اگر کمی به تجربههای تلخ و شیرین زندگیمان نگاه کنیم، میبینیم بسیاری از موفقیتها و شکستهایمان به «کلمهها» و «جملهها» گره خوردهاند:
جملهٔ درستی که در زمان مناسبی بیان شده و توانسته رابطهای آسیبدیده را اندکی ترمیم کند، جملهٔ نادرستی که تعارضی جدی و حتی ماندگار ایجاد کرده، یک جمعبندی تأثیرگذار در پایان یک سخنرانی که مخاطبان را به اقدام وادار کرده، یا کلمهای نامناسب در یک ایمیل که اثرات منفیاش بر یک همکاری چندماهه سایه انداخته است.
بارها پیش آمده که چیزی گفتهایم و بعداً مجبور شدهایم توضیح دهیم که «منظورم این نبود. حرفم را بد گفتم.» یا اینکه نوشتهای از ما، جایی که نبودهایم تا از خود دفاع کنیم، بد خوانده و بد تفسیر شده است.
این نوع تجربهها نشان میدهند که تسلط کلامی یک مهارت بنیادی است؛ مهارتی که ضعف یا قوت در آن در بسیاری از جنبههای زندگیمان تأثیر میگذارد: از رابطه عاطفی و ارتباطات دوستانه گرفته تا مسیر شغلی، مذاکرههای تجاری، گزارش نویسی و حتی حضور و تعامل در شبکه های اجتماعی.
علاوه بر اینها، زبان آینهٔ ذهن ماست. هر یک از کلماتی که بر زبان میآوریم، لحن و ساختار جملههایی که میگوییم یا مینویسم، استعارهها و تعبیرهایی بهکار میبریم، بخشی از مدل ذهنی و شخصیت ما را پیش چشم دیگران و حتی برای خودمان آشکار میسازند.
هوش کلامی را میشود افزایش داد
زمانی که هوارد گاردنر در دههٔ هشتاد میلادی پژوهشهای خود دربارهٔ هوش را منتشر کرد، هوش کلامی را هم در فهرست هوش های چندگانه قرار داد (البته آن زمان از اصطلاح «هوش زبانی» یا «linguistic intelligence» استفاده کرد).
گاردنر با تکیه بر پژوهشهای متعدد نشان داد که با وجودی که ما انسانها از نظر هوش کلامی با یکدیگر تفاوت داریم، اما میتوانیم هوش کلامی را با آموزش و تمرین تقویت کنیم. این حرف گاردنر با تصور رایج از هوش – که هر جور و در هر سطحی که هست باید پذیرفت و با آن کنار آمد – فرق داشت و باعث شد «پرورش تسلط کلامی» بهعنوان یک هدف آموزشی جدی گرفته شده و در بسیاری از برنامههای توسعه فردی گنجانده شود.

درسهای تسلط کلامی در سه مجموعه ارائه میشوند
-درسهای پایهٔ پرورش تسلط کلامی
-درسهای ظرافتهای کلامی
-درسهای چالش نوشتن
درسهای پایهٔ پرورش تسلط کلامی
شما اکنون در حال مطالعه نخستین مطلب از سلسله درسهای عمومی پرورش تسلط کلامی هستید.
تعریف هوش کلامی، شرح اهمیت تسلط کلامی، مفهوم دایره لغات، تشکیل زنجیره کلمات و استعاره مفهومی از جمله مطالبی هستند که در مجموعه درسهای پایه تسلط کلامی در نظر گرفته شدهاند.
درسهای ظرافتهای کلامی
در مجموعه درسهای ظرافتهای کلامی، واژههای مختلف را که معنا و مفهومی نزدیک به هم دارند یا بسیاری از مردم آنها را به عنوان مترادف میشناسند انتخاب میکنیم و در موردشان صحبت میکنیم.
هدف از درس ظرافتهای کلامی، افزایش وسواس شما هنگام روبرو شدن با کلمات و تمرینی برای بازی دقیقتر با کلمات است.
درسهای چالش نوشتن
در چالش نوشتن میکوشیم طی چند مرحله به همراه هم و در کنار یکدیگر، یک متن هزار کلمهای بنویسیم تا به این شیوه، ترس نوشتن در ما از بین برود. این متن میتواند هر موضوعی داشته باشد و در هر گام دستی به سر و روی آن میکشیم تا در نهایت به یک متن کامل و قابل قبول تبدیل شود.

هدف از ارائه درس پرورش تسلط کلامی
-کمک به رشد و موفقیت در مسیر شغلی
تسلط کلامی در تکتک مراحل مسیر شغلی اهمیت دارد و میتواند به پشتیبان یا مانع ما تبدیل شود: از نخستین روزهایی که درگیر رزومه نویسی هستیم و در مصاحبه شغلی حاضر میشویم تا آخرین روزی که استعفا میدهیم و پیام رسمی یا غیررسمی خداحافظی را برای مدیران خود میفرستیم (یا در شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم).
در میانهٔ این مسیر هم، نامه نگاری و ارسال ایمیل، گزارش نویسی، نوشتن دستورجلسه و صورتجلسه، تنظیم طرح پیشنهادی (پروپوزال) و گزارش توجیهی، نوشتن طرح کسب و کار، نامهٔ اعتراض به پیمانکار یا کارفرما و تقریباً هر کار مهمی که در محیط کار انجام میدهید، نیازمند تسلط کلامی است.
علاوه بر مکاتبات رسمی و پیامهای مکتوب، تسلط کلامی در دیدارهای حضوری و چهره به چهره هم مهم است و علاوه بر کمک به مدیریت بحث و ادارهٔ جلسه، میتواند تصویری تأثیرگذار (یا ضعیف و حتی تأسفبرانگیز) از ما در ذهن دیگران ایجاد کند.
بنابراین کاملاً منطقی است که تسلط کلامی و مهارت های کلامی زیرمجموعهٔ آن را یکی از مهارتهای شغلی مهم و تأثیرگذار در نظر بگیریم.
-شیرینتر شدن مطالعه
افزایش تسلط کلامی، مطالعه را برای ما شیرینتر و جذابتر میکند.
چنانکه فردی که با ظرافتهای رنگ آشناست، در مقایسه با یک فرد معمولی میتواند با دقت و حوصله بیشتری به یک نقاشی خیره شود و لحظات و ساعات بیشتری را با آن سر کند.
کسی که به دنیای کلام و کلمات عشق نمیورزد و با آن بیگانه است، احتمالاً جز در صورت نیاز و اجبار، به سراغ کتاب و نوشته، نخواهد رفت.
-دیدن و تجربه کردن بهتر جهان
حتماً شنیدهاید که میگویند در زبان عربیِ مناطقی که در اکوسیستمشان شتر فراوان است، واژههای متعددی برای انواع شتر وجود دارد؛ یا اسکیموها واژههای بسیاری برای توصیف برف دارند؛ یا اینکه تعداد رنگهایی که در هر فرهنگی شناخته و نامیده میشوند با فرهنگ دیگر متفاوت است.
اگر چه گاهی در تعداد این واژهها اغراق میشود، اما اصل مسئله درست است (به شترِ مادهای که شیرش زیاد کف میکند، “الجضور” گفته میشود).
تنوع کلمات و گستردگی دایره واژهها میتواند به ما کمک کند تا دنیا را بهتر ببینیم و عمیقتر تجربه کنیم.
هر واژهی جدیدی که میآموزیم و به کار میبریم (یا از فرهنگ و زبان دیگری وام میگیریم) جهان ما را کمی بزرگتر میکند.
-افزایش توانایی در ثبت حرفها و تجربهها
همه ما حرفها و تجربههای زیادی داریم که دوست داریم آنها را بنویسیم و ثبت کنیم.
اما بارها پیش آمده که میبینیم آن چیزی که ما مینویسیم و بیان میکنیم، با تصویری که در ذهن و خاطراتمان است، فاصله زیادی دارد. به بیان دیگر، داستان یا خاطرهای که برای دیگران روایت میکنیم، بر خلاف تصویری که در ذهن خودمان داریم، «زنده» نیست.
تسلط کلامی میتواند قدرت نوشتن ما را نیز بهبود دهد. موضوعی که در چالش نوشتن و تمرین نویسندگی به آن پرداختهایم.
-افزایش قدرت توصیف، تبیین و تأثیرگذاری
حتماً تجربه کردهاید که گاهی ایدهای ارزشمند یا تحلیلی خوب در ذهنتان بوده و دوست داشتهاید آن را برای دیگران توضیح دهید. اما – در عین اینکه به درستی ایدهٔ خود معتقد بودهاید – نتوانستهاید آن را با زبانی شفاف و تأثیرگذار بیان کنید. آنقدر که در قضاوتی منصفانه به خود میگویید: «نتوانستم خوب بگویم. خودم هم جای او نشسته بودم، این حرف را با این شکل از بیان قبول نمیکردم و قانع نمیشدم.»
شکاف میان «آنچه در ذهن من است» و «آنچه تو از حرفهای من فهمیدی» گاهی ما را به این نتیجه میرساند که از بحثها و گفتگوها کنار بکشیم یا صرفاً به عکسالعملهای احساسی اکتفا کنیم. تقویت تسلط کلامی میتواند بخشی از این شکاف را پر کند.
-عبور بهتر و راحتتر از مشکلات و چالشهای زندگی
حتماً شما هم این تجربه را داشتهاید که یک مشکل یا چالش در زندگی، ذهنتان را به هم بریزد و نتوانید به کارهای عادی و روزمره بپردازید. این مشکل میتواند یک برخورد بد در محیط کار، مشکل در رابطهٔ عاطفی، از دست دادن عزیزان یا هر چالش دیگری باشد.
مطالعات و تحقیقات متعددی نشان دادهاند که «نوشتن» میتواند به ما کمک کند از چنین شرایطی بهتر و سریعتر عبور کنیم. طبیعتاً هر چه بیشتر نوشته باشیم و دنیای کلماتمان گستردهتر باشد، بهتر میتوانیم آنچه را که در ذهنمان میگذرد بیان کنیم.

بهبود مهارت مذاکره
حتماً شما هم افراد بسیاری را دیدهاند که منطقاً نباید در مذاکره ضعیف باشند. آنها شرایط را به خوبی میفهمند و تحلیل میکنند. در حل مسئله و تصمیم گیری بسیار قوی هستند. و مهمتر از همه، در مذاکرهها میتوانند ایدهها و راهکارهایی را بیابند که به نتیجهای رضایتبخش و حتی برد-برد تبدیل شود.
اما در عمل میبینید که نهایتاً در بسیاری از مذاکرهها شکست میخورند یا اینکه نمیتوانند حول همان ایدهها و راهکارها – که واقعاً به نفع روبهرویی هم هست – یک توافق محکم و ماندگار شکل دهند.
پاشنهٔ آشیل بسیاری از این افراد مهارت کلامی است.
به علت ضعف در مهارت کلامی، از بیان شفاف و واضح حرفهایشان ناتوانند و نمیتوانند دقیقاً آن چیزی را که در ذهن دارند بر زبان بیاورند. بسیار تلخ است که بهترین ایدهها، راهکارها و محصولات را در ذهن یا در دست داشته باشید، اما نهایتاً به علت ضعف در تسلط کلامی یک گفتگوی اثربخش شکل نگیرد و در متقاعدسازی طرف مقابل شکست بخورید.
این نوع مشکلات و دردسرها به مذاکره تجاری محدود نیست و حتماً نمونههای فراوانی از آن را در دوستی و روابط عاطفی هم مشاهده کردهاید: کسانی که هنگامی که گلایههای خود را به طرف مقابل میگویند، آنقدر واژهها و تعبیرهای نامناسب و نادرست بهکار میبرند که در نهایت اوضاع بدتر میشود و در بلندمدت هم بهتدریج یاد میگیرند که بهتر است حرفهایشان برای همیشه ناگفته بماند تا اینکه سوءتفاهم بیشتری ایجاد کنند.
ضعف در تسلط کلامی صرفاً به دلخوریها و تنشها محدود نیست. ضعف در بیان گاهی باعث میشود عدهای از تعریف و تمجید هم ناتوان باشند و توانند حس مثبتی را که در دل خود به دیگری دارند، به بهترین شکل بیان کنند.
-کاهش استرس در هنگام سخنرانی و ارائه مطلب
ممکن است فکر کنیم کارکرد اصلی تسلط کلامی برای یک سخنران، زیباتر کردن سخنان است. اما کارکرد مهم دیگر مهارت کلامی کاهش استرس سخنرانی است.
چنانکه در درسهای مدیریت استرس و تعریف استرس اشاره کردهایم، مهمترین علت استرس کمبود منابع است. وقتی بدن و ذهن ما در یک بازهٔ زمانی محدود، به منابع زیادی نیاز داشته و این منابع در دسترس نباشند، استرس را تجربه میکنیم.
در صحبتهای روزمره، ما چندان درگیر انتخاب کلمات و ساختار جمله نمیشویم و صرفاً مفهوم مدنظرمان را با هر واژهای که دم دستمان باشد، بیان میکنیم. در حدی که میتوان گفت کلمات، جملهها و اصوات، تقریباً ناآگاهانه به هم وصل میشوند و جملههای ما را میسازند.
اما هنگام حرف زدن در جمع و سخنرانی، همه چیز فرق میکند. ما میخواهیم کلماتی مناسبتر پیدا کرده و حرفمان را با جملهبندی بهتر عرضه کنیم. چنین کاری برای کسی که بر کلمات مسلط نیست، انرژیبر بوده و با فشار ذهنی همراه است. پس بخش بزرگی از ظرفیت ذهنی او درگیر حرف زدن میشود و ظرفیت آزاد چندانی برای مدیریت سایر فعالیتها باقی نمیماند. همین وضعیت باعث میشود استرس زیادی تجربه کند. ما خروجی این وضعیت را در چهرهٔ برافروخته، لرزش دستها، ریختن لیوان آب روی میز یا کامپیوتر، گم کردن فایلها و اسلایدها، استفاده از کلمات نادرست، مکثهای بیدلیل و تکرار کلمات میبینیم.
اما اگر همین فرد از مهارت کلامی بالایی بهرهمند باشد، ذهنش بدون فشار و زحمت، کلمات و جملات را مییابد و منابع بیشتری برای مدیریت فضای جلسه و سخنرانی آزاد میماند. این وضعیت خود را با سطح استرس پایین نمایان میکند. وقتی عادت میکنیم در شرایط عادی هم به کلمهها و تفاوتهای ظریف آنها فکر کنیم، هنگام صحبت در جمع و سخنرانی یا گفتگو در مذاکرههای حساس، نیازمند تلاش و تمرکز مضاعف نخواهیم بود.
طبیعتاً این ظرفیت ذهنی آزاد شده میتواند برای کارهای مفید دیگر – از جمله موارد زیر – صرف شود:
-تحلیل وضعیت جلسه
-توجه کردن به ساختار جمله و حرفهایمان
- تحلیل زبان بدن و سایر پیامهای غیرکلامی مخاطبان
-جستجوی بهترین شیوه برای بیان خواستهها و پیامها
علاوه بر مدیریت استرس که بالاتر به آن اشاره کردیم، سایر درسهای مرتبط به سخنرانی و ارائه مطلب به شرح زیر هستند:
تقویت فن بیان مهارت ارائه و سخنرانی
اسلایدسازی مهارت های ارتباطی
تقویت مهارت گزارش نویسی
برای یک رویداد مشخص، ممکن است دهها گزارش نوشته شود که هر کدام، پیامی کاملاً متفاوت را به شنونده یا خواننده ارسال کنند.
بخشی از این تفاوت، به کلمات مورد استفاده و ساختار به کارگیری آنها باز میگردد.
طبیعی است که گزارش نویسی حرفهای، نیازمند تسلط کلامی بسیار بالاست تا بتواند دقیقاً پیام مورد نظر را به مخاطب ارسال کرده و تا حد امکان، پاسخ مورد انتظار را نیز دریافت کند.
بنابراین منطقی است درس پرورش تسلط کلامی را به عنوان مکمل درس گزارش نویسی در نظر بگیرید.
بهبود توانمندی ما در تولید محتوا
در دنیای امروز، بسیاری از شغلها به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم ما را وادار به تولید محتوا میکنند.
استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا اگر چه فعالیتهایی بسیار علمی و تخصصی هستند، اما در سطح ابتدایی و متوسط خود به بخشی از فعالیتهای شغلی روزمره در کسب و کارها تبدیل شدهاند.
تلاش برای بهبود تسلط کلامی نقش بسیار مهمی در ارتقاء توانمندی ما در تولید محتوا دارد.
معمولاً وقتی از نقش تسلط کلامی در تولید محتوا صحبت میشود، ذهن بسیاری از مردم به سمت تولید محتوای متنی میرود. تردیدی نیست که تسلط کلامی در تولید محتوای متنی بهکار میآید، اما نباید اثر مهارتهای کلامی را به محتوای متنی محدود بدانیم. حتی پادکست و کلیپ ویدئویی هم به یک چارچوب اولیهٔ متنی نیاز دارند (اصطلاحاً اسکریپت). و بهفرض که نخواهید کلمه به کلمه کل متن را مشخص کنید (که گاهی واقعاً لازم است این کار را بکنید)، ناگزیرید جملههای اول و آخر یا متن برخی از بخشهای کلیدی را از ابتدا تعیین و تنظیم کنید.
بنابراین میشود گفت تقریباً هر شکلی از تولید محتوا به نوشتن محتوای جذاب و به تبع آن به مهارت های کلامی نیاز دارد.