نام «والت دیزنی» با انیمیشن گره خورده است، او کسی است که راهکارهایی برای یادگیری هنر انیمیشن به دیگران نشان داد. او انسانی خوشبین و مثبتی بود که توانایی منحصربهفردی برای حفظ خاطرات گذشته و پافشاری برای پیشروی بهسوی آینده داشت. دیزنی عاشق تاریخ بود؛ شاید بههمین علت در انیمیشنهایش تکنولوژی را به ما عرضه نکرد، بلکه آنها را بهوسیلهای برای ایجاد سرخوشی و زندگی شادمانه، که مأموریت جاودانهاش بود، تبدیل کرد. دیزنی در واقع پلی برای گذار از گذشته به آینده بود. او در طول ۴۳ سال کار در هالیوود، بنیانگذار، مخترع، برنامهریز و یکی از ثمربخشترین آدمهایی بود که دنیا تاکنون به خود دیده است؛ زیباییشناسی که میتوانست رؤیاهای مردم را ببیند و آنها را به واقعیت تبدیل کند. تخیل بینظیرش باعث شده که حتی اکنون که بیش از ۵۰ سال از مرگش میگذرد، ما هنوز در حال ادامهٔ ایدهها و مخلوقاتش باشیم و شاید هم بههمین دلیل است که نمیتوانیم فراموشش کنیم.
والت دیزنی در ۵ دسامبر ۱۹۰۱ در شیکاگوی ایلینویز به دنیا آمد. پدرش ایرلندی-کانادایی بود و مادرش اجدادی آلمانی-آمریکایی داشت. والت یکی از ۵ فرزند آنها بود و شاید هم شیطانترینشان. او از کودکی به طراحی و هنور علاقهمند شد؛ در هفتسالگی، در کلاس به جای خواندس درس تصاویری از طبیعت و جانورانش میکشید و طراحیهای کوچکش را به همسایهها میفروخت. نزدیک خانهشان راهآهن سانتافته بود. او اغلب گوشهایش را به ریل میچسباند و به صدای نزدیک شدن قطار گوش میداد. دایی والت (مایک مارتین)، مهندس قطار بود و بعدها در همان خط برای او شغل تابستانی دستوپا کرد؛ او به مسافران چیپس، ذرت بوداده و تنقلات میفروخت. آزادی بینظیر که او در این سفرها احساس میکرد، آنقدر را حس کند. در همان راهآهن بود که عکاسی از طبیعت را شروع کرد. کمی بعد هم در مدارس شبانه شرکت کرد تا طراحیاش را قویتر کند. والت در سال ۱۹۱۸ کوشید به خدمت نظام برود، ولی چون هنوز به سن قانونی نرسیده بو درخواستش رد شد؛ درعوض به صلیب سرخ پیوست و به فرانسه فرستاده شد. او یک سال رانندهٔ آمبولانس مقامات صلیبسرخ بود و جای تعجب ندارد که آمبولانسش از سر تا ته، از کارتونهای او پر شده باشد (شاید هم به علت تبدیل آمبولانس به سرویس مهدکودک بو دکه او را سریعا به آمریکا پس فرستادند). وقتی به آمریکا برگشت، میخواست کاری در زمینهٔ تجارت و هنر تجاری دستوپا کند و به همین خاطر خیلی زود به انیمیشنهای تجاری رسید
تولید انیمیشنهای تجاری
والت دیزنی در کانزاس سیتی شروع به ساخت انیمیشنهای کوتاه برای شرکتهای بزرگ تجاری کرد. وقتی که در حال تولید انیمیشن «آلیس در سرزمین عجایب» بود، شرکتش ورشکسته شد، اما به جای تسلیم شدن چمدانش را بست و راهی هالیوود گردید؛ آنهنگام ۲۲ سال هم نداشت. کمکم کار و بارش گرفت. در سال ۱۹۲۸ شخصیتی به نام «میکی ماوس» را خلق کرد. در آن موقع چندی از صداگذاری در سینما نمیگذشت؛ او از این مسئله بهره برد و به این ترتیب، میکی ماوس تبدیل به کارتونی ناطق شده که تازگی رنگی هم بود. در واقع او تنها کسی بود که تا آن زمان کارتونی رنگی خلق کرده بود.
والت کمی گوشهگیر بود و ترجیح میداد وقتش را با همسر و فرزندانش بگذراند، اما وقتی شروع به حرفزدن میکرد ازهمه پیشی میگرفت و زمانیکه صحبت به رؤیاها و طرحهای ذهنیاش میرسید، بقیه با دهانهایی بازز به داستانهایش گوش میکردند. او برای دوستان و فامیلش وقت میگذاشت و به آنها عشق میورزید. تلخترین واقعهٔ زندگیاش ازدست دادن مادرش در یک سانحه در سال ۱۹۳۸ بود؛ ماجرا از این قرار بود که او و برادرش پس از موفقیت «سفیدبرفی و هفت کوتوله»، در نزدیکی استدیو خانهیی برای مادر و پدرشان خریدند و تنها یک ما از نقل مکانشان گذشته بود که اشکالی در بخاری منزل باعث خفگی مادرش شد. والت برای این مسئله هرگز خود را نبخشید.
خرید کتاب با ۱۰٪ تخفیف(همه کتابها)
در سال ۱۹۴۰ ساخت استودیوی جدید دیزنی به پایان رسید و تعداد کارمندان، هنرمندان، انیماتورها، نویسندگان و تکنیسینهای ان از مرز ۱۰۰۰ نفر گذشت. دیزنی در تلوزیون نیز از پیشگامان بود. همکاری او با تلوزیون از سال ۱۹۵۴ شروع شد و در سال ۱۹۶۱ برنامهٔ تمامرنگی «دنیای جالب رنگها» را پخش کرد.
«کلوپ میکی ماوس» هم بسیار محبوب گردید. والت دیزنی زمین بکر و بسیار بزرگی به وسعت ۴۰ مایل مربع-تقریبا دوبرابر جزیرهٔ منهتن-را در مرکز فلوریدا خرید و اقدام به ساخت دو پارک بزرگ تفریحی بانامهای «دیزنی لند» و «والت دیزنی ورلد» در آن کرد. مرکز تفریحی و پارک دنیای دیزنی هنوز هم بهعنوان مهمترین مراکز تفریحی آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد.
اکنون والت دیزنی به افسانه تبدیل شده، او یک قهرمان قرن بیستم است. محبوبیت فراگیرش به دلیل ایدهآلهایی است که نام او را به یاد میآورند، ایدهآلهایی چون تخیل، خوشبینی، خلاقیت و موفقیت. او به قلب، احساس و فکر انسانها دست یازید و با آثارش، سرخوشی، شادی و وسیلهیی جهانی برای ارتباط، میان انسانهای تمام دنیا بهوجود آورد. زمانی که او برایمان قصههای گذشتگان را تعریف میکرد، ما به آینده نزدیکتر میشدیم. دنیا چنین آدمی را دیگر به خود نخواهد دید.
دانستنیهایی در مورد والت دیزنی
شاید کمتر کسی در جهان نام والت دیزنی را تا کنون نشنیده باشد، اما تعداد افرادی که بدانند والت دیزنی تنها نام یک استودیو نبوده و واقعا شخصی به این نام وجود داشته چندان زیاد نیست. بدونشک اگر فردی مانند والت دیزنی نبود، هیچگاه هنر انیمیشن به جایگاه فعلی خود در جهان نمیرسید.
دیزنی شخصی بلندپروازی بود که مدام به دنبال اجرای شیوههای جدیدی در دنیای انیمیشن میگشت؛ بهعنوان مثال او در سال ۱۹۲۸ با اکران انیمیشن کوتاه «کشتی بخار ویلی» که اولین انیمیشن اکرانشدهٔ میکی ماوس است، اولین فردی بود که همزمانی موسیقی با حرکات شخصیتهای داستان را خلق کرد.
او در سال ۱۹۳۳، اولین انیمیشن رنگی تاریخ سینما را با نام «گلها و درختان» اکران کرد(تا آن زمان هیچ انیمیشن یا فیلم رنگی ساختهنشده بود).
در سال ۱۹۳۷، دیزنی انیمیشن بلند «سفیدبرفی و هفت کوتوله» را به نمایش دراورد که هنوز هم با گذشت سالها از زمان ساخت آن، مطابق با استانداردهای فعلی انیمیشن سینمایی در جهان است.
او در سال ۱۹۴۰، انیمیشن بلند «فانتازیا» را اکران کرد. در این انیمیشن بلند اولینبار در تاریخ سینما، بااستفاده از هماهنگی موسیقی کلاسیک و فیلم برتر انیمیشن اثری خلق شد که در تازهترین ردهبندی بهترین فیلمهای تاریخ سینما، در میان ۲۰ فیلم برتر جای دارد. همچنین برای این انیمیشن سیستم صدایی ابداع گردید که بیشباهت به سیستم دالبی فعلی نیست.
در سال ۱۹۴۰، انیمیشن بلند «پینوکیو» نیز به اکران درآمد که جزو بینقصترین انیمیشنهای تاریخ سینما و از شاهکارهای دیزنی بود و بهنظر همگان بهترین اقتباس از داستان پینوکیو است؛ تأثیر این انیمیشن، به وضوح در کار فیلمسازانی که بعد از دیزنی به سراغ این داستان رفتند دیده میشود.
متأسفانه جنگ جهانی دوم لطمات زیادی به والت دیزنی وارد و او بعد از اکران انیمیشنهای «دامبو» در سال ۱۹۴۱ و «بامبی» در سال ۱۹۴۲، تا سال ۱۹۵۰ و نمایش «سیندرلا» نتوانست انیمیشن بلندی که به قدرت انیمیشنهایش در اوایل دههٔ ۴۰ میلادی باشد بسازد. او در دوران حیاتش، بر ساخت انیمیشنهای کوتاه و بلند بسیاری نظارت داشت.
از دیزنی شخصیتهای ماندگار زیادی همچون «دانلد داک»، «گوفی»، «پلوتو» و…به جای مانده، اما بدونشک، بااهمیتترین آنها میکی ماوس است؛ چون جزو اولین شخصیتهای انیمیشنی است که هویت مستقل و تعریفشدهیی دارد و موفقیت اصلی دیزنی با این شخصیت آغاز شد و مهمتر از همه اینکه، او خود صداپیشگی آن را برعهده داشت.
موفقیتهای دیزنی
البته موفقیتهای والت دیزنی بدون حضور انیماتورها و کارگردانان افسانهیی این استودیو محقق نمیشد، اما بدونشک اگر دیزنی نبود، این گروه از هنرمندان جای مناسبی برای بروز خلاقیتشان نداشتند و بدون رهبری قدرتمند چون او، خلق چنین انیمیشنهایی ناممکن بود. علاوهبراین، قدرت داستانپردازی و تخیل و دستودلبازی دیزنی بود که در مواقع اضطراری به کمک انیماتورها میآمد.
در سال ۱۹۶۶ که مراحل پایانی ساخت انیمیشن بلند «کتاب جنگل» سپری میشد، والت دیزنی که یک سیگاری حرفهای بود مبتلا به سرطان ریه گردید و با وجود اینکه در یک عمل جراحی ریهٔ سرطانیاش برداشته شد، اما چند هفته بعد، در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۶ ( آذر ۱۳۴۵) درگذشت.
میراث والت دیزنی
بدونشک مرگ دیزنی ضربهٔ مهلکی برای کمپانی دیزنی بود، ولی باوجود انیماتورها و کارگردانان زیردست استودیو، موفیتهای ان تا اوایل دههی ۱۹۷۰ ادامه پیدا کردند؛ اما بهتدریج دچار بحران شد، تا اینکه در سال ۱۹۸۴«مایلک آیزنر» و «فرانک ولز» زمام امور را بهدست گرفتند و «جفری کتزنبرگ» و «روی دیزنی» بهعنوان سرپرستان انیمیشن گروه انیمیشن استودیو انتخاب شدند و در اواخر دههٔ ۱۹۸۰ با خلق انیمیشن بلند «پری کوچک دریایی» دوباره استودیو را به دوران اوج او بازگرداندند
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: