در عمل تنفس دو حرکت اصلى وجود دارد.
اين دو حرکت عبارتند از دم که ضمن آن هوا به داخل ششها کشيده مىشود و باز دم که ضمن آن هو از ششها خارج مىشود.
هنگامى که فرمان عصبى دم توسط مراکز تنفسى در مغز صادر مىشود اعصاب مربوطه عضلات بيندندهاى و ديافراگم را منقبض مىکند. انقباض عضلات بيندندهاى خارجى موجب حرکت دندهها به بالا و طرفين مىشود.
انقباض ديافراگم آن را پائين آورده از حالت گنبدى خارج مىکند و نسبتاً مسطح مىسازد.
بالا رفتن دندهها و پائين آمدن ديافراگم موجب افزايش حجم قفسهٔ سينه مىشود. اين افزايش حجم بهنوبهٔ خود موجب دور شدن موقت و نسبى دو جدار کيسهٔ جنب مىگردد. اين عمل موجب کاهش فشار مايع جنب مىشود. مقدار اين کاهش در حدود ۳ ميلىمتر جيوه است که با ۳ ميلىمتر قبل از شروع دم، جمعاً موجب خواهد شد که اختلاف فشار مايع جنب با آتمسفر در دم عميق در حدود ۶ ميلىمتر گردد.
در اين حالت فشارى که بر روى کيسههاى هوايى وارد مىآيد کم مىشود.در نتيجه اين کيسهها باز مىشوند.
باز شدن کيسهها موجب کاهش فشار درون آنها مىگردد. در نتيجه، هواى آتمسفر در اثر اختلاف فشار حاصل، وارد کيسههاى هوايى مىشود. گرچه تبعيت ششها از باز شدن قفسهٔ سينه در حين دم انجام مىگردد ولى مکانيسم دقيق اتساع کيسههاى هوايى و ورود هواى آتمسفر به ششها در اثر نقش مايع جنب است.
اگر پردهٔ جنب پاره شود چون فشار مايع جنب به آتمسفر يکسان مىشود، شش در آن سوى سينه کاملاً جمع شده و از کار مىافتد.
وقتى که دم تمام شد، عضلات دمى استراحت مىکنند. خاصيت ارتجاعى ششها و وزن قفسهٔ سينه موجب مىشود که ششها به حالت اوليهٔ خود برگردند. برگشت ششها موجب افزايش فشار هواى درون شش نسبت به آتمسفر شده و در نتيجه هوا به بيرون رانده مىشود.