بهترین روش کتابخوانی، روشی است که خواننده در این کار بتواند زیباییهای چیزی را که میخواند، دریابد و به هنگام لزوم، معایب آن را بفهمد و این از راه پرورش و تمرین حاصل میشود.
در معانی کلماتی که برای نخستین بار میبینید، دقت کنید و تصور نکنید که مفهوم جمله، آن معانی را برای ما کشف میکند و همان زمان، بهترین وقت برای رفتن به سراغ فرهنگ لغت است.
استقامت:
در خواندن کتاب، استقامت داشته باشیم. استقامت، لجاجت نیست؛ بلکه نوعی بردباری است که ذوق ما را پرورش می دهد و درک ما را عمیق میکند.
برای رسیدن به عمق معنای یک کتاب خوب، باید آن را دوبار بخوانیم و با آن، ارتباط دائمی داشته باشیم. یک اثر ارزشمند، ما را سعادتمند میسازد. پس نمیتوانیم با یک بار خواندن، به این درجه از خوشبختی برسیم؛ هر چند در این یک بار، دقت فوقالعاده به کار بریم.
گفتوگو کنید:
اگر بخواهیم از کتابی که خواندهایم، نظر صحیحی پیدا کنیم، باید درباره آن گفتوگو کنیم. کتابهای خوب، افق گفتوگوهای پرثمر را به روی ما میگشایند و این، همان چیزی است که ما آن را مباحثه مینامیم.
یادداشتبرداری:
یکی از روشهای خوب مطالعه، استفاده از یادداشتبرداری است. توجه کنید که به جای یادداشت، رونویسی نکنید؛ بلکه طرح های گوناگون بریزید و نکات مهم یادداشت را برجستهتر بنویسید و اگر مطلبی را درک نمیکنید، به صورت سؤال، یادداشت بردارید.
هنگام مطالعه، ابتدا خلاصۀ مطلب را که اغلب در ابتدای مقاله یا کتاب آمده است، بخوانید؛ سپس عنوانها و فهرست اجمالی کتاب را مطالعه کنید و بعد، چند سطر از ابتدای هر عنوان را مطالعه کنید؛ زیرا مهمترین مطالب، معمولا در همین خطوط ابتدایی هستند و سرانجام سایر توضیحات و تفاسیر کتاب را بر اطلاعات خود بیفزایید.
از همان زمان مطالعه، برای به کار بستن آن چه میآموزید، برنامهریزی کنید و به قول تولد، “مطالعه و عملنکردن، مانند شخمزدن و بذر نپاشیدن است.”
بیکن می گوید: برخی کتابها را باید چشید و بعضی دیگر را باید بلعید و برخی را هم باید جوید و هضم کرد.
کارآیی مطالعه
به روخوانی سطحی در حالت پراکندگی فکر، قناعت نکنید و با مفهوم و معنای مطلب، ارتباط برقرار سازید؛ تا آنچه را که مورد نیاز است، به خوبی درک کنید.
حجم مطالعه، حواس شما را پرت نکند. مطالعۀ بیشتر و سریعتر، تنها بهانهای برای بیشتر دانستن است؛ پس ابتدا آنچه را می خواهید بدانید و بفهمید، برداشت کنید و آنگاه با کلمات «سرعت» و «بیشتر» وسوسه شوید.
قبل از آن که از موضوع اصلی کتاب منحرف شوید و به مطلب دیگری بپردازید، قسمتهایی را که دوست دارید به خاطر بسپارید، مشخص کنید.
حتماً برای مطالعۀ خود، برنامهریزی داشته باشید. این که قصد یادداشتبرداری دارید یا خیر و در مورد چه موضوعی باید تمرکز کنید و چه سؤالاتی در ذهن دارید که در این کتاب جواب آنها را می جویید وغیره، همه باید از قبل برنامهریزی شده باشند.
کتابی که مطالعه میکنید، باید مختص به خود شما باشد؛ تا به راحتی در آن علامتگذاری و نکتهنویسی کنید. استفاده از مداد یا ماژیک رنگی، به شما امکان میدهد تا در مراجعۀ دوباره به کتاب، بهرۀ بیشتری ببرید؛ هر چند نباید این خطوط رنگی، استفاده شما را از سایر خطوط کتاب کاهش دهد.
هنگام مطالعه، همواره یک قلم در دست داشته باشید؛ زیرا مطالعه زمانی کارآیی مطلوب مییابد که همراه با مطالعۀ سؤالات، ذهن خود را با آموزههای کتاب، تطبیق دهید و در حاشیه آن یادداشت کنید.
میان مطالعه و سایر کارهای خود، تعادلی به وجود آورید؛ تا هم از خواندن خسته نشوید و هم تجربه و عمل را به بهرهوری مطالعۀ خود بیفزایید.
مطالعۀ پراکنده، با موضوعات گوناگون و متناقض، موجب کاهش بهرهوری شما میشود؛ سعی کنید در نوع کتابی که برای مطالعه انتخاب میکنید، مطالعات قبلی خود را در نظر آورید؛ تا نظم فکری شما به هم نخورد.
اگر بتوانید از هر کتابی که میخوانید، نکات مهم و کلیدی آن را خلاصهبرداری کنید، بر کارآیی مطالعۀ شما میافزاید. این راهکار، آنگاه ارزشمندتر میشود که خواننده به زبان و عبارات خودش، مطالب را یادداشت کند.
به یاد داشته باشید که علاقه و انگیزه، در مورد مطلبی که برای مطالعه انتخاب کردهاید، به بهرهوری شما از آن چه میخوانید، بسیار میافزاید.
گاهی قراردادن یک پاداش مشروط برای مطالعۀ حجم خاصی از کتاب، به هیجان و لذت مطالعه میافزاید و نوعی اثر تشویقی بر فرد میگذارد. این پاداشها میتواند دیدن یک برنامۀ تلویزیونی، رفتن به مکانی خاص، انجام یک فعالیت مورد علاقه یا حتی خوردن یک خوراکی مورد علاقه باشد؛ به شرط این که میزان تعیین شده، مطالعه شده باشد.
رنگ کاغذ، رنگ قلم، نحوۀ نشستن، فاصلۀ چشم با کتاب، نور محیط و سایر شرایط مکانی نیز در کارآیی مطالعۀ شما کاملا مؤثرند.
تمرکز مطالعه
برای تمرکز در مطالعه به امور زیر دقت کنید:
علاقه به موضوع مورد مطالعه، یکی از علل مهم ایجاد تمرکز و دقت در حین مطالعه است.
هماهنگی اراده و تخیل نیز در این رابطه کارساز است و به عبارت دیگر، چشمان فرد بر صفحۀ کتاب و افکارش در حال پرواز به دور دستها نباشد.
برخی مسائل جسمی و روحی نیز میتوانند تمرکز فرد را بر هم بزنند؛ مانند گرسنگی، تشنگی، بیماری، نگرانی و اضطراب؛ برخی مسائل محیطی نیز از عوامل برهم زننده تمرکزند؛ مانند سروصدای زیاد، نور زیاد یا کم، لباس نامناسب، عجله و شتاب، سطح مطالعه را کاهش می دهد و تمرکز را بر هم می زند.
یکی از مسائل قابل توجه دیگر، سنگینی معده و سیری بیش از حد است.
انتخاب زمان مناسب، از عوامل ایجاد تمرکز است؛ مثلا پس از استراحت، به ویژه صبحگاهان، بهترین حالت تمرکز و ساعات خستگی و کسالت، نامناسب ترین اوقات، برای تمرکزند؛ البته در صبحگاهان، لازم است قدری ورزش کنید؛ تا بدن، آمادگی لازم را به دست آورد
نظم و انضباط در نوع، ساعت و مکان مطالعه، نیز از عوامل ایجاد کننده تمرکز می باشند.
سرعت مطالعه
اگر قصد دارید سرعت مطالعه را افزایش دهید، ابتدا به فهرست کتاب نظری دقیق بیندازید؛ تا نسبت به موضوعات کلی کتاب، آگاهی پیدا کنید.
تندخوانی، همیشه مناسب نیست و در مطالبی که به تعمق و تامل نیاز دارد، اصلا نباید به کار گرفته شود.
مغز ما همیشه تندتر از بیان ما کلمات را دریافت میکند؛ پس برای افزایش سرعت، سعی کنید عادت بلندخوانی کتاب را ترک کنید.
تمرین کنید تا به جای درک لغت به لغت یک جمله، به درک گروهی لغات عادت کنید.
یکی از عوامل کندخوانی، برگشت است؛ یعنی این که فرد مرتب نگاه خود را به خطوط پیشین بر گرداند. این کار، تمرکز فرد را از میان میبرد و وقت زیادی را تلف میکند. هنگام مطالعه، چشم باید به طور مستقیم و به موازات صفحه حرکت کند و از پریدن به سطرهای بالا و پایین، پرهیز کند.
کسانی که با انگشت خط مورد مطالعه را دنبال میکنند، باید این عادت را ترک کنند؛ زیرا در تندخوانی، فقط چشم کار میکند، نه دست و زبان.
نوع ورقزدن نیز به صرفهجویی در وقت کمک میکند. ورقزدن درست، آن است که با دست چپ و از گوشه بالایی صفحه صورت گیرد و چند لحظه قبل از پایان صفحه، دست برای ورقزدن آماده باشد. کسانی که با دست راست و از گوشه پایینی صفحه ورق می زنند، از سرعت و تمرکز خود می کاهند.