يكي از موضوعهای رايج در دانشگاههاي امروز اين است كه دانشجويان براي آزمونها مطالعه ميكنند و استادان نيز آنان را به انجام مطالعه و تحقيق تشويق ميكنند. انتظار است بسياري از استادان دانشگاه از اين توصيه كه «به دانشجويان نگوييد درس بخوان» وحشتزده شده و از آن بهعنوان حكم كجروي از روشهاي آموزشي ياد كنند. هر اندازه استادان براي ضرورت مطالعه قبل از امتحان استدلال كنند، دانشجويان به اندازه كافي مطالعه نميكنند.
قطعاً اگر دانشجو مطالعه كند، سيستم تحصيلي نتايج بهتري خواهد گرفت اما عبارت «براي امتحان مطالعه كنيد» كه در بسياري از موارد نشانه شيوه مسئوليت دانشگاهي است، در حقيقت دانشجويان را ترغيب ميكند تا رفتارها و گرايشهايي كه مخالف با هدف معنوي توسعه و يادگيري عقلاني است از خود بروز دهند.
بهجاي آنكه به دانشجويان بگوييم براي امتحان مطالعه كنيد، بايد بگوييم به منظور يادگيري و دريافتن مطالعه كنيد. گاه اين ديدگاه وجود دارد كه به دانشگاه ميرويد تا مدرك بگيريد و شغلي داشته و کسب درآمد کنید.
به همين نحو، شما اين دوره را ميگذرانيد تا نيازهايتان تأمين شود و فعاليتهاي مربوط به ترم تحصيلي را انجام داده و تمام مفاد امتحاني را مطالعه ميكنيد تا دوره را با موفقيت به پايان رسانده و مدرك بگيريد. همه چيز به معناي يك پايان است، مقصد بالاتري وجود ندارد.
هنگامي كه به دانشجويان ميگوييم براي امتحان مطالعه كنيد يا بر انجام آن تأكيد ميكنيم آنان بهتر از پس آزمونهاي درسي برميآيند، به اين ترتيب مقتدرانه روش فكر كردن را روي آنها ميبنديم. در صورتي كه استادان همگی در مورد وسيلهگرايي گلايه ميكنند، ما و سيستم يكپارچه را به انجام چنين رفتاري تشويق كرده و راه را تسهيل ميكنند.
از يك سو، به دانشجويان ميگوييم فراگيري دانش را بهخاطر خود دانش انجام دهند و از سوي ديگر، به آنان ميگوييم بهتر است اين مطلب يا آن مطلب را بدانند يا بهتر است يادداشت بردارند يا بهتر است كتاب مطالعه كنند چرا كه در امتحان بعدي حتماً از آن بخشها سؤال خواهد آمد و چنانچه به اين توصيهها عمل نكنند، آنان در امتحان درسي قبول نخواهند شد.
اين نوع گفتوگوها با دانشجويان فرايند تحقيقي عقلاني، كاوش علمي و حاصل دانشي است كه از فعاليت سودمند بهدست آمده است. (روشي كه براي موفقيت حتمي در آزمون بعدي طراحي شده است).
باتوجه به آنچه گفته شد، خيلي غافلگيركننده نيست اگر دانشجويان بپرسند آيا اين يا آن مطلب در امتحان خواهد آمد يا خير يا اينكه آيا لازم است فلان مطلب را بدانند و براي آزمون بعدي آن را مطالعه كنند؟ يا اين سؤال كه در ابتداي اولين كلاس هنگام آشنايي با استاد از او ميپرسند، آزمون نهايي چگونه خواهد بود؟ اين سيستم با چنين كاركردي با آزمون نهايي پايان ترم به اوج خود ميرسد. ما حتي تا جايي پيش ميرويم كه هفته خاصي را براي برگزاري آزمونهاي پايان ترم اختصاص ميدهيم.
اين روش دانشجويان را تشويق ميكند با شتاب خود را براي امتحانات آماده كنند و هر آنچه لازم است تا براي امتحان بدانند در مغز خود ذخيره كنند، خواب را بر خود حرام كنند و هيچ اوقات فراغتي نداشته باشند تا بتوانند تمام جزوات ترم را بهطور كامل مطالعه كنند و انبوهي از اطلاعات را بهخاطر بسپارند. در حالي كه اين روش سنتي انجام تكاليف بايد دانشجويان را آماده سازد تا در كشمكشهاي ناخوشايند و اجتناب ناپذير فعاليتهاي بزرگسالي با آن مواجه شوند كه بعيد به نظر ميرسد در فرايند يادگيري تأثيري داشته باشد.
بر اساس تحقيقاتي كه درباره آموزش علوم انساني انجام شده، مطالب ياد گرفته شده در بزرگسالي زماني بهكار ميرود كه يادگيري و انتقال هر دو با هم انجام شود. مطلبي كه بيشتر از دو هفته قبل از امتحان پايان ترم «فراگرفته شده باشد»َ بيشتر در حافظه انسان ميماند.
قدرت انتقال مفاهيم بيش از دانش براي فهم، درك و تحليل بعدي براي دانشجو كاربرد دارد. بر اساس اين تعريف، يادگيري در دورههاي دانشگاه جايگاه کاربردی نخواهد داشت.
يكي از دلايل اين است كه دانشجويان مطالعه را با امتحان برابر ميدانند. مطالعه بسياري از دانشجويان براي امتحان همان مطالعه شب امتحاني است. تحقيقات زيادي نشان ميدهد يادگيري در كوتاه مدت نميتواند فراگيري و انتقال مفاهيم را به دنبال داشته باشد.
به هرحال اگر نتيجه مثبتي از يادگيري كوتاه مدت به دست آيد تنها در نمراتي خواهد بود كه براي هر درس كسب ميشود. بنابر اين تا زماني كه نمرات آزمونهاي پايان ترم تعيينكننده باشد، دانشجويان تنها براي موفق سپري كردن دروس مطالعه ميكنند و به ندرت چيزي ياد خواهند گرفت.
يكي از دلايل ياد نگرفتن بسياري از واحدهاي درسي كه دانشجويان قبلاً آنها را گذراندهاند همين خواندنهاي شب امتحاني است چرا كه گذراندن واحد درسي با يادگيري آن به يك معنا نيست.
در عوض، در ساختاري كه ما به وسيله آن دانشجويان را ارزيابي ميكنيم دو رويكرد اساسي بايد وجود داشته باشد: ارزيابي سازنده و ارزيابي موثق و معتبر كه با استفاده هر دو آنها ميتوانيم به سوي فضاي سالم يادگيري پيش رويم لذا بايد از آزمونها و مطالعات متناوب براي پاس كردن امتحانات درسي خودداري شود. ارزيابيهاي سازنده به دانشجويان اين امكان را ميدهد تا تواناييها و قدرت تشخيص خود را ارتقا دهند.
به اين ترتيب آنها با ارزيابي، فعاليتهاي آموزش و يادگيري را با هم تركيب ميكنند. گاهي اوقات به اين فعاليتها، تكنيكهاي ارزيابي همكلاسيها گفته ميشود و لازم نيست حتماً نمرات رسمي براي آنها در نظر گرفته شود بلكه فرصتي است كه در اختيار دانشجويان قرار ميگيرد تا بعد از انجام كامل تكليفي كه برعهده شان گذاشته شده دريابند كه در كدام ابعاد خوب هستند و در كدام بخشها لازم است بيشتر تمرين كرده و پيشرفت كنند.
ساختارهاي معتبر به دانشجويان اين فرصت را ميدهد تا توانايي هايشان را در زمينه زندگي واقعي به نمايش بگذارند. كمال مطلوب آن است كه عملكرد دانشجو با توجه به توانايي او در به خاطر سپردن عبارات و اصطلاحات ارزيابي نشود بلكه توانايي وي در استفاده از ابزارهاي نظم دهنده مورد توجه قرار گیرد. مثلاً برگزاري آزموني كه بهصورت « open book» برگزار ميشود بهعنوان جعبه ابزاري عمل ميكند كه دانشجويان ميتوانند از آن استفاده كنند. قضاوت حرفهاي يا نظم دهنده بر اساس توانايي انتخاب بهترين و مؤثرترين ابزار براي حل مسأله است. اگر آمادگي وجود داشته باشد،بر اساس مرور ساختارهاي سازندهاي است كه در ارزيابيهاي گذشته نمراتي براي آن درج شده است.
همه اين فعاليتها به آموزش و پرورش معنا ميبخشد، برخي كالجهاي روشنفكر در حالي كه لزوماً با اين رويكردهاي ارزيابي هماهنگ نشدهاند، تا به امروز دريافتهاند آزمونهاي پايان ترم نقشي در ارتقا فراگيري دانشجويان نخواهند داشت. براي مثال ممكن است استادان دانشگاه هاروارد، از آزمونهاي پايان ترم براي محك زدن دانشجويان استفاده كنند، اما تعداد استاداني كه از تكنيكهاي جايگزين براي ارزيابي دانشجويان استفاده ميكنند رو به افزايش است. اما نبايد به اين بسنده كنيم. اميدي نيست كه سيستم آموزش از مدل جديدي بهره بگيرد و تحصيلات عاليه بهترين جايگاه براي شروع است چرا كه استادان مقاطع بالاتر تحصيلي انعطاف پذيري براي تجربه كردن اشكال جايگزين تكنيكهاي آموزشي نسبت به معلمان دورههاي ابتدايي و مقاطع بالاتر دارند.
ما ميتوانيم از اين فرصتها استفاده كرده و روش متفاوتي ارائه كنيم تا دانشجويان با اين روش جديد مطالعه كرده و ياد بگيرند و دانش بياموزند. بله، غول «مطالعه براي امتحان» به اندازه كافي رشد كرده اما هنوز دير نيست كه آن را از بين ببريم و بر آن فائق آييم.