پنج نفر داریم که یکی از آنها چند روز پیش یک نفر دیگر را - از میان همین پنج نفر - کشته است. نام این پنج نفر آیدین، کسری، حسن، رضا و فرهاد است.
آنچه درباره این افراد میدانیم:
۱. آیدین با یکی از همین پنج نفر که بیگناه است، دیروز در مسابقه ماراتن شرکت کرده و دوم شده است.
۲. کسری قبل از آن که به شهر بیاید، میخواست در روستای محل تولد و بزرگ شدنش کشاورز شود.
۳. حسن کارش نصب و راهاندازی سیستمهای کامپیوتری است و امروز کامپیوتر جدید رضا را نصب کرده است.
۴. قاتل چند روز پیش یک پایش را در عمل جراحی از دست داده است.
۵. رضا برای اولین بار شش ماه پیش فرهاد را ملاقات کرد.
۶. فرهاد از زمان قتل در اتاق خودش در انزوا بوده است.
۷. قاتل برادر فرهاد است. آنها با هم در اصفهان بزرگ شدهاند.
چه کسی قاتل است؟
حسن، کسری را کشته است.
این نکات را در نظر بگیرید:
۱. فرهاد قاتل نیست، چون برادر قاتل است.
۲. آیدین نمیتواند قاتل باشد چون ماراتن دویده، در حالی که قاتل چند وقت پیش پایش قطع شده و نمیتوانسته در ماراتن دوم شود.
۳. رضا نمیتواند قاتل باشد چون شش ماه پیش با فرهاد آشنا شده، در حالی که قاتل برادر فرهاد است و با او بزرگ شده است.
۴. فقط میماند حسن و کسری.
قاتل برادر فرهاد است پس نمیتواند کسری باشد. چون کسری در روستا بزرگ شده نه در اصفهان.
پس قاتل حسن است.
مقتول چه کسی است؟ فرهاد، آیدین، حسن و رضا زنده هستند چون فرهاد بعد از قتل در اتاقش بوده، آیدین در ماراتن شرکت کرده، حسن و رضا هم امروز کامپیوتر نصب کردهاند. پس مقتول کسری است.
پس حسن کسری را کشته است.