در زمانهای قدیم در یک پادشاهی دورافتاده پادشاهی زندگی میکرد که به کسی اجازهی ترک قصرش را نمیداد و کسی هم اجازهی ورود به آنجا را نداشت. تنها چیزی که قصر او با دنیای بیرون را به هم مرتبط میکرد یک پل بود. پادشاه دستور داده بود که اگر کسی از روی پل به قصد خروج عبور کند باید کشته شود و اگر کسی بدون اجازه به قصد ورود وارد پل شود باید به بیرون از پل رانده شود!
از این پل به صورت شبانه روزی محافظت میشد و نگهبان تنها ۵دقیقه برای استراحت وقت داشت که به اتاقکش برود اما برای عبور از روی پل ۸ دقیقه زمان نیاز بود.
اما در نهایت تنها 1 زن توانست از روی پل فرار کند. اما چطور؟
زمانی که نگهبان برای استراحت به اتاقکش رفت زن به طور پنهانی از روی پل به سمت خارج حرکت کرد و قبل از اینکه 5 دقیقه تمام شود جهت حرکتش را به سمت قصر عوض کرد. نگهبان که دید زنی قصد ورود به قصر را دارد از اون برگهی اجازهی ورود خواست اما زن که برگهای نداشت به بیرون از قصر رانده شد!