ساموئل بکت اولین نمایشنامه خود را به نام “در انتظار گودو” منتشر کرد که یکی از مشهورترین نمایشنامهها در جهان میباشد. در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، ساموئل بکت اولین رمانها و داستانهای کوتاه خود را نوشت. او سه گانه رمان خود را در دهه ۱۹۵۰ منتشر کرد. او در سال ۱۹۶۹ توانست جایزه ادبی نوبل را کسب کند. کارهای بعدی او شامل مجموعه شعر، داستان کوتاه و رمان میباشد.
ساموئل بارکلی بکت در ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ در دوبلین، ایرلند متولد شد. پدر وی ویلیام فرانک بکت تاجر و مادرش ماریا جونز رو پرستار بود. ساموئل جوان در مدرسه ارلز فورت هاوس در دوبلین تحصیل کرد، سپس در ۱۴ سالگی به مدرسه سلطنتی پورتورا رفت، همان مدرسه ای که اسکار وایلد در آنجا تحصیل کرد.
وی در سال ۱۹۲۷ مدرک لیسانس خود را از دانشگاه ترینیتی دریافت کرد. بکت با اشاره به دوران کودکی خود، یک بار به بازسازی این نوشته “من استعداد کمی برای شادی داشتم” پرداخت. در جوانی او در دورهای دچار افسردگی شدید شد. او تا اواسط روز در رختخواب می ماند و این تجربه بعداً در نوشتن او تأثیر گذاشت.
آغاز کار ساموئل بکت
در این قسمت از بیوگرافی بکت به فعالیت ها کاری او میپردازیم. در سال ۱۹۲۸، بکت در پاریس زندگی کرد و او در آنجا با جیمز جویس آشنا شد و شاگرد فداکار جیمز جویس شد. بکت برای تأمین هزینههای زندگی خود شعر و داستان میسرود و کارهای عجیب و غریب انجام میداد. در سفرهای خود، با افراد زیادی روبرو میشد که آدمهای که با او ملاقات میکردند از شخصیت جالب او الهام میگرفتند.
در سال ۱۹۳۷، بکت در پاریس ماند. اندکی پس از آن، وی پس از امتناع از خواستگاریهای خود، توسط یک دلال چاقو خورد. هنگام بهبودی در بیمارستان او با سوزان دکووو، دانشجوی پیانو در پاریس ملاقات کرد. این دو همراه همیشگی شدند. بکت پس از ملاقات با کسی که به او چاقو زده بود برای جلوگیری از تبلیغات، این اتهامات را رد کرد.
مبارز مقاومت در جنگ جهانی دومدر طول جنگ جهانی دوم، تابعیت ایرلندی بکت به وی اجازه داد تا به عنوان شهروند یک کشور بی طرف در پاریس باقی بماند. وی در جنبش مقاومت تا سال ۱۹۴۲ جنگید که اعضای گروه وی توسط گشتاپو دستگیر شدند. او و سوزان تا پایان جنگ به منطقه اشغال نشده رفتند. پس از جنگ، بکت به دلیل شجاعت در دوران حضور خود در مقاومت فرانسه به کروکس دو گویر به وی اعطا شد.
ساموئل بکت در پاریس ماند و در همان دوران که یکی از پرکارترین دورههای کاری وی بود، به عنوان نویسنده آغاز به کار کرد. در مدت پنج سال که به نویسندگی مشغول بود توانست کارهایی مانند الوتیریا، در انتظار گودو، پایان بازی، رمان های مالوی، مالون میمیرد، نامحسوس و مرسیر و کامیر بنویسد و منتشر کند. همچنین بکت دو کتاب داستان کوتاه و یک کتاب نقد دیگر را تیز نوشت.
نمایشنامه ها “در انتظار گودو”اولین انتشارات بکت، از فروش متوسطی برخوردار بودند، اما از همه مهمتر آن بود که از تحسین منتقدان فرانسوی برخوردار بود. در همان سال نمایش در انتظار گودو، در تئاتر کوچک بابل باعث شد بکت در مرکز کانون توجهات بین المللی قرار گیرد و به موفقیت سریع دست پیدا کند. این نمایش برای ۴۰۰ اجرا نمایش داده شد و از تحسین منتقدین بسیاری برخوردار شد.
بکت به دو زبان فرانسوی و انگلیسی مینوشت، اما مشهورترین آثار او که بین جنگ جهانی دوم و دهه ۱۹۶۰ به زبان فرانسه نوشته شده بود.اوایل او فهمید که نوشتنش باید ذهنی باشد و ناشی از افکار و تجربیات خودش باشد. آثار وی مملو از کنایات به نویسندگان دیگر مانند دانته، رنه دکارت و جویس میباشد. نمایشنامه های بکت در خطوط سنتی با مرجع مرسوم و مرجع زمان و مکان نوشته نشدهاند. درعوض، او بر روی عناصر اساسی شرایط انسانی به شیوههای طنزآمیز و تاریک تمرکز میکرد. مارتین اسلین با اشاره به مفهوم “پوچ” شاعر آلبر کامو، این سبک از نوشتن را “تئاتر پوچ” نامیده است. این نمایش ها بر ناامیدی انسان و اراده برای زنده ماندن در جهانی ناامید متمرکز است که هیچ کمکی به درک آن نمی کند.
اواخر سال های نویسندگیدهه ۱۹۶۰ یک دوره تغییر برای بکت بود. او با این نمایشنامهها در سراسر جهان موفقیت بزرگی کسب کرد. دعوت نامهها برای شرکت در تمرینها و اجراهایی باعث شدند که منجر به حرفه کارگردانی تئاتر او شود. در سال ۱۹۶۱، او مخفیانه با سوزان ازدواج کرد که به امور تجاری او رسیدگی میکرد. کمیسیونی از بی بی سی که در سال ۱۹۵۶ منجر به پیشنهادات نوشتن برای رادیو و سینما در دهه ۱۹۶۰ شد.
بکت در طول دهه های ۱۹۷۰ و ۸۰ بیشتر به نوشتن ادامه میداد و بیشتر در یک خانه کوچک در خارج از پاریس بود. در آنجا او میتوانست تمام تلاش خود را صرف فرار از تبلیغات به هنر خود کند. در سال ۱۹۶۹، جایزه نوبل ادبیات به او اعطا شد، اگرچه او به دلیل اجتناب از سخنرانی در مراسم، از پذیرفتن آن خودداری كرد. با این حال نباید او را گوشه گیر دانست. او اغلب با دیگر هنرمندان، دانشمندان و مداحان ملاقات می کرد تا درباره کارهای خود با آنها صحبت کند.
سال های پایان عمردر اواخر دهه ۱۹۸۰، بکت از نظر سلامتی ضعیف بود و به یک خانه سالمندان رفت. سوزان، همسرش در ژوئیه ۱۹۸۹ درگذشت. زندگی او در یک اتاق کوچک خلاصه میشد که در آنجا با بازدیدکنندگان ملاقات میکرد و به کار نویسندگی مشغول بود. وی در ۲۲ دسامبر ۱۹۸۹ ، تنها چند ماه پس از همسرش، در بیمارستان به دلیل مشکلات تنفسی درگذشت.