تا حالا دقت کردید که خودد شیفته ها چرا تا این حد طرف مقابل خودشون رو تحقیر میکنند و بعد هم به صورت کاملا حق به جابی ادعا میکنند که قربانی این رابطه هستند و کلی بشون ظلم شده و در کمال تعجب ادعا می کنن که طرف مقابلسون خود شیفته اس ؟! اونها همیشه یه لیست بلند بالا از عیب و نقض پارتنرشون تهیه میکنن و ازش می خوان در اسرع وقت روی اونها کار کنه! در طرف مقابل کافیه کوچیکترین انتقادی به رفتار خودشون وارد بشه کافیه در مقابل شوخی های زننده یا تحقیراش بهش حمله کنی ویا حتی از خودت دفاع کنی اونوقته که آنچنان در نقش قربانی فرو میرن که شما راستی راستی باورتون میشه عجب هیولایی هستید و چقدر تا حالا داشتیدبهشون ظلم می کردید!
سوالی که این وسط پیش میاد اینه که چی میشه که خود شیفته ها نمی تونن مسئولیت رفتارهای خودشون رو بپذیرن و دائما روی صندلی قربانیقرار میگیرن؟ شاید اگر دلیلش رو بدونید ازین به بعد بیشتر بدونید این موجودات لعنتی رو خوب درک کنید! عه چیکار کنیم دیگه گاهی مجبوریم...
جالبه بدونید مطالعات نشون می ده خود شیفته ها والدینی داشتن که به شدت تحقیرگر بودن و اونها رو به خاطر اشتباهاتشون دائما شرمگین می کردن. اونها چون والدین امن و با ثباتی نداشتن دنیا را کاملا سیاه و سفید می بینن.
والدین خودشیفته ها همیشه در عشق و نفرت نسبت به کودکشان در نوسان بودن! وقتی کودکشون مطابق میلشئن رفتارمی کرده عاشقش بودن و وقتی بر خلاف میلشون رفتار میکرده ازش متنفر بودن. حیوونکیا نه نه نه ببخشید طفلکیا...
در نتیجه خود شیفته ها وقتی بزرگ می شن دائما در تقلای این هستن که یک ماسک از کامل و خفن بودن روی صورت خودشون بکشن تا در نظر دیگرانعالی و دوست داشتنی به نظر برسن و دوباره اون احساس شرم رو تجربه نکنن.
اونها مجبورن تصویری روتوش شده و بی نقص به دیگران عرضه کنن; پس .....هرگز.... قرار نیست که اشتباهات خودشن رو بپذیرن! متاسفانه...
پس بعد ها این کودکان خود شیفته که آدمها از نظرش "کاملا خوب" یا " کاملا بد هستن" ; دو راه بیشتر ندارن:
1- یا باید بپذیره که خودش نقص داره که این باعث میشه تصویر ایده آل از خودشبهم بریزه و اون "شرم دیرینه" رو باز هم تجربه کنه
2-یا باید همه تقصیرات و مسئولیت ها رو گردن بقیه بندازه و خودش روی " صندلی قربانی"بشینه تا احساس خوب بودن رو تجربه کنه ! خلاص...