برگزاری کنکور سراسری و همچنین نظام ارزشیابی مبتنی بر نمره که سالهاست بر تمام شئون آموزش و پرورش ایران حاکم شده است، موجب شده امور تربیتی و آموزشهای مهارتی در نظام آموزشی ما به حاشیه رانده شود. همچنین با توجه به این که امتحانهای مدارس و کنکور سراسری نمرهمحور و حافظهمحور هستند، دانشآموزان ما مباحث درسی را بهطور عمیق یاد نمیگیرند و تحصیل 12 ساله در چنین سیستمی، منجر به تغییر در نگرش علمی دانشآموزان نمیشود.
نخستین گامی که برای رفع این مشکل در نظام آموزشی باید برداشته شود، تغییر در نحوه برگزاری امتحانات و فاصله گرفتن از ارزشیابیهای نمرهمحور، بخصوص آزمونهای تستی است. تا این گام برداشته نشود و همچنان رتبه بالای کنکور ارزشمندترین دستاورد یک دانشآموز در پایان دوره متوسطهاش تلقی شود، تمام تلاشها برای پژوهشمحور کردن کتابهای درسی و اضافه کردن پژوهشهای میدانی به فعالیتهای علمی دانشآموزان بیفایده خواهد بود و خروجی نظام آموزشی فعلی کسانی هستند که با امر پژوهش به معنای واقعی آن آشنا نیستند.
بنابراین تنها در صورت تحول در روال فعلی برگزاری امتحانات و حرکت به سوی ارزشیابی فرآیند محور در نظام آموزشی و همچنین کمرنگ کردن نقش کنکور در تعیین آینده دانشآموزان، تغییرات در محتوای کتابهای درسی مؤثر واقع خواهند شد و میتوان به اضافه کردن پژوهشهای کاربردی به برنامه درسی مدارس اندیشید.
همچنین اگر این اتفاقات صورت گیرد، میتوان به اثرگذاری آییننامه هدایت تحصیلی دانشآموزان و تحول واقعی در نظام آموزشی امیدوار بود. اما امروزه که هنوز چنین تحولی رخ نداده و تبعا نظام جامع هدایت تحصیلی نیز به نحوی مطلوب در دستور کار مسئولان آموزش و پرورش قرار نگرفته است، شاهد این هستیم که دانشآموزان به شکلی ناهمگون در رشتههای تحصیلی پراکنده شدهاند.
برای اصلاح این موضوع باید مسیر هدایت شغلی دانشآموزان را اصلاح و هرچه بیشتر آنها را به سمت رشتههای فنی و حرفهای و آموزشهای مهارتی هدایت کرد. برای این منظور، باید پس از اصلاح نظام آموزشی، به هنرستانها و آموزشگاههای فنی و حرفهای رونق بخشید و آنها را بیش از پیش تجهیز کرد. همچنین باید مسیر آینده شغلی را برای فارغالتحصیلان این مراکز هموار کرد تا خانوادهها هرچه بیشتر به ثبت نام دانشآموزان خود در این مدارس راغب شوند و فرزندان خود را در صف طویل کنکور معطل نکنند. از این رو، دولت باید برنامه جامعی را پیاده کند تا اشخاص بلافاصله پس از اخذ دیپلم یا فوق دیپلم فنی، جذب بازار کار شوند و دیگر برای حضور در این بازار، محتاج مدارک دانشگاهی نباشند.
همچنین مسئولان دولتی باید به فکر تقویت هنرستانها و آموزشگاههای فنی و حرفهای باشند و برای این کار، لازم است وزارتخانههای کار و صنعت به کمک آموزش و پرورش بیایند. البته در این زمینه میتوان مشارکت بخش خصوصی یا حمایتهای مالی خیرین مدرسهساز را هم جلب کرد، ولی پیش از هر چیز مهم آن است که تفکر کنکورمحور حاکم بر مسئولان نظام آموزشی و خانوادهها تغییر پیدا کند و رشتههای فنی و حرفهای در اولویت انتخاب رشته دانشآموزان قرار گیرند و این حجم از سرمایههای والدین بیجهت خرج قبولی فرزندان در رشتههای نظری دانشگاهها نشود.
البته باید توجه داشت وزارت آموزش و پرورش در حال حاضر با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند و توانایی این را ندارد بار سنگین تحول در نظام آموزشی را به تنهایی به دوش بکشد و اگر این دولت میخواهد که فعالیتهایش در حوزه آموزش و پرورش فایدهای برای نسلهای آینده داشته باشد، باید در وهله اول تمام توان خود را برای اصلاح نظام آموزشی به کار گیرد.
ابراهیم سحرخیز
معاون پیشین دوره متوسطه وزارت آموزش و پرورش
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: