ویلیام جیمز دورانت (به انگلیسی: Will Durant) مشهور به "ویل دورانت"، (زادۀ ۵ نوامبر ۱۸۸۵ـ مرگ ۷ نوامبر ۱۹۸۱)، در "نورث آدامز" ماساچوست به دنیا آمد. فیلسوف، تاریخ نگار و نویسندۀ آمریکایی بود.
دورانت از جوانی به سوسیالیسم به عنوان روشی که خواهد توانست به برابری انسانها در طول زندگانی و رفاه و سعادت آنان بینجامد دل بست و بر خلاف نظر مادرش که مایل بود پسرش کشیش شود، به تحصیل تاریخ، فلسفه و ادبیات پرداخت و مدرس شد و سپس به پژوهش و کار تالیف روي آورد.
او با اینکه می خواست کشیش شود، اما در دانشگاه، بیشتر دانش ها، از زیست شناسی گرفته تا آموزش و پرورش را تجربه کرد و سرانجام پس از خواندن کتاب "اخلاق" اسپینوزا به سراغ فلسفه رفت، آن را تا دکترا ادامه داد و استاد دانشگاه شد و کتابهای فلسفی زیادی را تألیف كرد. "هنری توماس" یک بخش از کتاب خود را با نام "بزرگان فلسفه" ويژه ی او كرده و نوشته است:
"بزرگترین کار ويل دورانت در فلسفه این بود که انديشه هاي پیچیده ی فلسفی را به زبان ساده بیان کرد. او فلسفه را که دور از دسترس مردم عادی بود به خانه های آنها برد و آن را برای همه قابل فهم کرد."
اما همه ی اینها دورانت را خشنود نکرد، تا اینکه به گفته ی خود، برای "برآوردن حس کنجکاوی"، سر از تاریخ درآورد و در زمان استادی دانشگاه "کالیفرنیا"، کتاب "تاریخ فلسفه" اش را نوشت که انديشمندان و منتقدان دانشگاه، آن را تحسین کردند. پس از آن بود که دورانت تصمیم به نوشتن "تاریخ تمدن جهان" گرفت.
در حقيقت، او كار پژوهشي و علمي خود را از فلسفه آغاز كرد و با تاريخ به پايان رساند. دورانت پس از گذراندن دوران تحصيل، دانشنامه اش را از دانشگاه "کلمبيا" دريافت كرد.
مدتي خبرنگار روزنامه ی "شب نيويورک" بود و سپس به کار تدريس زبان لاتين، فرانسه و انگليسي در کالج "سيتون هال" پرداخت. در سال 1912 قاره ی اروپا را گشت و در سال 1913 در دانشگاه "کلمبيا" سرگرم تحصيل زيست شناسي و فلسفه شد و از محضر استاداني همچون "ديويي" بهره برد.
او برای نوشتن هر بخش از کتاب به گوشه ای از دنیا سفر می کرد؛ از مصر و ایران تا سیبری و ژاپن. هدف او نوشتن جلد اول کتاب تاریخ تمدن با نام "مشرق زمین، گهواره ی تمدن" بود. پس از چاپ جلد اول، سفرهای دور دنیای او آغاز شد که 50 سال ادامه یافت. در نهایت در سال 1975 نگارش تمامی سي جلد کتاب و همچنین سفرهایش به پايان رسید.
وی در این کتاب توانسته است با بهره گيري از آثار مورخان دیگر، از "هرودوت" تا "آرنولد توینبی"، که از ابتدای تاریخ بشر تاکنون زیستهاند، مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورد.
بر خلاف دیگر تاریخنگاران که تنها تمرکزشان بر رويدادهاي تاریخی و سیر تمدن بشری بود، وی در اثر خود به عوامل تمدنساز در طول تاریخ نیز توجه نمود. ویل دورانت در اين ارتباط بيان داشت:
"تمدن رودی است با دو ساحل، اما بیشتر تاریخ نگاران تنها به خودِ رود توجه دارند."
این نقل قول به این مساله اشاره دارد که تاریخ نگاران در بيشتر موارد، نهایت توجه و دقت خود را صرف رودخانه ی در جریان تاریخ نمودهاند که به طور معمول، پرآشوب و پرهیاهوست و اجازه ی برداشتها و تفسيرهای درست را نمی دهد. در مقابل، او دیدگاه دیگری را مطرح میکند که در آن حواشی تاریخ و تمدن (ساحل ها)، می توانند به اندازه ی خود متن تاریخ مهم باشند.
به نظر او، همه ی مردمانی که در طول تاریخ، خانه و مجسمه ساخته يا شعر سراییده اند نيز در شکل گیری تمدن نقش داشته اند.
آثار ویل دورانتمهمترین اثر ویل دورانت، "تاریخ تمدن" نام دارد که در یازده جلد انتشار یافته است و نام این کتابها عبارت است از:
* مشرق زمین
* گاهواره ی زمین
* یونان باستان
* قیصر و مسیح
* عصر ایمان
* رنسانس
* اصلاح دینی
* آغاز عصر خرد
* عصر لویی چهاردهم
* عصر ولتر
* روسو و انقلاب
* عصر ناپلئون
از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده مشهور، " تاریخ ادبیات انگلیسی" در سال ۱۹۰۴، " تاریخ فلسفه " در سال ۱۹۲۶، " تصویرهای زندگی " است که به کمک همسرش آریل دورانت نوشته است، تاریخ فلسفه، لذات فلسفه که هر دو توسط دکتر عباس زریاب خویی ترجمه شده است.
دورانت پیش از نوشتن کتاب تاریخ تمدن، اصول حکمت و مسائل اجتماعی دوران معاصر را تالیف کرده بود. او با نهايت فروتني بيان کرده است که بدون همسر دلبندش، "آریل"، موفق به نوشتن تاریخ تمدن چند جلدی خود نمی شد که کار تحریر آن نیم قرن طول کشید.
علاقه این زن و شوهر به هم به قدری بود که در سال ۱۹۸۱ پس از انتقال دورانت به بیمارستان، آریل از لحظه ای که از دکتر شنید که شانس زنده ماندن شوهرش اندک است دیگر لب به غذا نزد تا درگذشت. آریل ۱۳ سال جوان تر از دورانت و قبلا شاگرد او بود.
قلب دورانت نیز پس از این که شنید آریل فوت شده از حرکت باز ماند و به او پیوست و زن و شوهر در یک روز در کنار هم دفن شدند. دورانت 96 سال عمر کرد و سرانجام در هفتم نوامبر سال 1981 بدرود حیات گفت.