آشنایی و فهم درست از یک مسئله و یا یک موجودیت غیرقابل انکار، سبب می شود تا با آن با اعتماد به نفس بالاتری روبرو شویم و به جای ترس تلاش کنیم با شیوه های معقولانه تر، به بی اثر یا کم اثر کردن مشکل کمک کنیم. اما ناگفته نماند که احساس ترس در انسان، مدام باعث بقای آن شده است؛ ولی این ترس باید ترس منطقی باشد و نه عامل تضعیف!
گرچه ترس یک عکس العمل طبیعی است، ولی زمانی که ترس آنچنان جدّی و شدید شود که با علایم جسمی، روانی، عاطفی و رفتاری، زند گی روزانه شخص را مختل کند، بعنوان بیماری شناخته می شود.
در حال حاضر مواجهیم با:
ـ ترس و نگرانی شدید از مریض شدن یا مریض بودن
ـ استرس زیاد در خصوص سلامت خویش و اطرافیان
ـ تجربه حالات جسمی و روانی از علایم شبیه به بیماری کرونا (corona)
ـ مراجعات غیرلازم پزشکی و آزمایشگاهی
لازم است با تمهیدات مطلوب، این حجم شدید از نگرانی و تشویش عمومی را مدیریت و کنترل کرد. در کنکاش دلایل ترس های ناشی از بیماری کرونا (corona) میتوان به خصوصیت های شخصیتی فرد، مسئله گفت وگوهای روزانه در جامعه، عکس العمل شخص به فشارهای روانی زندگی، باورهای اشتباه، تجربه های تلخ گذشته، شایعه و نحوه برخورد و صحبت خانواده ها اشاره کرد. از طرفی چنين ترسی، میتواند یکی از آزار دهنده ترین وسواس ها باشد. ضمن توجه به دلایل یاد شده، مروری می کنیم بر:
شیوه های درست مبارزه و درمان:
ـ اموزش راههای پيشگيري و درمان بیماری های رایج از سوی مراکز رسمی( به ویژه وزارت بهداشت)
ـ آگاهی رسانی درست و مرتب از سوی رسانه های رسمی کشور
ـ خودداری جدّی از انکار و دروغ در خبرهای حوزه سلامت
ـ مدیریت شایعه در جامعه( به خصوص مدیریت فضای مجازی)
ـ خودداری از انتشار و اظهارنظرهای اشتباه و غیرکارشناسی در مورد ابتلا به بیماری کرونا
ـ آموختن مهارت های مربوط به کنترل ترس و فوبیا و درمان شناختی رفتاری
ـ بعضی اشخاص هم در زمینه و سابقه گذشته، دچار اختلال های روانپزشکی جدّی ازجمله هایپوکندریازیس( خودبیمارانگاری) هستند که باید علاوه بر انجام مشاوره و روان درمانی، از طريق مراجعه به روانپزشک، تحت دارودرمانی قرار بگیرند.
برای کاهش اضطراب به حالت های روانی و علائم زیاد توجه نکنید. چنانچه بصورت جزیی به علامت های بیماری کرونا (corona) تمرکز کنید مشکل ساز می شود. گلودرد یا سردرد به تنهایی علامت بیماری نیست. علائم بیماری کرونا را بصورت کلی در نظر بگیرید.
هر روز تشریفات و برنامه خویش را برای شروع یک روز کاری داشته باشید. به تغذیه مطلوب اهمیت بدهید. هر روز خویش را با گوش دادن به موسیقی دل چسب و گفت و گو در مورد موضوعی غیر از بیماری شروع کنید. به این در روانشناسی تاب آوری یا بقای زیستن می گویند. به این معنی که شخص از طريق جملات مثبت و رعایت دستورالعمل هایی که دارد برای یک زندگی بهتر سعی کند. به عنوان مثال بعضی می گویند من تمایلی به ادامه زندگی نداشتم تنها به عشق فرزندانم زنده ام یا به عشق سفر به دنیا.
این یعنی شخص برای خویش هدف گذاری کند. در این وضعیت باید ارام باشیم و برای ارامش از موسیقی ها و کلمات آرام بخش استفاده کنیم. هیچ گاه جا به جا نشویم. زیرا در محیطی که هستیم امکان ایمنی روانی بیشتر است و از قدرت بالاتری برخوردار هستیم. برخورد غیرتخصصی با موضوع نکنیم و از مراجع تخصصی کار را دنبال کنیم. یکی از معضلات ما کم بود سواد رسانه ای است. زمانی که سواد رسانه ای کم است، داده هایی به ما انتقال داده می شود که واقعیت ندارد و ما را دچار مشکل می کند.
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: