تصور کنید که کلمه «بله» را روزی هزاربار در روز تکرار کنید! خب این دقیقا همان کاریست که من از زمانی که در سخنرانی گری کویین درباره «قدرت بله!» شرکت کردم، انجام میدهم. یکی از دوستان صمیمیام، از من دعوت کرد تا در سمینار ارائه شده توسط گری کویین، مربی زندگی، نویسندهی موفق و سخنگوی انگیزشی شرکت کنم. از آنجا که من همیشه به دنبال راههایی برای زندگی بهتر و استراتژیهایی برای دستیابی به رویاهایم هستم، بلافاصله این دعوت را پذیرفتم. اگرچه مطمئنا نمیتوانم همهی آن چیزی که در آن سمینار آموختم را بنویسم، تنها بخشی از مهمترین این آموزهها را که باعث جذب انرژی مثبت به زندگیام شدهاست، در اینجا ارائه میکنم.
۱- کلمهی «بله» را تکرار کنید
آنروز گری برای ما تعریف کرد که مکتب «بله» چگونه شکل گرفت. در طی یک سخنرانی در آلمان، گری از انرژیهای منفی ساطع شده در کل فضا نگران شد، و زمانی که انرژی مثبت را درون خود بازیابی کرد، یک ایدهی عالی به ذهنش رسید. او از همهی حضار خواست که چندین بار کلمهی بله را تکرار کنند. خیلی زود فضا با سرودی زیبا از بله مملو شد و با هر بله، وزن انرژی مثبت در فضای اتاق افزایش پیدا میکرد.
سپس گری برای ما داستان یک مراجع را تعریف کرد که در وضعیت بسیار بدی قرار داشت. گری به او تکلیف داده بود که هر روز به مدت یک هفته هزار بار کلمهی بله را با خود تکرار کند. در پایان این هفته، به دنبال جذب انرژی مثبت زندگی فرد روند مثبتتر و شرایط او بهبود پیدا کرد.
گری توضیح داد که کلمهی بله فرصتها را به سوی ما جذب میکند. این کلمه بلوکهای انرژی ما را از بین میبرد، و این انرژی است که آنچه میخواهیم را جذب میکند. حالا نوبت ما بود که بگوییم بله. گروه ما چند دقیقهای ایستاد و سرود خوانی کرد: بله! بله! بله! در حالی که دستها را به آسمان بلند کرده بودیم و با ریتم زیبایی تکرار میکردیم بله! وقتی به اطرافم نگاه کردم، همه لبخند میزدند؛ و حالا من هر روز صبح در مسیر رودخانهای زیبا، و شبها زیر نور نقرهای ماه این کار را انجام میدهم. همچنین به کلمهی جادویی بله این را اضافه میکنم: «بله، چیزهای جدید معرکهای در راه رسیدن به من هستند!» این یک راه عالی برای شروع و پایان روز و همچنین جذب انرژِی مثبت به زندگی است.
۲- برای جذب انرژی مثبت گذشته را رها کنید
برای حرکت به جلو، باید با رها کردن خشم، تنفر و همهی چیزهای منفی گذشته شروع کنیم. کلید این کار بخشش و فراموش کردن گذشته است، که نه تنها برای اطرافیان، بلکه برای خود ما التیام بخش است. گری به ما گفت: «شفا دهید، پاک کنید و بعد فضای بیشتری برای چیزهای جدید خواهید داشت»
ما با گفتن «من … (نام شخص یا خودتان) را بابت … میبخشم. من…. بابت همه چیز میبخشم». گری به ما گفت: به خانه برویم، و این را روی یک تکه کاغذ بنویسم و سپس آتش بزنیم. من هنگامی که در سکوت خانهام این تمرین را انجام میدادم، همین طور که کنار سینک آشپزخانهام ایستاده بودم و به شعلهی سوزان نگاه میکردم، احساس آزادی و آرامش بیشتری داشتم. حالا اگر ذهن من مشغول آن موضوعات شود به خودم میگویم: «نه تو آنرا آتش زدی و حالا آزاد هستی!».
۳- افکارتان را تغییر دهید
«افکارت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند.» این نقل قولی است که وقتی به محل برگزاری سمینار گری وارد شدم روی یک بنر نوشته شده بود. درست مانند خرد قدرتمند این نقل قول، گری به ما گفت که مدام ذهنمان را با پیامهای مثبت تغذیه کنیم. گری درگیریهای یک زن ۶۳ ساله که بازیگر بود، اما حس میکرد برای هر نقش خوبی زیادی پیر شده است را، برای ما تعریف کرد. گری به او یاد داده بود که به جای این فکر، زمانی که برای تست بازیگری میرود مثل «مریل استریپ» باشد که هزاران پیشنهاد بازی دارد و فکر کند که «آنها نمیتوانند این فیلم را بدون من بسازند.» و به جای اینکه فکر کند «چرا من» شعارش این باشد که «چرا من نه؟»
پس مثبت اندیشی را تمرین کنید.
افکارت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند
۴- برای رسیدن به اهدافتان بی درنگ اقدام کنید
وقتی تصمیم میگیریم که نترسیم و برای رسیدن به بزرگترین رویاهایمان اقدام میکنیم، درحال جذب انرژی مثبت بیشتری به سوی خودمان هستیم. گری به ما یاد داد که باید ایمان داشته باشیم، از جملات تاکیدی مثبت و پر انرژی استفاده کنیم، تختهی آرزوهایمان را با تصاویری از رویاهایمان درست کنیم، رویایمان را بازی کنیم و بی درنگ اقدام کنیم.
گری با ما داستان رویایش در رابطه با تدریس در ایتالیا را به اشتراک گذاشت. او در آن زمان تمام دفترش را با تصاویری از ایتالیا پوشانده بود، به موسیقی ایتالیایی گوش میکرد و پاستا میخورد. او از ایتالیا تماسی دریافت کرد و از او خواسته شد که در ایتالیا تدریس کند. حالا او هرسال برای این کار به ایتالیا در رفت و آمد است. همچنین یکبار او میخواست که کتابش را چاپ کند. برای خود بلیط هواپیما به نیویورک را خرید و گفت: «من بدون این معامله از نیویورک به خانه بازنخواهم گشت!» سپس یک کپی از لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز گرفت و نام خود را در آن لیست نوشت و در جیبش گذاشت. خب حتما حدس میزنید که نتیجه چه شد؟
من وقتی به خانه برگشتم شروع به جذب انرزی مثبت کردم و یک تختهی آرزوها برای خودم درست کردم.
زمانی که از آن سمینار خارج شدم، داشتم از شدت انرژی مثبت منفجر میشدم و احساس میکردم میتوانم روی آب قدم بزم. از زمانی که آموزههای گری را در زندگیام به کار گرفتم، راههای شگفت انگیزی به روی من باز شد، از جمله نوشتن این مطلب در وبسایت روانشناسی امروز و همچنین ملاقات با تیم فیلم سازی NBC. من همچنین با یک بازیگر ملاقات کردم که از من دعوت کرد در گروه فیلم سازی هالیوود مشغول شوم. رویاهای من زنده هستند، همانطو که برای بقیهی مردم میتواند باشد.
برگرفته از: psychologytoday