بیاییم این یک عمر که داریم، زندگی کنیم. اگر عمر دیگری خدا به ما بخشید صرف کارهای مهم دیگر کنیم.
واقعا درست زندگی کردن و لذت بردن از زندگی یک هنر است که افراد کمی به این هنر آراسته اند. وقتی همیشه از خاطرات گذشته لذت می بریم و برای بودن در روزهایی که گذشت حسرت می خوریم، یعنی در حال حاضر هم در روزهایی زندگی می کنیم که بسیار دوست داشتنی و قشنگ اند اما از آنها غافلیم.
کسانی که جز حسرت خوردن برای گذشته و انتظار کشیدن برای آینده چیزی بلد نیستند کی می خواهند از زندگی لذت ببرند؟ زندگی همین حالا زیباست.
اسباب و اثاثیه می خریم که با آنها راحت زندگی کنیم اما حواسمان پرت می شود و انقدر می خریم و می چینیم که لاجرم خدمتکار اثاثها می شویم . حالا به جای اینکه آنها به ما خدمت کنند ما تمام وقتمان را برای نگهداری و تمیز کردن و … اثاثها صرف می کنیم. و مهمتر از همه همسر و فرزندانمان را هم دائما برای نگهداری از آنها آزار می دهیم.
مشغول کار می شویم تا پول لازم برای شروع زندگی را تهیه کنیم. فکر می کنیم چند وقتی از تفریح و استراحت و با هم بودن کم کنیم تا مقدمات زندگی فراهم شود بعد در کنار هم زندگی خواهیم کرد. اما کم کم یادمان می رود هدفمان چه بوده . شب ها تا دیر وقت سر کار می مانیم و روزها چنان درگیر می شویم که فرصت یک تلفن زدن پیدا نمی کنیم … تا زندگی تمام می شود ولی ما هنوز زندگی نکرده ایم.
چه بسا همسران میانسالی که وقتی به همه چیز رسیدند،تازه در بن بست حسرت گرفتار می شوند. چرا که عقده های دوران جوانیشان که در سختیهای بسیار و مقرارت خفه کننده گذشته است، دست و پای آنها را بسته است. بسیاری از بی عاطفگی های سالمندان در قبال فرزندانشان، عقده های دوران گذشته زندگی است. گاهی از رفتار والدینی که با وجود توان مالی به زندگی سخت فرزندانشان نمی رسند تعجب می کنیم. اما اگر پای حرفهایشان بنشینیم خواهیم شنید که تمام جوانیشان برای جمع کردن مال و رسیدن به این نقطه از زندگی گذشته است . گویا اکنون دوست دارند از جوانهای رفاه طلب امروزی ،با کمک نکردن و دریغ کردن انتقام بگیرند. اگر می خواهید این عقده ها رفتار شما را در آینده تحت تاثیر قرار ندهد، و شما را به پیرهای خسیس و بداخلاق و … تبدیل نکند، از حالا زندگی کنید. آینده هم مثل حالاست.
زندگی های بی جهت سخت
گاهی یک طرز فکر خاص و عجیب پیدا می کنیم و روی آن آنقدر پا فشاری می کنیم تا زندگی را کج و کوله می کنیم و اصرار داریم که تا آخر عمر، هم خودمان سختی های بی جهت بکشیم و هم به خورد دیگران دهیم. چه دلیلی دارد که برای همیشه از تفریحاتی مثل سینما، غذا خوردن در رستوران، سفرهای تفریحی و … اعراض کنیم. به فرض که محیط یک سینما خوب نباشد، از سینمای دیگری استقبال کنید.
به فرض که شما دوست ندارید غذای بیرون را بخورید به خاطر همسر و فرزندانتان گاهگاهی این کار را بکنید. به هر حال یک خانواده نیاز دارد گاهی سینما گاهی شهربازی، سفرهای تفریحی و … را تجربه کند. اگر از بی بند و باری و خیلی چیزهای دیگر می ترسید با روش خودتان از اماکن تفریحی استفاده کنید اما از خانواده، انتظار غیر عادی زندگی کردن را نداشته باشید. اگر فرزندانتان را طوری بار بیاورید که هرگز شهر بازی را تجربه نکنند، قطعا برای آنها یک عقده ایجاد کرده اید اگرچه انقدر شهامتشان را کشته باشید که هرگز راجع به عقده هایشان حرف نزنند.
هنر زندگی نزد واقع بین هاست
کسی که واقع بین است، زندگی خود را در همان شرایطی که هست قبول می کند، با مشکلاتش مبارزه می کند، و همواره در اصلاح معایب آن خواهد کوشید . چنین کسی می تواند از زندگی لذت هم ببرد.
آنها که دائما در خارج از زندگی شان دنبال خوشبختی می گردند و همواره بی هیچ زحمتی منتظرند تا در آینده یک زندگی عجیب و غریب برایشان شروع شود، هیچ وقت از زندگی لذت نمی برند آینده هم برای اینها بهتر از گذشته نیست. اینها هیچ وقت مشغول زندگی کردن نمی شوند ، بلکه وقت تلف می کنند تا عمرشان سرآید. زندگی حق کسانی است که بلدند در شرایط خودشان و با داشته های خودشان خوشبخت باشند. کسی که برای خوشبخت بودن شرایطی تعیین نکرده باشد در هر شرایط و موقعیتی می تواند خوشبخت باشد. زندگی زیباست این ما هستیم تعریف زیبایی را عوض کرده ایم . به قول سهراب چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.