سلطان به دخترانش گفت که هرکدام سه قوری یکسان رابا یک مقدار آب پر کنند و هم زمان روی اجاق بگذارند. آب کتری هرکس سریعتر به جوش بیاید، شوهرش وارث سلطان خواهد بود. قوری کوچکترین دختر که اصلا نمیخواست ازدواج کند زودتر از همهی جوش آمد.
چرا؟
دو دختر بزرگتر در کتری هایشان را مدام برمی داشتند که چک کنند جوش آمده با نه، بهمین دلیل زمان بیشتری طول کشیده تا آب کتریشان جوش بیاید.