قابلیت حفظ و یادگیری و حل مسئله را هوش میگویند و هرچه فرد قدرت یادگیری بهتری داشته باشد، از ظرفیت هوشی بالاتری برخوردار است. نظریهپردازهای مختلف نظریات مختلفی در رابطه با هوش دادند. قابلیت حفظ و یادگیری و حل مسئله را هوش میگویند. هرچه فرد قدرت یادگیری بهتری داشته باشد، از ظرفیت هوشی بالاتری برخوردار است.
اگر موشی را در داخل مازی قرار دهید؛ دچار بیتعادلی میشود و تلاش میکند هرچه سریع تر خود را از ماز خارج کند، یعنی تلاش میکند که وضع نامتعادل خود را به تعادل برساند و در عین حال تغییراتی در شرایط محیط ایجاد کند و به سطحی از سازگاری برسد. ارگانیسم هر چه از سطح سازگاری بالاتری برخوردار باشد، گویی از سطح ظرفیتهای شناختی بالاتری نیز برخوردار است.
در چالشهای مختلفی که روزانه با آن مواجه هستیم چقدر توان داریم از مجموعه ظرفیتهای خود به خوبی برای مواجه با چالش استفاده کنیم؟ به این وضعیت تأمیت میگویند و هرچه انسانها تأمیت بالاتری داشته باشند، از قابلیت هوشی بالاتری برای مواجهه با چالشها برخوردار میشود تا به بهترین نتیجه برسد.
ظرفیتهای هوشی کمک میکند تا اتفاقات خوب تحصیلی برای فرد رخ دهد و کمک میکند تا فرد از لحاظ شغلی و حرفهای بهترین عملکرد را داشته باشد. همچنین کمک میکند تا ما بتوانیم سلامتی خود را در شکل بهتری حفظ کرده و در عین حال به طول عمر، دوام و بقای خود نیز کیفیت ببخشیم.
در نگاه تحلیل عاملی، هوشی تحت عنوان هوش GENERAL یا هوش G وجود دارد که بیان میشود که اگر هوش G افراد در وضعیت مطلوبی باشد، احتمال توفیق آنها در گام هایی که مبادرت میورزند و درگیر میشوند، بسیار افزایش مییابد؛ به عبارتی هوش G ظرفیتیست که به یکپارچهسازی کنشهای شناختی ما کمک میکند .
گاردنر هوشی تحت عنوان هوش چندگانه مطرح میکند و میگوید همه ما علاوهبر همه هوشهایی که داریم، در حوزهای استعداد ما این هوش به طور فضایی نسبت به سایر حوزه ها پیشرفت میکند . این حوزه ممکن است حوزه بینایی-فضایی، کلامی-زبانی،جنبشی-حرکتی و یا حوزه طبیعی باشد. در سطح دنیا افراد معروفی را میشناسید که قابلیتهای خود را در سطح گستردهای بروز دادند. در کشور ما نیز حافظ، مولانا، مریم میرزاخانی، کمال الملک و... هریک گواه یک هوش ارزنده و فوق العاده هستند.
افراد دارای توانایی خاص، محصولات کاربردی تولید میکنند
گاردنر میگوید افرادی که دارای توانایی خاص هستند محصولات کاربردی تولید میکنند. کاری که شرکتهای دانش بنیان در حال حاضر انجام میدهند. اگر قابلیتهای هوشی فوقالعاده و در سطح بالاست، باید بتوانیم دست در دست هم گرفتاریهایی که در حال حاضر در سطح جامعه وجود دارد را حل کنیم و اگر واقعا از ظرفیتهای هوشی بالایی برخوردار هستیم، باید محصول ما خریدارهای خوبی داشته باشد.
همه این رفتارها، متأثر از وضعیت زیست شیمیایی ما و سرعت پردازشگری ماست؛ به عبارتی مجموعه پیچیدهای از فرایندهای هورمونی شیمیایی و سوختوسازی کمک میکنند که بر افکار و رفتارهای ما تأثیر بگذارند و همین کنشهای شیمیایی باعث میشود که بگوییم، یک نفر از هوش بالاتری نسبت به دیگری برخوردار است.
پشتوانه این رفتار را، هوش قضاوت میکنید و پشتوانه این هوش، برقراری ارتباط سیناتیک بین مجموعهای از نورونهاست .اگر این رابطه به خوبی برقرار شود، ریتم ضربان قلب فرد مناسب خواهد بود و اگر این رابطه به خوبی برقرار نشود، فرد از لحاظ تنفسی و از لحاظ ضربان قلب دچار مسئله خواهد بود.
هرچه دور سر بزرگتر باشد، هوش فرد بیشتر است
هرچه اندازه دور سر بزرگتر باشد، هوش فرد بیشتر است و ظرفیتهای هوشی متفاوتی را تجربه میکند. این موضوع در مورد بانوان حدود ۴۰ درصد و در مورد آقایان حدود ۳۴ درصد رابطه و هم بستگی دارد.
تراکم و حجم متفاوت مغز، ظرفیتهای متفاوتی را ایجاد میکند. این تراکم هم در بخش ماده خاکستری و هم در بخش ماده سفید لازم است. در بخش ماده خاکستری تراکم را برای پردازش اطلاعات و در بخش ماده سفید برای انتقال اطلاعات لازم داریم.
موضع عصبشناسی هوش را فرونتال،پارینتال،تمپورال، هیپوکامپ، سروریوم و مخچه تعیین کرده و در بروز قابلیتهای هوشی ما نقش جدی ایفا میکنند.
فرونتال ناحیهای است که امکان توزیع کلام را فراهم میکند و امکان سازماندهی، هدفمندی، تصمیم گیری، بازداری و یا به عبارتی کنشهای اجرایی را مدیریت میکند. ناحیه فرونتال ناحیهای است که شخصیت ما را تعیین میکند، اینکه فرد یک شخصیت محکم و یا دمدمی مزاج داشته باشد. اگر ناحیه فرونتال کسی در فرایند تصادف آسیب ببیند، شخصیت دمدمی مزاجی پیدا خواهد کرد.
ناحیه پارینتال، ناحیهای است که ادراک فضایی فرد و رابطه فرد را در محیط تعیین میکند. روابط ریاضی و منطقی تحت تاثیر پارینتال بیان میشوند.
وقتی هوش ناشنوایان را مورد بررسی قرار میدهیم، میبینیم که از لحاظ هوش عملی، این افراد بالاتر و از لحاظ هوش کلامی، پایینتر از افراد دیگر هستند؛ به عبارتی فرد ناشنوا تحت تأثیر عدم دریافت پیامهای کلامی نتوانسته قابلیتهای خود را با وجود اینکه آنها را به ارث برده است، متبلور کند .
زبان ابزار و نردبان تفکر است؛ به عبارتی افرادی که دو زبان میدانند، از جعبه ابزارهای متفاوتی برای افزایش ظرفیتهای خود استفاده میکنند.
ناحیه تمپورال، ناحیهای است که پیامهای کلامی را دریافت و پردازش میکند .در این بخش ناحیهای به نام ورنیکه وجود دارد که از آن با عنوان ناحیه هوش یاد میشود؛چرا که مجموعه اطلاعاتی که از نواحی مختلف مانند بینایی، شنوایی، لمس ،بویایی و چشایی میآید، در ورنیکه به آنها معنا بخشیده میشود و میتوان برای حسهای مختلف، صفاتی چون عطر خوب قرار داد.
هیپوکامپ، یک ساختار سه بعدی قطور در میان دونیم کره است که کمک میکند که اطلاعات را در حافظه بلندمدت ذخیره کنیم که اگر این قسمت نباشد، فرد مبتلا به یادزدودگی پیش گستر میشود.
مخچه ساختار فوق العاده منحصر به فردی دارد و رهبر ارکستر است. در مخچه ساختار و عناصر مختلف با یکدیگر هماهنگ میشوند. اینکه فرد بتواند در عین صحبت کردن ، دست خود را حرکت دهد و هیجان خود را بروز دهد، ساختاری تحت عنوان مخچه این قابلیت را در او ایجاد میکند.
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: