هر آدمی تو قصه و ماجرای زندگیش، ممکنه که بار ها به درِ بسته بخوره و به اون چیزی که می خواسته، نرسه. خیلی از افراد نمی دونند که بعد از شکست چه باید کرد. باید اون کار رو رها کرد و سراغ یه کار دیگه رفت؟ یا دوباره همون مسیر رو برای رسیدن به هدف ادامه داد. در واقع تفاوت انسان های موفق و ناموفق در همین مسئله هست. انسان های موفق، شکست رو قبول می کنند و از اون به عنوان یک فرصت یادگیری استفاده می کنند و به مسیر خودشون ادامه میدن. حالا شاید براتون سوال شده باشه که موفقیت بعد از شکست چگونه هست؟ زندگی دوباره بعد از شکست چه مراحلی داره؟ چگونه با شکست تحصیلی و یا حتی شکست در زندگی کنار بیاییم؟
ما چه زمانی احساس شکست خوردگی می کنیم ؟
شکست یا عدم موفقیت یعنی، یک نفر با وجود تلاشی که در راستای رسیدن به یک هدف کرده، نتونسته بطور کامل به هدف اش دست پیدا کنه و ما زمانی احساس شکست می کنیم که حس کنیم اون قدری که باید نتیجه نگرفتیم؛ که این می تونه علت های زیادی داشته باشه و در واقع عوامل شکست، خیلی زیاد و متفاوت هستند که باید مورد بررسی قرار بگیرند؛ چرا که شکست لازمه موفقیت هست و نکته های بی نظیری رو به ما آموزش میده. شکست تحصیلی هم از انواع رایج در نوجوانان و جوانان هست که بررسی دلایل اون می تونه تا حد زیادی روی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار باشه. در انتها هم ممکنه خیلی از دانش آموزان با مسئله شکست در کنکور مواجه شوند که اون هم راه حل های مناسب و اصولی خودش رو داره که میشه ازش به عنوان یک فرصت برای پیشرفت استفاده کرد.
واکنش افراد بعد از شکست خوردنشکست، معمولا موقعیت اضطراب آفرینی به شمار میاد. موقعیتی که پر از احساسِ ناامیدی و یاس و سرزنش و ... است و نحوه برخورد افراد با این موقعیت، تاثیرات متفاوت و بعضا عمیقی روی روحیات و شخصیت افراد باقی می ذاره که از جمله اون زمینه هایی که تحت تاثیر قرار می گیرند، می تونیم به زمینه های: عزت نفس؛ اعتماد به نفس و ... اشاره کنیم. در واقع فرد شکست خورده می تونه دچار افت شدید عزت نفس، اعتماد به نفس و ... بشه و برای موفقیت پس از شکست، باید به دنبال راه های درمان اعتماد به نفس پایین و عزت نفس پایین و ... باشه.
گام های پیشرفت و پیروزی بعد از شکست خوردنبا وجود اینکه خیلی مهم تر از تیترِ "چگونه موفق شویم"؛ تیتر دیگری وجود داره به اسم "بعد از شکست چه باید کرد و چگونه برخورد کرد"، اما هنوز می بینیم که به این عنوان، توجه کمتری شده. اینکه شما نسبت به گذشته، شکست ها و تجربیاتتون چگونه اقدام می کنید؛ فرآیند مهم تری محسوب میشه، چرا که میشه با استفاده از اون ها؛ آینده افراد رو پیش بینی کرد.
برخورد کردن با مسائل با استفاده از "الگوی رشد"؛ می تواند جزء ابتدایی ترین اقدامات افراد شکست خورده برای پیشرفت باشد. در واقع کلید اصلی شما برای پیروزی بعد از شکست، پیروی از این نوع تفکر هست. افرادی که نسبت به زندگی خود، با الگوی رشد با مسائل برخورد می کنند، به جای پافشاری بر اثبات توانمندی های ذاتی، عوامل ژنتیک دخیل و تاثیرگذار بر موفقیت، استعداد، روابط، امکانات و سایر عوامل این چنینی؛ بر یادگیری تاکید می کنند. این دسته از افراد، به جای اعتقاد راسخ به گذشته و تجربیات پشت سر؛ معتقدند که توانایی تغییر خیلی از مسائلی که در بازه زمانی ای که بین گذشته و آینده قرار داره رو دارا هستند و می توانند ویژگی های اولیه وجودی خودشون رو با یادگیری و تلاش در خودشون تقویت کنند.
یکی دیگر از نشانه هایی که ثابت می کنه یک فرد الگوی فکری رشد داره؛ این هست که این دسته از افراد به آینده اعتقاد دارند و علت این اعتقاد این است که احساس می کنند آینده شان از چیزی که هم اکنون در اختیار اون هاست زیبا تره؛ بنابراین تلاش بهینه خودشون رو در راستای دستیابی به اون آینده ی بهتر انجام می دهند. این سبک از عملکرد باعث میشه این افراد غالبا با انگیزه تر و با نشاط تر عمل کنند.
حرکت به سمت موفقیت بعد از شکستحالا قصد دارم الگوی فکری ثابت و الگوی فکری رشد در مواجهه با موقعیت و احساس شکست رو مقایسه کنم:
افرادی با الگوی فکر ثابت، در برخورد با موقعیت های شکست؛ مانند کاراکتر گلام در ماجراهای گالیور، از جملاتی مانند "من میدونم ما موفق نمیشیم" یا "من میدونستم، به همتون گفته بودم که موفق نمیشم" و ... استفاده می کنند. اما افرادی با الگوی فکری رشد، غالبا معتقدند که هنوز اون مقداری که باید و شاید، تلاش نکرده اند. هر دو دسته الگوی فکری بعد از شکست ناراحت و سرخورده اند، اما افرادی با الگوی فکری رشد بعد از هر شکست تلاش می کنند عملکرد خودشون رو بهبود ببخشند و در اون موقعیت درجا نمی زنند؛ چرا که اون ها به آینده امیدوار و نسبت بهش خوش بین هستند. بنابراین شروع دوباره بعد از شکست برای این افراد کار راحتی به حساب میاد و در دیدگاه این افراد شکست لازمه موفقیت هست و فرصتی برای کسب تجربه و یادگیری بیشتر.
مهم ترین عامل در رشد و پیشرفت هر فرد، در هر زمینه ای خود اون فرد محسوب میشه، چرا که انتخاب مسیر، عمل کردن مطابق با استراتژی از پیش تعیین شده، پایبندی به تصمیمات و تعهدات در حین مسیر و سایر اقداماتی که لازم هست که متعهدانه انجام شوند؛همه و همه در صورتی انجام می شوند که خود فرد عزم و اراده قوی و تعهدی درونی نسبت به انجام اونها داشته باشد.
به عنوان عامل دیگری که در اولویت دوم قرار می گیرد، می توانیم از خانواده و بستر نزدیکان شخص مورد نظر یاد کنیم. نحوه برخورد خانواده با شکست ها و ناکامی های افراد، از کودکی تا بزرگسالی، تاثیر مستقیم و عمیقی روی روند شکل گیری باور فرد نسبت به موقعیت های ناکامی و شکست او در زمینه های مختلف دارد.
برای مثال می شود از اصلِ غلط و متاسفانه رایج "عشق مشروط" در خانواده ها صحبت کرد. برای مثال زمانی که والدین به ناخودآگاه فرزند خود آموزش می دهند که تا زمانی ما تو رو دوستت داریم که مطابق میل ما نمره بگیری، مطابق میل ما لباس بپوشی، مطابق میل ما ... و این مفهوم رو با جملات ساده اما مخربی مثل:
- وقتی خوب درساتو می خونی مامان خیلی دوستت داره!
- با این لباس دیگه شدی عشقِ بابا!
در ناخودآگاه و باور فرد نسبت به خودش درونی می کنند. این باعث می شود فرد در زمانی که در هر یک از این عرصه های متعدد با شکست و ناکامی مواجه می شود، ناخودآگاه احساس دوست نداشتنی بودن و پذیرفته نشدن را به وضوح در خودش می بیند و این لطمه بزرگی به عزت نفس فرد وارد می کند. این خلاء، بعد ها می تواند زمینه ساز افکار "خود سرزنشگرایانه" شود که روند پیشرفت افراد رو تحت الشعاع قرار میده؛ چرا که فرد در شرایطی که دچار خودسرزنشگری و کاهش عزت نفس می شود، خود را مقصر همه اتفاقات می داند و لیاقتی برای پیشرفت و شروع دوباره در خودش نمی بیند.
نقش و تاثیر اطرافیان در تسریع روند پیشرفت این افراد:در قسمت قبل به طور کلی توضیحاتی در رابطه با نقش و تاثیر افراد بر روند پیشرفت افرادی که در زندگی شان با ناکامی و شکست مواجه شدند داده شد. اما در این بخش می خواهیم به طور جزئی تر به رفتار هایی که کمک کننده یا آسیب زننده به این فرآیند هستند رو بررسی کنیم. برای مثال، یکی از مخرب ترین رفتار هایی که می شود با یک فرد ناکام داشت، سرزنش کردن او و سرکوفت زدن به او بابت شرایطی ست که در اون گیر افتاده. این عمل در شرایطی که ما به وضوح می بینیم خود شخص به اندازه کافی عذاب وجدان با خود حمل می کنه و خودش را تا حدود تقابل توجهی در شرایط به وجود اومده تاثیرگذار می دونه، عملی غیر اخلاقی و غیر انسانی محسوب می شود. یادآوری تذکراتی که به فرد در زمینه مربوطه دادیم، بطور مکرر، اگر به نیتی غیر از همدلی صورت بگیره نیز جزئی از همان رفتار های غیر اخلاقی ست.
فردی که در شرایط ناکامی قرار دارد، برای ترمیم وضعیت بوجود آمده، نیاز به خودباوری، عزت نفس و پذیرش شرایط فعلی دارد. در بهترین حالت ما باید سعی کنیم به فرد کمک کنیم تا احساس خود باوری و اعتماد به نفسِ از دست رفته اش - تقریبا یا در برخی موارد کاملا - رو برگردونه ؛ که این سیکل باید حتما تحت نظر یک متخصص و روانشناس صورت بگیره . اما اگر توان علمی و زورِ کمک به رسیدن به خودباوری فرد را نداریم؛ با کنترل کردن اوضاع و جلوگیری از خودسرزنشگری فرد توسط خود یا اطرافیانش؛ می توانیم به فرد در پذیرش شرایط موجود کمک کنیم.