زندگی فریدریش شیلر (۱۷۵۹−۱۸۰۵) کوتاه اما پر فراز و نشیب بود. بیش از دو قرن از مرگ شیلر میگذرد و در این دوران طولانی، فرهنگ و ادبیات آلمان، هیچ سالی را بدون حضور شیلر پشت سر نگذاشته؛ از شکوفاترین دورانها تا تاریک ترین سالهای جنگ دوم جهانی.
کودکی و نوجوانی او در محرومیت و فشار گذشت، جوانیاش با در به دری و فقر همراه بود و در میانسالی، هنگامی که عشق و شهرت و رفاه را تجربه میکرد، بارها به شدت بیمار شد تا سرانجام در ۴۶ سالگی درگذشت. شیلر خیلی پیش از مرگ زودهنگامش اعتبار و افتخاری برای ادبیات و فرهنگ آلمان به شمار میرفت و در همان سال های نابسامان جوانی آثاری خلق کرد که همچنان خوانده و اجرا می شوند.
همه سالهای شیلر
در میانه قرن نوزدهم، ۱۸۵۹، به مناسبت صد سالگی شیلر، مراسم مختلفی در کشورهای اروپایی و حتی در آمریکا برپا شده است. چند سال بعد، ۱۸۶۷، ناشر آلمانی آثارش خبر میدهد، تا آن زمان دو میلیون و چهارصد هزار نسخه از کتابهای شیلر به فروش رفته است.
این زمانی است که صنعت چاپ دوران کودکی را پشت سرمی گذاشت و هنوز به بسیاری از کشورها راه نیافته بود. در سال ۱۹۵۵ مراسمی به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد درگذشت شیلر در آلمان و کشورهای دیگر برپا می شود که توماس مان پس از سال ها مهاجرت از سخنرانان اصلی آن است. چهار سال بعد، دویستمین سالروز تولد او با برنامههای متنوع و اجراهای جدیدی از نمایشنامه هایش جشن گرفته می شود.
آثار شیلر حدود یک قرن و نیم پس از تولد شاعر، به کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران نیز رسید. مطابق مدارک شناخته شده، نخستین کتابی که از یک نویسنده آلمانیزبان به فارسی ترجمه و منتشر شده، اثری از شیلر بوده که یک قرن پیش به چاپ رسیده است. این کتاب را یوسف اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامی، از فرانسوی به فارسی برگردانده و انتشار آن با امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه همزمان است. جمالزاده و بزرگ علوی که از پیشگامان داستاننویسی مدرن ایران محسوب می شوند، از مترجمان بعدی آثار شیلر بوده اند.
حضور شیلر در فرهنگ آلمان فقط از طریق خوانده شدن آثارش نبوده است. نمایشنامههای او همواره از برنامه های ثابت تماشاخانه های بزرگ بوده اند و عبارت ها و ضرب المثل های بسیاری در زبان آلمانی برگرفته از آثار او هستند.
"راهزنان"، نخستین درامی که شیلر در ۲۲ سالگی نوشت، همچنان بر صحنه میرود و "چکامه شادی" که در ۲۷ سالگی سرود، در سمفونی نهم بتهوون جهانی و جاودانه شد. اتحادیه اروپا در سال ۱۹۸۵، بخش چهارم این سمفونی را که چکامه شیلر در آن خوانده می شود، به عنوان سرود رسمی خود برگزیده است. فریدریش شیلر در سی و دو سالگی به خاطر نوشتن "راهزنان" عنوان شهروند افتخاری جمهوری نوپای فرانسه را به دست آورد. او که در ابتدا از حامیان انقلاب فرانسه بود، مدتی بعد به دلیل غیرانسانی دانستن اعدام مخالفین انقلاب و نادیده گرفته شدن آزادی و احترام انسان ها، از آن رویگردان شد.
شیلر از شخصیتهای دورانی طلایی در فرهنگ آلمانی است؛ یکی از چهرههایی که از پایه گذران تفکر عصر روشنگری به شمار میرود و جزو راهگشایان دوران مدرن محسوب میشود.
پرداختن شیلر به مفاهیمی چون آزادی، برابری و برادری و ستایش ارزشهای والای انسانی که در اغلب آثار او محور اصلی را تشکیل میدهد، او را در جایگاهی قرار داده که مورد توجه صاحبان منشها و رفتارهای سیاسی گوناگون است. در صف ستایشگران شیلر، از انگلس و مارکس تا بیسمارک و هیتلر را میتوان مشاهده کرد. دستگاه تبلیغاتی آلمان نازی پس از قدرتگیری کوشید شیلر را به نفع خود مصادره کند و به عنوان شاعری که به قول گوبلز "از خون و گوشت خود ماست" معرفی کند. به رغم این، آثاری چون "دون کارلوس" در نظر فاشیستها زیادی "آزادیخواهانه" بود و اجازه نمایش نمییافت.
شیلر در دورانی که آلمان به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده بود نیز در هر دو سوی دیوار برلین به یکسان جشن گرفته میشد. آرمانهای انسان دوستانه شیلر، ارزشهایی هستند که حکومتها یا به جانبداری از آن تظاهر، یا واقعاً در جهت نحققشان تلاش میکنند. کمتر شهری در آلمان وجود دارد که خیابان و میدانی به نام شیلر یا مجسمهای از او در آن نباشد. گرچه شیلر اعتقادات مذهبی محکمی نداشت، کلیسایی که در شهر ینا در آن ازدواج کرده به نام او نامگذاری شده است.
اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، دوران شخصیتهایی است که از سازندگان فرهنگ معاصر آلمان و بعضا جهان شمرده میشوند. دانشمندان، شاعران و فیلسوفانی چون هومبولت، هردر، هولدرلین و گوته از نامداران این سالها بوده اند.
شیلر یکی از تاثیرگذارترین این چهرههاست. تلاشهای شیلر در تدوین نظریه های زیبایی شناسی به او جایگاهی خاص میداد که با انتشار چند مجله ادبی موثرتر نیز میشد. در مجلههایی که شیلر در دو دهه پایانی عمر خود منتشر میکرد، اغلب نویسندگان و متفکران شاخص آن زمان همکاری داشتند.
او همچنین به عنوان تاریخ نویس و فیلسوف جایگاهی معتبر و مهم به خود اختصاص داده بود. آثار شیلر در قرن نوزدهم به کتابهای درسی نیز راه یافت و به ماندگاری او کمک کرد. شیلر از طرفداران فلسفه کانت بود. حضور فریدریش شیلر در شهر وایمار که یکی از کانونهای اصلی ادب و فرهنگ آلمان شناخته میشد، در موقعیت او بیتاثیر نبوده است. این حضور که یاری گوته در آن بیتاثیر نبود، به دوستی و همکاری این دو شاعر در سالهای بعدی انجامید.
شیلر و گوته
شیلر پس از سرگردانی در شهرهای مختلف آلمان، سال ۱۷۸۷ برای نخستین بار به وایمار سفر کرد. در آنجا پیشنهاد تدریس در دانشگاه ینا را دریافت میکند و ساکن آن شهر میشود. کرسی استادی در ینا و نزدیکی به شهر وایمار سرآغاز دورانی است که دغدغه معاش از میان میرود، اما با بیماریهای سختی همراه است.
نخستین دیدار گوته و شیلر، میان این دو شاعر که روحیات کاملا متفاوتی داشتند، علاقه متقابلی برنمیانگیزد. نزدیکی و دوستی این دو، سه چهار سال بعد شکل می گیرد و با اقامت شیلر در شهر وایمار استحکام می یابد. در نظر گوته که همواره در محیطی مرفه زیسته بود، برخی از رفتار و عادت های شیلر پسندیده و خوشایند نبود، اما این نظر، مانع احترام عمیق به توانایی ها و آثار او نمی شد. گوته در مورد شیلر گفته است: «او هر کاری مینوشت، همواره به مراتب بزرگتر از آثار این تراژدی نویسان جدید از آب درمی آمد؛ بله، شیلر ناخنش را هم که می گرفت یک سر و گردن از این آقایان بزرگتر بود.» این دو در مجله هایی که شیلر منتشر کرد، مقاله هایی در هجو آنچه به نظرشان ادبیات سخیف دورانشان بود می نوشتند.
گوته و شیلر را اغلب به عنوان بزرگترین شاعران آلمانی زبان در کنار هم قرار میدهند. بسیاری از صاحب نظران معتقدند، گرایش شیلر به مفاهیم عام و کلی، مانند کمال انسانی و زیبایی، و توجه او به ضرورت تدوین نظریههای تازه برای ادبیات عصر جدید، زبان این نویسنده را در مواردی ثقیل و دشوارفهم کرده است. به رغم این، در نظر این دسته از منتقدان جنبههای انسانی و اومانیستی آثار نویسندگانی چون شیلر، آنها را مانند افسانههای کهن یونانی به آثاری برای همه زمانها و مکانها تبدیل کرده است.
شیلر با الهام از فلسفه دوران روشنگری که خود در معرفی و ترویج آن سهمی بزرگ داشت، بر جنبههای انسانی و جهانی سیاست ورزی تاکید میکرد و احترام به آزادی و برابری را وظیفه سیاستگذاران همه جهان میدانست. تاکید شیلر بر آرمانهای والای انسانی، او را در کنار بزرگانی قرار داده که گرچه آثارشان در دورانی کمتر و زمانی بیشتر خوانده میشود، از سازندگان فرهنگ بشری قلمداد میشوند؛ آثاری که از آرزوهای دیرین انسانی و از شوق دست یافتن به زیبایی، آزادی و کمال سخن میگویند.