با توسعه تکنولوژی و روشهای جدید تحقیق، میتوانیم ادعا کنیم که همه چیز را در مورد مردم باستان میدانیم. با این حال هرچه بیشتر درباره زندگی روزمره آنها میدانیم، بیشتر به آن علاقمند میشویم، زیرا برخی اعمال مردم باستان نسبت به معیارهای مدرن بسیار عجیب به نظر میرسند. در این مطلب حقایقی درباره مردم باستان مشاهده میکنید که شما را گیج و شگفت زده میکند.
زنان از سرب و گوگرد برای رنگ کردن مویشان استفاده میکردند
انسانها از دوران باستان موهای خود را رنگ میکرده اند، اما اطلاعات کم شیمی و استفاده نادرست از مواد اشتباه گاهی به نتایج بدی روی سلامتی آنها ختم میشد. آنها از مواد گیاهی هم برای رنگ کردن موهایشان استفاده میکردند، که تاثیر آن زیاد ماندگار نبود. یونانیان و رومیان از رنگ موی دائمی استفاده میکردند که از مواد شیمیایی مختلف از جمله گوگرد تشکیل میشد.
در دهه ۱۷۰۰ ایتالیاییها موهای بلند خود را در یک محلول خورنده قلیایی خیس میکردند تا موهای بافتهشان به رنگ طلایی درآید. بسیاری از زنان اروپایی هم از زعفران و پودر گوگرد برای دستیابی به رنگ دلخواه خود استفاده میکردند. افغانها هم اعتقاد داشتند رنگ کردن مو سردرد را درمان میکند.
استفاده از فضولات حیوانات برای درمان بیماریها
شاید ناخوشایند به نظر برسد، اما مردم باستان از فضولات حیوانات برای درمان بیماریهای مختلف استفاده میکردند. برای مثال، در یونان باستان زنان از فضولات کروکدیل برای جلوگیری از بارداری استفاده میکردند. در مصر باستان، جنگجویان فضولات حیوانات را روی زخم هایشان قرار میدادند. فضولات گوسفند در اسکاتلند برای درمان آبله استفاده میشد و فضولات تازه خوک برای درمان خونریزی بینی استفاده میشد.
پزشکان سر افراد را برای خروج ارواح شیطانی سوراخ میکردند
پزشکان همیشه نسبت به اعضای بدن انسان بسیار کنجکاو بودند و از چند روش اثبات شده برای درمان بیماریها استفاده میکردند. سوراخ کردن سر یکی از این روشها بود. پزشکان اعتقاد داشتند که میتوانند بیماریهای مثل سردرد، عفونت و تشنج را درمان کنند. آنها فکر میکردند که بیماریها توسط یک روح شیطانی در سر فرد ایجاد میشوند، بنابراین با سوراخ کردن سر اجازه میدادند ارواح شیطانی خارج شوند. خوشبختانه این عمل تقریبا به طور کامل در اواخر قرون وسطی کنار گذاشته شد. تحقیق روی تعدادی جمجمه نشان داد که برخی بیماران بعد از این روش درمان زنده میماندند.
زنان اجازه نداشتند در مراسم خاکسپاری گریه کنند
یک مراسم خاکسپاری معمولی در رم باستان با حرکت گروهی از افراد در خیابان شروع میشود که اقوام و بستگان گریهکنان به دنبال آنها میروند. هرچه افراد بیشتری در خاکسپاری شرکت میکردند، نشان می داد شخص مرحوم محترمتر است. گاهی خانوادهها زنان خاصی را استخدام میکردند که با گریههایشان جمعیت را تحت تاثیر قرار دهند. برای این که غم و سوگواری آنها واقعیتر شود، زنان گونههای خود را تا حد خونی شدن میخراشیدند و موهایشان را میکشیدند. بعدها این سنت بسیار افراطی و منفی تلقی میشد. افراد اجازه نداشتند برای گریه کسی را استخدام کنند، چون این اعمال احساسات شدیدی را برمیانگیخت و با زندگی آرام شهروندی متناقض بود.
پدران از نظر قانونی میتوانستند معشوق دخترشان را بکشند
پدران نفوذ بسیار زیادی روی کل خانواده و به خصوص دختران مجرد خود داشتند. در واقع آنها حق داشتند شوهر خوبی برای آنها پیدا کنند. این قوانین بسیار سختگیرانه بود و دختر حق نداشت قبل از ازدواج کسی را دوست بدارد. پدر قانونا حق داشت معشوق دخترش و حتی خود دخترش را بکشد. زنان رومی همیشه به خانواده پدرشان تعلق داشتند حتی بعد از ازدواج.
در رم باستان پدران میتوانستند پسرانشان را برای بردگی بفروشند
در رم باستان پدر رئیس خانواده بود و قدرت و تسلط مطلق بر همسر، فرزندان و اهالی خانه داشت. هم چنین پدران حق داشتند تصمیم بگیرند که آیا نوزادان را در خانواده نگه دارند یا خیر. آنها میتوانستند پسرانشان را به بردگی بفروشند. اگر کسی که برده را خریده بود دیگر به او نیاز نداشت، پسر به خانه پدرش بازمیگشت. اما پدر فقط ۳ بار میتوانست این کار را بکند، در غیر این صورت او را پدر بدی تصور میکردند. حتی پدر میتوانست یک عضو خانواده را بکشد. خوشبختانه پدران کمی، این قدر بی رحم بودند.
در مصر باستان، افراد در عزای گربههایشان ابروی خود را میتراشیدند
مردم مصر باستان گربهها را میپرستیدند و اعتقاد داشتند گربهها برای خانوادهای که با آن زندگی میکنند خوش شانسی میآورند. باستت، الهه خانه، گربه و باروری به شکل گربه یا زنی با سر گربه به تصویر کشیده میشد. گربهها مقدس بودند و هرکس به آنها آسیب میرساند محکوم به مرگ میشد. خانوادههای مصر باستان با تراشیدن ابروهای خود برای مرگ گربه خانوادگیشان عزاداری میکردند. جسد گربه مومیایی میشد و در مقبره خانوادگی یا قبرستان گربهها قرار داده میشد. جالب است بدانید اسکندر کبیر، ژولیوس سزار، چنگیز خان، ناپلئون و هیتلر فوبیای گربه داشتند.