من به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه... هر کجا هستم باشم ، آسمان مال من است
پنجره، فکر ،هوا،عشق زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند ، قارچ های غربت ؟
حتما آدمهای شاد و خوشبین زیادی را تا کنون در زندگی خود دیده و با آنها ملاقات کردهاید .آدمهایی که نسبت به همه چیز خوشبین هستند و با روی باز با مسایل برخورد میکنند.
باورها نياز به تفكر منطقي هم دارند، اگر از تفكر منطقي برخوردار باشيد و واقعيتها را آن چنان كه هست، ببينيد و بپذيريد، راحتتر خواهيد بود.
اين بدان معنا نيست كه اصلاً اضطراب نخواهيد داشت، بلكه ميتوانيد اضطراب خودتان را تعديل و كنترل كنيد. ادامهي تفكر منطقي، منجر به شكلگيري باورهايي پايدار و پويا خواهد شد. اين همه اصرار بر اصلاح نگرشها، تفكر منطقي و رسيدن به باورهايي در زندگي، بي دليل نيست .
قدرت باورها
نميگوييم به خود تلقين كنيد كه در بهترين رشته قبول خواهيد شد، ولي تأكيد ميكنيم حداقل به اندازهاي كه كار كردهايد، به خود باور داشته باشيد. راحت و منطقي بپذيريد كه اين قدر كار كردهايد و زحمت كشيدهايد و تا اين حد لياقت و حق شماست. نه خود را كمتر ببينيد و نه متوقع باشيد. بزرگان به اهميت نقش باورها در زندگي تأكيد فراوان داشتهاند. «خود باوري» يعني پذيرش خود، يعني قبول واقعيتها، يعني كنار گذاشتن ترديدها و دودليها، يعني تسلط بر خود، و نتيجهي همهي اينها، يعني آرامش. عجله نكنيد. دست و پايتان را گم نكنيد. در شك و ترديد نباشيد. اضطرابتان را كنترل كنيد و مراقب روحيهي خودتان باشيد.
شايد اين جملهي معروف امام خميني(ره) را شنيدهباشيد كه: «اساس همهي امور، باور انسان است.» نمونههايي از اين قبيل زياد داريم. آنتوان چخوف هم ميگويد: «انسان همان چيزي است كه باور دارد.» اينها جملاتي رؤيايي نيستند، بلكه عين واقعيت هستند. شنيدهايد و ديدهايد كه در مسابقات حساس ورزشي از جمله بازيهاي فوقالعاده مهم فوتبال، بازيكنان به دليل ترس از نتيجهي بازي، دچار اضطراب و دلهرهي شديد ميشوند. مربيان كارآمد و باهوش سعي ميكنند با روشهاي ممكن، اضطراب بازيكنان راكنترل كرده و خود باوري را در آنها تقويت نمايند. شما هم بايد نقش اين چنين مربياني را براي خود ايفا كنيد.
سرمنشأ مثبت اندیشی، از باورهای ما میآید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است که او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی میبرد. هر اتفاقی که در زندگی ما پیش میآید ،از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند. پس هر امری میتواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناکامی و ناراحتی ما شود.
مثبت اندیشی به ما کمک می کند که بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، کار و زندگی خود ایجاد کنیم
کلمات نیز تأثیر بسیاری بر افکار و احساسات ما میگذارند. کلمات میتواند ما را بسیار هیجان زده، متأثر یا خوشحال کند. پس دقت کنید کلماتتان را در جهت مثبت و زیبا کردن افکار و احساساتتان به کار ببرید.
به کاربردن واژهها و عبارات تأکیدی مثبت در زیباتر شدن افکار و اعمال ما و بهبود کیفیت زندگیمان تأثیر بسیار زیادی دارد و باعث ایجاد شور و شوق در زندگی میشود. مثل این جمله: «من شایسته موفقیت هستم و همیشه به اهدافم می رسم.»
اصل تأکیدی مثبت
شما دانشآموز یا دانشجوی گرامی که این اصل را کاملاً قبول کردهاید دیر یا زود موفقیت به دست خواهید آورد.مثلاً من دانشآموز پیش دانشگاهی رشته ریاضی هستم و به خودم اصل تاکیدی مثبت را تأکید میکنم که من میتوانم امسال دانشجو شوم و در دانشگاه به عنوان یک دانشجو درس بخوانم . این خود یک جور امید و تأکید مثبت در ذهن است .من میتوانم امسال در امتحاناتم قبول شوم با وجود مشکلات زیادی که داشتم.
اصل تکرار
باید این مطلب را ملکه ذهن کنیم که من میتوانم امسال قبول شوم و یا من حتما در این امتحان موفق خواهم شد.(البته باید توجه داشت، منظور ما بعد از انجام وظایف و تلاش زیاد است)
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد ‚ واژه باید خود باران باشد
اصل عدم نگرانی و حساسیت
روحیه خود را شاد نگه داریم و باور را محکم کنیم. من در دانشگاه خودم را تصور میکنم و به عنوان مثال در دانشگاه ،دانشجویی هستم بدون استرس و نگرانی در حضور استاد و دانشجویان مشغول کنفرانس دادن هستم .کنترل اطلاعاتمان یعنی اعمالمان را هوشیارانه در اختیار بگیریم.
دانشمندان معتقدند که ضمیر ناخودآگاه ما میتواند در اثر اعمالمان و فکرمان ،همان را پیاده کند. اگر بگوییم قبول نخواهم شد پس قبول نمیشوم و اگر امید داشته و تکرار و تأکید مثبت داشته باشیم و به خودمان اطمینان بدهیم که قبول میشویم، پس با وجود مشکلات بسیار باز قبول خواهیم شد.
چهل عادت انسانهای موفق و خوشبین
- فرصتهایی را میبینند و پیدا میکنند که دیگران آنها را نمیبینند.
- از مشکلات درس میگیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را میبینند.
- روی راهحلها تمرکز میکنند.
- در زمانی که دیگران آرزو میکنند موفقیت به سراغشان آید، روشمندانه موفقیتشان را میسازند.
- مثل بقیه ترسهایی دارند، ولی اجازه نمیدهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
- سوالات درستی از خود میپرسند. سوالهایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار میدهد.
- به ندرت از چیزی شکایت میکنند و انرژیشان را به خاطر آن از دست نمیدهند. شکایت کردن تنها باعث قرار دادن فرد در مسیر منفیبافی و بیثمر بودن میشود.
- سرزنش نمیکنند (واقعا فایدهاش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده میگیرند.
- وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیتشان استفاده کنند، همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیتشان پیدا میکنند و بیشتر از ظرفیتشان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده میکنند.
- همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند، آنها برنامهریزی میکنند و سعی میکنند تا وقتی که کارشان را انجام میدهند استرس کمتری داشته باشند.
- خودشان را با افرادی که با آنها همفکر هستند، متحد میکنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را میدانند.
- بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرتانگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب میکنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمیگذارند زندگیشان اتوماتیکوار سپری شود.
- به وضوح و دقیقا میدانند که چه چیزی در زندگی میخواهند و چه نمیخواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی میکنند، به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.
- بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری میکنند.
- در انجام کارهایشان امروز و فردا نمیکنند و زندگیشان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمیدهند.
- آنها دانشآموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری، روی خودشان کار میکنند. آنها از راههای مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد میگیرند.
- همیشه نیمه پر لیوان را میبینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.
- دقیقا میدانند که چه کاری باید انجام دهند و فرصتهای زندگی را با شاخهای به شاخهای دیگر پریدن از دست نمیدهند.
- ریسکهای حسابشدهای انجام میدهند؛ ریسکهای مالی، احساسی و شغلی.
- با مشکلات و چالشهایی که برایشان پیش میآید، سریع و تاثیرگذار روبهرو میشوند و هیچوقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمیکنند. با چالشها روبهرو میشوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره میبرند.
- منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمیمانند تا آیندهشان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان میسازند.
- وقتی بیشتر مردم کاری نمیکنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل میکنند.
- بیشتر از افراد معمولی روی احساساتشان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچگاه برده احساساتشان نمیشوند.
- ارتباطگرهای خوبی هستند و روی رابطهها کار میکنند.
- برای زندگیشان برنامه دارند و سعی میکنند برنامهشان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامهریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
- در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی میخواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را میفهمند.
- ارزشهای زندگیشان معلوم است و زندگیشان را روی همان ارزشها بنا میکنند.
- تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، میدانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها میدانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلیها خیال میکنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافتهاند که پول هم مثل بقیه چیزها، یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.
- اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کردهاند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را میروند که کمتر کسی میتواند برود، شاد میشوند.
- از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی میکنند و چه دارند و چه طور به نظر میرسند، توجهی ندارند.
- دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا به خواستههایشان برسند خوشحال میشوند.
- متواضع هستند و اشتباهاتشان را با خوشحالی میپذیرند و به راحتی عذرخواهی میکنند. آنها از تواناییهایشان خاطر جمع هستند، ولی به آن مغرور نمیشوند. آنها خوشحال میشوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا خوب به نظر برسند، بیشتر از کسب افتخارات شخصیشان لذت میبرند.
- انعطافپذیر هستند و تغییر را غنیمت میشمارند. وقتی وضعیتی پیش میآید که عادتها و آسایش روزمرهشان را بر هم میزند، از آن استقبال میکنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را میپذیرند.
- همیشه سلامت جسمانی خودشان را در وضعیت مطلوبی نگه میدارند و میدانند که بدنشان خانهای است که در آن زندگی میکنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.
- موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار میکنند و تنبلی نمیکنند.
- همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
- با افراد بدذات و غیرموجه، نشست و برخاست نمیکنند.
- وقتشان و انرژیشان را روی وضعیتهایی که از کنترلشان خارج است، صرف نمیکنند.
- کلید خاموش و روشن، دارند. میدانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگیشان لذت میبرند و سرگرم میشوند.
- آموختههایشان را تمرین میکنند. درباره تئوریهای عجیب و غریب خیالبافی نمیکنند بلکه واقعبینانه زندگی میکنند.
اگر شما هم میخواهید یک فرد خوشبین باشید ....
این فکر که هیچ یک از کارهای من اهمیتی ندارد در افراد بدبین مانع از تلاش آنها در جهت بهبود اوضاع میشود .بنابراین به محض برخورد با یک مانع تسلیم میشوند .تازهترین تحقیقات نشان میدهد که خوشبینی مهارتی است که هر انسانی میتواند به خوبی آن را فرا گیرد.پس باید همیشه برای موفق شدن و دست یافتن به نتیجه مطلوب و مورد انتظار، تلاش نمود و به خداوند توکل نمود .یعنی تا جایی که برای ما امکان دارد سعی و کوشش نماییم و مطمئن باشیم که با تلاش و توکل به خداوند قله های موفقیت را فتح خواهیم نمود.
این مطلب را با قسمتی از شعر "در گلستانه " از سهراب سپهری به پایان میرسانیم.
لب آبی ، گیوهها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟
هیچ، میچرخد گاوی در کرت
ظهر تابستان است.
سایهها میدانند، که چه تابستانی است. سایههایی بیلک،
گوشهیی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه. دورها آوایی است، که مرا میخواند.