عمده موادى که توسط آوندها منتقل مىشوند بهجز آب، نتيجهٔ فتوسنتز يا مواد فتوسنتزى ذخيرهشدهاى که دوباره بهصورت قابل استفاده درآمدهاند مىباشد. اين حقيقت که ۹۰% کل مواد جامد آوند آبکش شامل کربوهيدراتها و غالباً قندهاى غيرقابل احياء (قندهائى که در آنها گروه آلدئيد يا کتونى در انتها قرار نگرفته است مانند: ساکارز و رافينوز) مىباشند و در شيرهٔ پرورده در غلظتهاى بالا، حدود ۱۰ تا ۲۵% وجود دارند اين مدعى را که عمدتاً ساکارز در آوندهاى آبکش غالب گونههاى گياهان زراعى منتقل مىشود تائيد مىکند.
در بعضى گونهها ساکارز تنها قندى است که منتقل مىشود. شيرهٔ پرورده همچنين داراى مواد ازته بهخصوص اسيدهاى آمينه، آميدها و پوريدينها در غلظتهاى ۰۳/۰ تا ۰۴/۰% مىباشد. بسيارى از ترکيبات ديگر شامل تعداد زيادى از مواد تنظيمکننده رشد، نوکلئوتيدها، بعضى از عناصر معدنى و سموم سيستميک در آوندهاى آبکش به مقادير کم منتقل مىشوند. البته بسيارى از ترکيبات نظير قندهاى قابل احياء، علفکشهاى تماسي، پروتئينها، اغلب پلىساکاريدها، کلسيم، آهن و اغلب عناصر غذائى کم مصرف معمولاً در آوندهاى آبکش منتقل نمىشوند.
فرضيهاى که براى مکانيزم انتقال در آوند آبکش ارائه شده است فرضيهٔ حرکت تودهاى يا جريان فشارى است که در ابتدا توسط مونخ در سال ۱۹۳۰ پيشنهاد شده است. او فرض کرد که مواد فتوسنتزى بهصورت تودهاى و در اثر يک شيب فشار هيدرواستاتيکى حرکت مىکنند. بارگيرى (Loading)، مواد فتوسنتزى در مبداء و تخليه (Unloading)، آن در مقصد موجب اختلاف پتانسيل اسمزى سلولهاى آوندهاى آبکش که در اين محلها قرار دارند مىشود. در مبداء (جائى که قندها بهوجود مىآيند) غلظت آنها در آوند آبکش افزايش مىيابد.
افزايش غلظت قندها، پتانسيل آب سلولهاى آبکش را کاهش مىدهد و موجب مىشود که آب از بافتهاى اطراف به اين سلولها وارد شود. اين امر فشار هيدرواستاتيکى را افزايش مىدهد و موجب حرکت تودهاى آب و مواد فتوسنتزى به مناطقى که داراى فشار کمترى هستند مىشود، در مقصد غلظت قندها در اثر مصرف مواد قندى کاهش مىيابد. مصرف مواد قندي، قندها را از آوندهاى آبکش جدا مىکند و در نتيجه پتانسيل آب افزايش مىيابد و آب از سلولهاى آوندى خارج مىشود. در نتيجه اين امر فشار هيدرواستاتيکى در سلولهاى آوندى کاهش مىيابد و يک شيب فشار هيدرواستاتيکى بين مقصد و مبداء بهوجود مىآيد. اخيراً توسط ميلبورن فرضيهٔ جريان فشار ارائه شده است.