هفدهم فوریه مصادف است با زادروز رنه لاینک پزشک فرانسوی. او در سال 1781 دیده به جهان گشود و در سال 1816 زمانی که در بیمارستان نکر فرانسه کار می کرد، استتوسکوپ (گوشی پزشکی) را اختراع کرد و از آن برای بررسی وضعیف قفسه سینه استفاده کرد. او در سال 1822 مدرس کلژ دو فرانس شد و در سال 1823 عنوان استادی پزشکی را به دست آورد. او همچنین ریاست کلینیک پزشکی بیمارستان دلا چاریته را برعهده داشت و استاد کلژ دو فرانس بود. لاینک در سال 1826 در 45 سالگی مبتلا به سل شد و درگذشت.
دوران کودکیلاینک در شهر کمپر در غرب ایالت بروتاین فرانسه به دنیا آمد. زمانی که او پنج شش ساله بود مادرش در اثر ابتلا به سل درگذشت و او مجبور شد با یکی از بستگان والدینش که کشیش بود، زندگی کند. او در سن دوازده سالگی به شهر نانت رفت تا با عمویش زندگی کند. عموی او گیوم فرانسوا لاینک، در دانشکده پزشکی دانشگاه نانت کار می کرد.
لاینک دانش آموز بااستعدادی بود، او زبانهای انگلیسی و آلمانی را فرا گرفت و تحت راهنمایی عمویش یادگیری پزشکی را آغاز کرد. چندی بعد پدرش که وکیل بود او را از ادامه پزشکی باز داشت. بنابراین لاینک مدتی طولانی در فرانسه به سفر پرداخت، زبان یونانی آموخت و شعر نوشت. اما در سال 1799 دوباره به مطالعه پزشکی روی آورد. او در پاریس نزد پزشکان مشهوری مانند دوپویترن و ژان نیکلاس کورویسارت به تحصیل پرداخت. او در آنجا یاد گرفت که از صداها بهمنظور روشی برای کمک به تشخیص استفاده کند.
کورویسارت حامی برقراری مجدد شیوه پرکوسیون بود. پرکوسیون یا ضرب به روشی گفته می شود که تشخیص بیماری از طریق ضربه زدن روی پوست و به ویژه روی نواحی از بدن که دارای حفره است مانند شکم و شش ها انجام می شود.
اختراع گوشی پزشکیلاینک رسالهای نوشته است که در اوت سال 1819 به چاپ رسید. در مقدمه این رساله آمده است:
در سال 1816، در مورد وضعیت زن جوانی که از علائم شایع بیماری قلبی رنج میبرد از من مشاوره خواسته شد، در مورد این بیمار، بهدلیل چاقی زیاد بهکارگیری روش پرکوسیون و استفاده از دست بیفایده بود. استفاده از روش گوش دادن مستقیم نیز بهدلیل سن و جنسیت بیمار امکانپذیر نبود، بهطور اتفاقی یک واقعیت ساده و شناخته شده در صوتشناسی را به خاطر آوردم.
زمانی که به یک تکه چوب میخ میکوبیم اگر گوشمان را در طرف دیگر قرار دهیم، صدای واضح کوبیدن میخ را می شنویم. پس بلافاصله یک دسته کاغذ را به شکل استوانه لوله کردم و یک سر آن را روی قلب بیمار قرار دادم و گوشم را روی قسمت دیگر گذاشتم و بسیار شگفت زده شدم که دیدم به این روش ضربان قلب را حتی بهتر از زمانی که گوشم را مستقیم روی سینه قرار می دهم، می شنوم.
لاینک کشف کرد که این گوشی پزشکی به استفاده از روش متداول گذاشتن مستقیم گوش روی سینه بیمار برتری دارد، بهویژه اگر بیمار اضافه وزن داشته باشد. او در روزی که منجر به این کشف شد، بچه مدرسه ای هایی را دیده بود که با چوب های بلند و توخالی بازی می کنند. آنها گوش خود را در یک طرف چوب قرار می دادند و طرف دیگر را با میخ خراش می دادند. چوب صدای خراش را تقویت و منتقل می کرد.
او گوشی پزشکی خود را که با چوب ساخته بود استتوسکوپ (استتوس به معنی سینه و کوپوس به معنی معاینه) نامید. اما پزشکان از این اختراع استقبال چندانی نکردند. مجله پزشکی نیواینگلند دو سال بعد اختراع استتوسکوپ را گزارش داد و در سال 1821 یک استاد پزشکی گفت:
«کسی که برای شنیدن گوش دارد، باید از گوشهایش استفاده کند و نه از استتوسکوپ.» لاینک اندکی قبل از مرگ، استتوسکوپ خود را به پسر برادرش بخشید و آن را بزرگترین میراث زندگیاش خواند. از دیگر دستاوردهای پزشکی لاینک کمک به فهم پریتونیت (التهاب صفاق) و سیروز (التهاب کبد) است.
گرچه بیماری سیروز شناخته شده بود، اما لاینک نام سیروز را بر آن نهاد. او همچنین واژه ملانوما را ابداع کرد و گسترش ملانوما به ریهها را شرح داد.لاینک در سال 1804 زمانی که هنوز دانشجوی پزشکی بود، اولین فردی نام گرفت که درمورد ملانوما سخنرانی کرد.
متن سخنرانی او در سال 1805 به چاپ رسید. او همچنین درباره بیماری سل مطالعه کرد. لاینک بهطور اتقافی با استفاده از استتوسکوپ خود تشخیص داد پسر برادرش به سل مبتلا شده است. لاینک همواره حامی مشاهدات علمی عینی بود.