راهکارهای مناسب و نامناسب در رشد دانشآموزان:
ارتباط موثر معلم با دانشآموز یکی از مهم ترین دلایل رشد و موفقیت دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصیل است.
دکتر علی صاحبی در کتاب "تئوری انتخاب در مدرسه" به نقش این ارتباط تاکید بسیار دارد.
اینکه تشویق و تنبیه هردو مخرب است و مانع یادگیری مسئولانه و عمیق دانش آموزان می شود.
انواع انگیزه ساز ها در کلاس درس
دو رویکرد مهم برای انگیزهمند کردن دانش آموزان وجود دارد
۱- رویکردی با انگیزه های بیرونی مانند تشویق ،تنبیه ،پاداش و جایزه
۲- رویکردی با انگیزه های درونی که به نیازها و کشاننده های درونی دانش آموزان توجه دارد
این انگیزه های بیرونی ممکن است بطور موقت رفتار را تغییر دهند اما موقتی و گذراهستند. به محض اینکه مشوقهای بیرونی(تهدید و تنبیه یا پاداش و جایزه) قطع شود، آن رفتار نیز قطع میشود.
تئوری انتخاب چه می گوید
تئوری انتخاب هرگز نمی گوید که کنترل بیرونی و انگیزههای بیرونی اثر ندارد یا کار نمیکند، حتما کار می کند. اما هرگز به یادگیری و نهادینه شدن یک رفتار نمیانجامد.
ممکن است انگیزههای بیرونی رفتار را تغییر دهند ولی موقتی و گذرا هستند.
به محض قطع شدن مشوقهای بیرونی (تهدید، تنبیه، پاداش و یا جایزه) رفتار نیز قطع میشود.
جهت برقراری ارتباط موثر بین معلم و دانشآموز، معلمان باید ابتدا مدیران موثری باشند.
یعنی اینکه بتوانند در کلاس درس محیطی خلق نمایند که دانشآموزان به یادگیری علاقمند شوند.
باور رایج والدین، معلمان و همه مردم چیست؟
باور رایج همه مردم این بوده و است که تهدید و تنبیه و توسل به زور و اجبار همیشه پاسخگو بوده و هست.
و به هیچ روش دیگری نمیتوان بچه ها را وادار به درس خواندن کرد.
اما حقیقت اینجاست که زور و اجبار اگرچه موجب تغییر در رفتار میشود اما موجب یادگیری نخواهد شد.
این باور در سطح بالاتر به مدیران و معلمان هم سرایت کرده است.
مدیران و معلمانی که عقیده دارند بچه ها باید با توجه و نظارت و دخالت والدین بیشترین زمان را برای خواندن دروس بگذارند، و صرفا نمره روی برگه امتحان را ملاک قرار میدهند، در یادگیری عمیق دانشآموزان و ترغیب آنها به تحقیق و پژوهش نقش موثر و مثبتی نخواهند داشت.
پاداش و نتایج آن
آلفی کهن از بزرگان تعلیم و تربیت کیفی معتقد است:
پاداشدهی مانند دادن ستاره، هدیه مادی، و حتی در اختیار گذاشتن زمان آزاد بعنوان جایزه، به هیچ عنوان در یادگیری موثر نیست.
و دونکته دیگر هم در دادن پاداش نهفته است و آن اینکه:
با تعیین پاداش جهت انجام کاری و یا گرفتن نمرهای و…دانشآموز تمرکز خود را بر انجام درست کار، یادگیری عمیق درس و فهم درست مطالب از دست میدهد
و تمام تلاش و تمرکزش برروی پاداش است و دلیل دیگر نقص پاداش این است که دانشآموز و یا فرد گیرنده پاداش احساس کنترل برشرایط نمیکند، و این ذهنیت را دارد که دیگری تصمیم گیرنده است و او باید تشخیص دهد و تصمیم بگیرد. بنابراین عادت می کند که منتظر تصمیمات دیگران بماند و این خود آموختن نوعی مسئولیتگریزی است. دریک جنسن نظریه پرداز یادگیری مغز محور مینویسد:" اینکه دانشآموزان تکالیف را برای دریافت جایزه و پاداش انجام میدهند گاه به این معناست که آن تکالیف یا درس در ذات خود نامطلوب و ناخوشایند است".
استفاده از جایزه و پاداش را فراموش کنید
اگر محیط مدرسه و کلاس را برای دانشآموزان معنادار،مناسب و همواره با تفریح و بازی کنید، دیگر نیازی نیست به دانشآموزان برای آموختن، باج و حق حساب بدهید.
ارتباط موثرمعلم با دانشآموز
رابطه موثر و اعتمادآمیز معلم و دانشآموز برای یادگیری ضروری است. پژوهشگران معتقدند که اگرمدرسه برنامه آموزشی منسجم و درست، امکانات پیشرفته ومعلمان ماهر و مجربی داشته باشد، اما ایجاد اعتماد و ارتباط موثر معلم با دانشآموز بخشی ازمعادله اصلی نباشد، یادگیری دانشآموزان چنانچه باید انجام نمیشود.
حذف ترس و اجبار
به نظر ادوارد دمینگ و ویلیام گلسر اولین شرط برای ترغیب افراد به انجام کار با کیفیت، حذف ترس و اجبار است.
شاید نتوانیم ترس و اجبار را به طور کامل از محیط آموزشی حذف نماییم اما میتوانیم ترس و اجبار را به حداقل برسانیم.
پس مدیریت یادگیری و رفتار بچهها چه می شود؟
شاید این پرسش برای والدین و معلمان پیش بیاید که پس چگونه میتوانیم یادگیری و رفتار بچهها را کنترل کنیم؟ والدین مدام شاکی از عدم گوشسپاری بچهها به حرفهای آنها هستند ومعلمان نیز از بیتوجهی و عدم تلاش تعداد زیادی از دانشآموزان شکایت دارند.
پیشنهاد دکتر صاحبی در کتاب تئوری انتخاب در مدرسه این است که نخست تمام همت خود را به کار گیریم تا به آنچه دانشآموزان را از درون برانگیخته میکند، متوسل شویم اگر موثر نیفتاد همیشه امکان برگشت به میراث کنترل بیرونی گذشته که قرن ها استفاده شده و خود ما هم کم و بیش تجربه اش کردهایم وجود دارد.
ارتباط موثر معلم با دانشآموز و نقش معلم دراین ارتباط
مسلما معلم تمام تلاش خود را میکند تا با توجه به خواست خود "محیط مناسب برای تدریس” و نیاز های دانشآموزان اطلاعات و مهارتهای موردنظر خود را به دانشآموزان منتقل میکند. معلم میداند که تنها زمانی میتواند این دانش و مهارتها را به دانشآموزان منتقل کند که دانشآموز دریچه دریافت اطلاعات و مهارتهایش را برای او باز کرده باشد. معنای واقعی ارتباط موثر معلم با دانشآموز همین جاست که دانشآموز متقاعد شده باشد که یادگیری این مطالب به کیفیت زندگی او میافزاید.
معلم باید محیطی در کلاس درس ایجاد نماید که درس مورد نظر و معلم در دنیای مطلوب دانشآموز جای بگیرد. دنیای مطلوب به همه انسانها، اشیاء باورها و هرچیزی که به ما حس خوبی بدهد گویند.
و چه هنرمندیست آن معلمی که خودش را در دل دانشآموزان و به قول تئوری انتخاب و دکتر ویلیام گلسر در دنیای مطلوب دانشآموزان جای گیرد.
انتخاب راهکار مداخلهای
در بهترین کلاسهای درس نیز زمانهایی هست که برخی از دانشآموزان رفتارهای نابجا انجام میدهند و یا برای معلم و دیگر دانشآموزان مزاحمت ایجاد میکنند. همواره به نفع معلم و کلاس است که این تنشها را با شیوهای آرام مدیریت کند. بنابراین، اگر یک نگاه، صدا کردن نام دانشآموز یا اشارهای فیزیکی یا نزدیک شدن به میز او بهتر است و از بوجود آمدن تنش و سرو صدا جلوگیری به عمل آید.
اگر روشهای فوق موثر نبود چه کنیم؟؟
در چنین مواقعی معلم فرمانی صادر میکند و دانشآموز را به رفتار مناسب ترغیب میکند اما بهتر است که با طرح یک سوال توجه دانشآموز را به رفتار خودش متمرکز کند و پاسخ این سوال را به خودش بدهد.