اولین چیزی که برای شروع سال تحصیلی نیاز داریم، این است که خودمان را بشناسیم. ( مثلاً من میدانم که باید برای درس خواندن کسی به من تأکید کند، وگرنه درس نمیخوانم. یا اگر میخواهم رشتهای را انتخاب کنم، آیا به آن علاقه دارم؟ من از تواناییهایم اطلاع دارم؟میتوانم مشکلاتم را حل کنم؟)
هیچ وقت فکر کردهاید چرا بعضی درسها برای شما آسانتر ولی بعضی سختتر است؟ (به نظر من وقتی آدم از خودش شناخت داشته باشد، میتواند برنامهریزی بهتری کند، اما اگر یکی از خودش شناخت نداشته باشد، برنامهریزی میکند اما وسط کار میبیند که توان انجام برنامه را ندارد پس باید به کمک مشاور خودم رو خوب بشناسم تا برنامه ریزی مناسب برای پیشترفت بیشتر را انجام بدهم)
یکی از عواملی که میتواند درس را آسانتر کند علاقه است. حالا چرا به بعضی درس ها علاقه داریم، 1- زمینههای علاقهمندی کجاست؟ 2- به معلم بستگی دارد.؟ اگر معلم را دوست داشته باشی درس او را هم بهتر میخوانی و هم بهتر میفهمی. پس نتیجه می گیریم که تدریس بهتر میتواند دلیل علاقه دانش آموز به درس باشد. عواملدیگری هم برای ایجاد علاقه هست و ایجاد ارتباط با معلم در شروع سال تحصیلی یکی از آنهاست. یکی دو جلسه اول را باید به شناخت معلمها، توقعها و انتظاراتآنها اختصاص بدهیم. طبیعی است که همه معلمها شبیه هم نیستند. مثلاً فضای کلاس معلمی بازتره اما دیگری فضای کلاس متفاوتی دارد. این من هستم که باید خودم را با شرایط آن دبیر وفق بدهم . بعد از بحث شناخت خودمان، به علاقهمندی و ایجاد آن اشاره کردیم.
موضوع دیگری که بارها صحبت ازآن شده هدفگذاری است. برای مهر ماه چه هدفی را در نظر گرفتهاید؟ میخواهید به کجا برسید؟ قطعاً برای مهر باید برنامهای داشته باشید. بگویید مثلاً من در پایان مهر باید به اینجا برسم. اگر فکر نکرده باشید شروع این مسیر دشوار است. یعنی باید هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت را تعیین کنیم. بدانید که الآن هر چقدر روی نقاط ضعف خودتان برنامهریزی کنید، زمان بیشتری برای حل مشکل خود دارید.
مثلا معلم درس میدهد همان روز درسها را بخوانم، چون اگر یک هفته، یا چند روز فاصله بیفتد، احتمال دارد نکتههایی را که معلم گفته را فراموش کنم. همچنین وقت بیشتری روی درسهایی که دوست ندارم بگذارم تا ملکه ذهنم شود.
پس نتیجه می گیریم که یکی از اصل های مهم این است که کار هر روز را همان روز انجام دهید.
فقط اولش سخت است.
البته به میزان علاقه و توانایی دانشآموز بستگی دارد. اما وقتی عادت کنیم درس را همان روز بخوانیم، مطلبهای فرار و دارای نکته را بهتر میتوانیم یاد بگیریم. به این نکته توجه داشته باشید که در زمانهای مختلف سال وضعیت متفاوتی دارید. مثلاً مهرماه وضعیتی دارید،که با آبان فرق میکند. اما در مجموع باید هدف مشخصی داشته باشید. هدفهای خیلی بزرگ را در نظر نگیرید؛ هدفهایی را دنبال کنید که دست یافتنی باشند. مثلاً اگر در درسی دوازده گرفتید نگویید حالا میخواهیم برای نمره بیست بخوانیم؛ دوازدهتان را بکنید چهارده. این بهتر است؛ چون وقتی میخواهید به بیست برسید ممکن است موفق نشوید و به ده برسید. راه موفقیتهای شما هم کاملاً متفاوت است، پس بهتر است به خودتان و به هدفهایتان فکر کنید.
به تعداد دانشآموزان راه موفقیت وجود دارد.
سعی کنید راه خودتان را بروید. مسیر خودتان را پیدا کنید.
حالا بحث بعدی ما این است که ما هدفی را مشخص کردیم که میخواهیم به آنها دست پیدا کنیم؛ مسیر رسیدن به آن را هم باید تعیین کنیم. این را چگونه تعیین میکنیم؟
می توانیم از کسانی که یک بار این راه را رفتهاند کمک بگیریم مثل معلم، مشاور مدرسه و دوستان دیگر بپرسیم. بعد یک سری ابزار و لوازم برای طی کردن این مسیری که مشخص کردهایم لازم داریم ( مدرسه خوب . مشاور و معلم خوب و از همه مهم تر خودمان هستیم که تصمیم جدی بگیریم ) در قسمت بعدی به طور کامل شرح خواهیم داد که ابزار لازم چیست.
در اصول یادگیری میگویند که باید تمرکز داشته باشید و نمیتوان در یک محیط پر سروصدا تمرکز داشت.تمرکز یعنی عوامل حواسپرتی را تا آنجا که میتوانیم از بین ببریم. تمرکز صددرصد غیرممکن است. ما میتوانیم عوامل حواسپرتی را تا آنجا که میتوانیم کم کنیم. یکسری از عوامل تمرکز درونی است و یک سری هم بیرونی. درمورد اول ممکن است که دو دانشآموز روی موضوعی با هم گفتوگو داشتهاند و حالا که میخواهند درس را شروع کنند همهاش فکرشان به آن موضوع باشد، اما عوامل بیرونی مثل سروصداست. در کل بهتر است عادتهای غلط مطالعهمان را کنار بگذاریم و با قواعد مطالعه آشنا شویم. ما نمیتوانیم بدون دانش و فن مطالعه در کار درسیمان موفق باشیم(فن و دانش مطالعه را از مشاور مدرسه یاد بگیریم) خانواده خیلی مهم است. اگر خانواده محیطمناسبی را فراهم نکند ما نمیتوانیم به آن هدفمان برسیم. پس می توانیم یکی از ابزار و وسایل مهم را خانواده نام برد که بتوانند شرایط یادگیری مطلوب را برای ما فراهم کنند.
اما در سالهای پایینتر ممکن است انگیزهها متفاوت باشد. وقتی داریم درس میخوانیم برای این که انگیزه ما بیشتر شود، باید فکر کنیم که آن درس را برای چه می خوانیم. در بحث انگیزه تا آنجایی که ممکن است از شکل مادی برسید به شکل غیرمادی و درونی. یعنی بدانید که هر دانایی و دانشی برای زندگی آینده ما مفید است. درس را برای برای لذت یادگیری بخوانید.
باید بدانیم هر درسی را چرا میخوانیم. برای تکتک این درسها در ساختار نظام آموزشی کشورمان هدف تعیین شده است. کار کارشناسی شده که برای این مقطع سنی چه درسهایی با چه محتوایی لازم است. اگر اهداف تعیین شده برایتان جذابیت ندارد،خودتان هدف های مشخصی برای خودتان بسازید تا رابطه عمیق شخصی با درس برقرار کنید.
مسیری را که در راه موفقیت طی میکنید برای بعضی از شما- برای دانشآموزان موفق- خیلی راحت است؛ اما برای بعضیها این مسیر پر از مانع است. من اسم این مانعها را میگذارم: «مانعهای تحصیلی». دانشآموزان باید این مانعها را را بشناسند.
مثلاً من الان نشستم فیزیک بخوانم، فیزیک را یاد نمیگیرم، اما باید بفهمم کجای کار میلنگد. شده این کار را بکنید؟ اغلب ما وقتی درس را نمیفهمیم، آنرا کنار میگذاریم. بیایید جستوجو کنید که کجا را یاد نمیگیرید. اگر از ابتدای سال تحصیلی با درسها اینطور برخورد کنید مانعهای یادگیری به مرور برداشته میشود و شما میتوانید با آن درس کنار بیایید.
برمیگردیم به اول مهر. همه شما، باید یک سری کارها را در هفتههای اول و دوم مهر انجام دهید. تا حالا به این موضوع فکر کردهاید؟
یکی از کارهای مهم، شناخت مدرسه، مدیر، ناظم، مربی است. ما بیش از پدر و مادرمان با کادر مدرسه در ارتباطیم. پس باید آنها را خوب بشناسیم. فکر میکنید راه شناخت چیست؟
در همه مدرسهها، در روز اول مهر مدیر، ناظم و حتی گاهی مشاورهای مدرسه میآیند سرصف و صحبت میکنند. اما چون روزهای اول است، همه حواسشان به چیزهای دیگر است، و به ندرت کسی با دقت به این حرفها گوش میکند. در حالیکه نکتههای بسیار مهم و اصلی در همین صحبتها گفته میشود، پس نسبت به این حرفها بیتوجه نباشید.
اصل دیگری که در بارهاش صحبت کردیم، اصل «کار هر روز همان روز است.» اصلاً کار سختی نیست. امروز فیزیک خواندهایم، برویم خانه یک مرور کوتاه روی درس همان روز داشته باشیم.یک ماه مثلاً مهرماه این کار را تمرین کنید و بعد نتیجهاش را ببینید.
نکته مهم دیگر که باید از همان ابتدای سال انجام دهیم این است که هرچه بیشتر از فضای کلاس استفاده کنیم. معمولاً 60، 70 درصد یادگیری در کلاس است به این نکته خیلی توجه کنید.
بحث استفاده از فضای کلاس، ما را به اینجا میرساند که چهطور در کلاسها حضور فعال داشته باشیم؟ به نظر شما راه رسیدن به خوب گوش کردن چگونه است؟
فکر نمیکنید که برای این کار لازم است تمرین کنید؟ مگه میشود همه معلمهای ما تن صدایشان خوب باشد؟
به نظر شما، چرا در کلاس درس زبان، قسمت «شنیدن» را میگذارند؟ چون میخواهند مهارت شنیدن را تمرین کنید.یکی از شرایط حضور فعال گوش کردن است، نه شنیدن. خیلی وقتها اصوات توی گوش ما میرود، ولی ما گوش نمیکنیم. مثل خوب نگاه کردن. دیدن نه!
یک مورد دیگر آمادگی قبلی است. سعی کنید یک بار درس را از قبل مطالعه کنید. پیش مطالعه داشته باشید.
نتیجه کلی
بحث را از آنجا شروع کردیم که برای فعالیتی مثل درس خواندن هم باید دانش و فن آن را بلد باشیم، چون دنیا، دنیای اصول و قواعد است. در غیر این صورت مجبوریم خیلی انرژی صرف کنیم و به سختی به موفقیت تحصیلی میرسیم.
برای رسیدن به این اصول از بحث خودشناسی شروع کردیم، باید علاقهها و تواناییهایمان را بشناسیم، ضعفهایمان را تقویت کنیم، هدف داشته باشیم، اصلاً بزرگ و کوچکی هدف مهم نیست. فقط باید در مسیر هدف حرکت کنیم.
در مسیر باید از دیگران کمک بگیریم، خانواده، دوستان، معلمها میتوانند به ما کمک کنند. برنامههایی هم برای مهرماه عنوان شد؛ همه باید سعی کنیم اولیای مدرسه را خوب بشناسیم، اصل انجام هر کار در همان روز را از همان اول مهر رعایت کنیم.