آریل ساموئل مردخای شرایبر معروف به آریل شارون (در عبری: אריאל שרון) در ۲۷ فوریه ۱۹۲۸ در روستای کفر ملال به دنیا آمد. وی فرزند یک لهستانی بود که پس از مهاجرت به قفقاز به کشاورزی مشغول شده بود و در نهایت به فلسطین نقل مکان کرد.
زندگی
در سال ۱۹۴۲، زمانی که فقط ۱۴ سال داشت به گروه هاگانا پیوست. گروه هاگانا در آن زمان اقدامات متعددی را برای خارج کردن فلسطینیان از خانهها و زمینهایشان طراحی و پیاده سازی کرده بود و در صورت بروز مخالفت، مخالفین را به قتل میرساند. اینگونه گروهها پس از تأسیس دولت، اولین هستههای ارتش اسرائیل را تشکیل دادند.
شارون در سال ۱۹۴۷ به عضویت پلیس شهرکهای یهودی نشین در آمد،سپس در بیست سالگی در جنگ ۱۹۴۷ شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام را در بخش اسکندریه بدست آورد و در پی این جنگ از ناحیه شکم مجروح گردید.
در آغاز سال ۱۹۴۹ فرماندهی یک گروهان پیاده را بر عهده گرفت و در سال ۱۹۵۱ افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی شد. در سال ۱۹۵۲ وی از فرمانده ستاد ارتش در خواست تشکیل یک گردان نظامی از زندانیان محکوم به مرگ را کرد، این مسئله به دلیل ناآشنایی این افراد با فنون نظامی تا حدودی برای رئیس ستاد غیر قابل قبول بود اما با اصرار شارون این مسئله را پذیرفت. شارون نام این گردان را ۱۰۱ نامید و به عنوان اولین عملیات نظامی خود به روستای مرزی القبیه حمله کرد که پیامد آن کشته شدن ۶۹ فلسطینی و ویرانی ۴۱ منزل مسکونی بود.
شارون در همان سال ۱۹۵۲ در دانشگاه عبری اورشلیم تحصیلات خود را در رشته تاریخ و مسائل خاورمیانه آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به دانشکده حقوق در دانشگاه تلآویو رفت.
وی در سال ۱۹۶۴ تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند.
فعالیتهای نظامی
آریل شارون اولین یگان نیروهای فوق ویژه تکاوران نیروهای دفاعی اسرائیل را در سال ۱۹۵۳ میلادی با نام یگان ۱۰۱ پایه گذاری و تأسیس نمود، ولی هرگز در یگان سایرت متکل عضویت نداشت.
آریل شارون در سال ۱۹۵۶ سمت فرماندهی تیپ زرهی ارتش را برعهده گرفت و توانست گذرگاه (المتیله) را به تصرف خود در آورد. شارون تا سال ۱۹۶۴ در سمت فرماندهی تیپ ابقاء شد، اما دراین مدت اختلافات زیادی با رؤسای خود در آن موقع از آن جمله موشه دایان که ریاست ستاد ارتش را به عهده داشت، پیدا کرد. سرانجام آریل شارون، پس از بازگشت از فرانسه از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ فرماندهی ارتش شمال را به عهده گرفت و پس از گذراندن یک دوره آموزشی در انگلیس و ارتقاء به درجه سرلشکری، از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ فرماندهی ارتش جنوب را عهدهدار شد.
پس از پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه و شکست همزمان شش کشور عربی، از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد. شارون در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب (لیکود) توانست عضویت کنیست را بدست بیاورد. در سال ۱۹۷۵ اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل وی را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد.
در انتخابات سال ۱۹۷۷، شارون در راس فهرست نامزدهای مستقل، به کنست راه پیدا کرد. مناخیم بگین در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی و شهرک سازی منصوب کرد.
جنگ ۱۹۸۲ لبنان و کشتار صبرا و شتیلا
در جریان جنگ ۱۹۸۲ لبنان، زمانی که شارون وزیر دفاع بود، بین ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر کشتار صبرا و شتیلا رخ داد. بین ۸۰۰ تا ۳۵۰۰ غیرنظامی فلسطینی در اردوگاههای پناهندگان صبرا و شتیلا توسط میلیشیاهای مسیحی مارونی فالانژ لبنانی کشته شدند. رییس امنیتی میلیشیای فالانژ، الی هوبیکا، فرمانده عملیانی شبه نظامیانی بود که وارد کمپها شدند و فلسطینیان را کشتند. فالانژها به آنجا فرستاده شده بودند تا آنجا را در حالی که اسرائیلیها آن را محاصره کرده بودند از رزمندگان ساف پاکسازی کنند. این کشتارها منجر شد که برخی شارون را «قصاب بیروت» بخوانند. اسوسییتد پرس در گزارشی اعلام کرد: «وزیر دفاع آریل شارون کشتارها را به ساف مربوط کرد و گفت این نمادی از قتلهای تروریستی سازمانهای تروریستی و حامیان آن است».
آریل شارون در سپتامبر ۱۹۹۹، به دنبال کناره گیری نتانیاهو از رهبری حزب لیکود، رهبری این حزب را برعهده گرفت. او سپس در سپتامبر سال ۲۰۰۰، با حضور در مسجد الاقصی موجب خشم مسلمانان و درگیریهای خونین میان فلسطینیان و نظامیان اسرائیلی و در نتیجه شروع انتفاضه الاقصی شد.
وی در دسامبر ۲۰۰۰، به عنوان نامزد حزب لیکود برای تصدی نخست وزیری معرفی شد و قول داد در صورت انتخاب، کار فلسطینیان را در ۱۰۰ روز تمام کند و موقعیت اسرائیل را در منطقه تثبیت کند.
شارون سرانجام در ششم فوریه ۲۰۰۱ توانست به بالاترین مقام در اسرائیل یعنی سمت نخست وزیری دست یابد.
در زمان نخست وزیری وی، رهبران نظامی فلسطینی همچون «شیخ احمد یاسین»، «رنتیسی» در عملیاتهای کماندویی به قتل رسیدند.
شارون در این زمان کوشید تا با اجرای پروسه دیوار حائل، به عملیاتهای انتحاری در فلسطین خاتمه دهد.
آریل شارون در سال ۲۰۰۵ میلادی، دستور تخلیه نوار غزه را صادر کرد. در اکتبر سال ۲۰۰۵ و در پی اعتراضات شدید راستگرایان برای خروج از غزه و بروز اختلاف در کابینه وی، شارون از حزب لیکود کناره گیری کرد.
وی در اولین اظهاراتش پس از کنارهگیری از حزب لیکود، اعلام کرد، حزب جدیدش موسوم به «کادیما» در جهت ترسیم مرزهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان تلاش خواهد کرد و دیگر طرحی برای عقبنشینی یکجانبه از سرزمینهای اشغالی ندارد.
بیماری شارون
وی از روز ۵ ژانویه سال ۲۰۰۶ به دلیل سکته مغزی سنگین در بیمارستان بستری شد و ادارهٔ کلیه امور نخست وزیری اسرائیل به ایهود المرت معاون نخست وزیر واگذار شد. شارون از آن زمان تاکنون در وضعیت شبه کما به سر میبرد و از طریق سرم تغذیه میشود. هرچند پزشکان از او قطع امید کرده و از خانواده او خواستهاند تا او به طور طبیعی بمیرد اما خانواده او همچنان خواستار انجام اقدامهای لازم برای زنده ماندن او و انتقال او به خانه شخصیش هستند. شارون هشیاری محدودی دارد و به برخی محرکها پاسخ میدهد. در سال ۲۰۱۱ او برای مدت کوتاهی به خانهاش منتقل شد. پسر شارون در اکتبر همین سال گفت که پدرش در هنگام حرف زدن او انگشتش را تکان میدهد اما نشانهای از بهبودی در او دیده نشده است.
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون:
لطفاً ایمیل خود را وارد نمایید!
وضعیت: آفلاین
گروه کاربری: پشتیبانی
در حال حاضر نظری در این مطلب ارسال نشده است.