به قرار اطلاع بخشنامه اي به مدارس ابلاغ شده كه بموجب آن نظرسنجي از والدين دانش آموزان ملاك ارزشيابي معلمان خواهد بود. همچنين شنيده شده در يك فرم نظر سنجي ديگر، معلمان بايد نسبت به يكديگر نظر بدهند!
هر چند آموزگاران از ابلاغ اين بخشنامه به مدارس خبر داده اند و از اين بابت بشدت نگران و گلايه مندند، اما اميدواريم اين موضوع واقعيت نداشته باشد و اين روش اشتباه و غلط معياري براي ارزشيابي كار معلمان نباشد.
اصولا چنين استنباط مي شود كه متوليان آموزش و پرورش بجاي انديشيدن و انتخاب راهكارهاي منطقي براي ارتقا سطح آموزش، درصدد ويران كردن آن هستند و تا آنجا كه به ياد داريم، يك روش موفقيت آميز نداشته اند و هر سال از اين بابت بيشتر دريغ گذشته را مي خوريم. ديديم كه حتي در تعطيلات عيد نوروز با حذف پيك نوروزي بدون آنكه جايگزين مناسبي تعيين كنند باعث شدند كه دانش آموزان بجاي مرور درسها و انجام تكاليفي كه مانع از فراموشي درس بعد از تعطيلي يك ماهه شود، دانش آموزان مكلف به نوشتن قصه و سفرنامه شدند. حالا هم اگر قرار باشد والدين درباره معلمين نظر بدهند، معلوم نيست چه به روز وضعيت آموزش ما خواهد آمد و با چنين روش هايي پنداري مي خواهند انگيزه آموزش توسط معلمين را (كه خود به خود كمرنگ شده) كمتر كنند.
نظر خواهي از والدين دانش آموزان براي ارزشيابي معلمان در حالي مطرح است كه در مدارس مناطق كم برخوردار والدين حتي براي دريافت كارنامه فرزندشان به سختي حاضرند به مدرسه بروند و اصلا با معلم مربوطه آشنا نيستند يا آنقدر در فقر و گرفتاري غرق هستند كه اولويت آن ها سر در آوردن از وضع تحصيلي فرزند و رفتن به مدرسه و صحبت با معلم نيست، ضمن اينكه اكثريتي از اين دانش آموزان از نعمت داشتن پدر محروم هستند و مادر هم كه بار سنگين زندگي را به تنهايي بر دوش دارد، وقت و رغبت رسيدگي به وضعيت تحصيلي فرزندش را ندارد. در مناطق خوب برخوردار هم معلم از جهاتي با والدين دانش آموز ارتباط دارد و رضايت آنها بر مبناي نحوه تدريس نيست. البته بسياري از آموزگاران شريف هم با جان و دل به آموزش و تدريس مشغول هستند و به حكم وظيفه و نه بخاطر رضايت پدر و مادران كار خود را انجام مي دهند. بنابراين در هر صورت نظر سنجي از والدين جواب نخواهد داد و چه بسا عواملي موجب شود كه نظريات غيرمنصفانه در خصوص معلمين ارائه شود.
و اما بخشنامه ديگر در خصوص نظرسنجي همكاران از معلمان براي ارزشيابي معلمين كه از اولي هم بدتر است چون اين اظهارنظرها هرگز به درستي انجام نمي شود و از آنجا كه ممكن است سوء نيت و خصومت هايي در ارائه آن ها نقش داشته باشد، اين شيوه به هيچ وجه نمي تواند ملاكي براي ارزشيابي معلم باشد كه اميدواريم موضوع از سوي آموزش و پرورش استان بررسي و با اطلاع رساني از كم و كيفيت و صحت و سقم بخشنامه هاي ياد شده، نگراني معلمان مرتفع گردد.
تا كي بايد بجاي شهردار و شوراي شهرمان پاسخگوي ميهمانان باشيم؟
باز هم شهروندي از اينكه در برابر ميهماني از اصفهان با ديدن شهر اهواز كم آورد، با راوي درددل كرد. او مي گفت وقتي اين مهمان آمد، واقعا براي تفريح يا نشان دادن جاذبه هاي شهري، شرمنده او شديم چون تمام مراكز تفريح اهواز در جاده ساحلي و در نهايت فلافل فروش هاي لشكر آباد خلاصه مي شود كه البته اين دو محل هم با ريزبيني ميهمانان اصفهاني چندان به دل ننشست. روزي كه او را به جاده ساحلي بردم، با ديدن آن همه بساط قلياني و بدتر از آن فروش و سايل قليان ناراحت شد و گفت آنها در اصفهان با قليان مقابله كرده و تمام آنها را جمع كرده اند چرا اينجا نه تنها آزادانه بساط قليان براي جوانان داير است، بلكه وسايل آن هم به راحتي در دسترس است؟
چه جوابي مي توانيم داشته باشيم در حاليكه مسئولان شهرم واقعا از انجام اين كار يعني جمع آوري عرضه كنندگان قليان و پهن كردن بساط آن در مكان هاي عمومي بخصوص محل تفريح مردم عاجزند؟
در آنجا ميهمان ما منظره اي ديد كه باز هم من را به چالش كشيد او متوجه شخصي شد كه زير آفتاب با شيلنگي چمن را آب مي دهد و خيلي زود به من گفت اين آقا نيروي فضاي سبزتان نيست و احتمالا فروشنده وسايل قليان است چون اين موقع كسي چمن را آب نمي دهد! شب كه شد ميهمان را به لشكر آباد بردم تا تنها جاذبه شهرم را به رخش بكشم اما آنجا هم بدبياري آوردم چون حس كنجكاوي او موجب شد تا پشت پيشخوان را كه فلافل و سمبوسه سرخ مي كردند ببيند وقتي چشمش به ظروف روغن روي گاز افتاد كه از فرط تكرار داغ شدن سياه شده بود، از خوردن سمبوسه صرف نظر كرد و به ما هم توصيه كرد آن را مصرف نكنيم چون خوردنش سم است.
اين ميهمان شب كه برگشتيم خانه گفت ما هم در اصفهان آب كم داريم اما كمتر زمين خاكي پيدا مي شود چون همه جا را فضاي سبز كرده ايم و عجيب است كه در اهواز با وجود رودخانه كارون و داشتن آب خام كافي، فضاهاي سبز مناسبي نداريد و پارك هاي شما بيشتر چمن است تا درخت.
به راستي تا كي بايد بجاي شهرداران و اعضاي شوراي شهر شرمنده و پاسخگو ميهمانان باشيم. تا كي؟
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: