محمد فرخییزدی از جمله شاعران عصر مشروطه به شمار میرفت که در محتوابخشی به اشعار فارسی همت گماشت. او در غزل سیاسی سرآمد شاعران معاصر خویش بود و با تحولی که در محتوای غزل فارسی و مضامین عاشقانه آن به مفاهیم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرد، طلایه دار حرکتی نوین در شعر فارسی شد.
خطه یزد دارالعباده سرزمین پهناور ایران به گواه تاریخ خاستگاه مردان بزرگ دین، علم و ادب بوده است. جمعی از مشهورترین رجال مذهبی، ملی، ادبی و فرهنگی ایران زاده و پرورش یافته دامن گرم و پرمهر و صفای این گوشه از خاک میهن اسلامی ما ایران هستند. وجه مشترک عموم این آزادمردان وطن دوستی، اعتقاد به اسلام و ارزش های اسلامی است. محمدفرخی یزدی از شاعران معاصر بر خلاف پندار و باور بعضی از معاصران و پژوهشگران عرصه ادبیات و تاریخ ایران یکی از همین آزادمردان خدا باور و دین محور این سرزمین است.
میرزا محمد فرخی یزدی، یکی از مشهورترین شاعران ادبیات کارگری زبان فارسی به شمار می رود. انعکاس اندیشههای سیاسی در شعر دوره مشروطه، سبب شده در چند دهه گـذشته، نویسندگان و محققان به بررسی اندیشههای سیاسی شاعران آن دوره بپردازند، اما این تحقیقها و نوشتهها غـالباً به بررسی کلی انـدیشههای سـیاسی در موضوعاتی مانند آزادی، عدالت، قانون، وطن و... پرداختهاست؛ بدون آن که به صورت مشخص، نوع حاکمیت مورد نظر آنها بیان شود. فرخی یزدی هم از این قاعده مستثنی نیست و حتی نسبت به شاعران دیگر این دوره، کمتر مورد مطالعه قرار گرفتهاست.
زندگی میرزا محمدفرخی یزدیمیرزا محمد فرخی یزدی شاعر، روزنامهنگار و آزادی خواه دوران مشروطیت در ۱۲۶۸ هجری خورشیدی، در یزد چشم به جهان گشود. او به یادگیری ادبیات فارسی و مقدمات عربی پرداخت و دوران تحصیل را در مکتب خانه گذارند. اشعار فرخی یزدی الهام گرفته از آثار سعدی بود، خود او نیز بر این مقوله اذعان داشت، همچنین این شاعر از مسعود سعد سلمان تاثیر پذیرفته بود. وی در کنار شعرهای سیاسی در سرودن غزلیات عاشقانه نیز مهارت بالایی داشت. او آثار خود را در وصف آزادی و آزادیخواهان می نوشت. شاید فرخی یزدی را باید مشهورترین شاعر اهل یزد دانست که در عرصه اجتماعی شهرتی فراگیر دارد و تحول بزرگی در غزل سرایی پدید آورد و قالب های شعر فارسی را از نظر درون مایه، متحول ساخت و در کنار آن اندیشه های ضد استبدادی و آزادی خواهانه قابل ستایشی دارد.
از نکات مهمی که از نوشته های او به دست می آید، تاکید این نویسنده بر داشتن روحیه اخلاص در کار، راست گفتاری و خدمت به مردم است و این مهم چنان در وی درونی شده بود که با تمام وجود در این مسیر حرکت کرد و هیچ گاه از پیامدهای آن ترسی به دل راه نداد.
یزدی در اواخر ۱۳۲۸ خورشیدی به تهران کوچ کرد و در آنجا مقالات و اشعار مهیجی را درباره آزادی منتشر کرد. وی در جریان جنگ جهانی اول، رهسپار بغداد و کربلا شد، در آنجا تحت پیگرد انگلیسیها قرار گرفت. هنگامی که به طور ناشناس عزم ورود به ایران، از طریق موصل را داشت به دست سربازان روسیه مورد سو قصد قرار گرفت. در دوران نخست وزیر وثوقالدوله، با قرارداد ۱۹۱۹ مخالفت کرد و به همین سبب مدتها در زندان شهربانی محبوس شد. با وقوع کودتای سوم اسفند، مدتی در باغ سردار اعتماد زندانی شد. میرزا محمد در ۱۳۰۰ خورشیدی، در تهران روزنامه طوفان را منتشر کرد.طوفان در طول مدت انتشار بیش از ۱۵ مرتبه توقیف و باز منتشر شدهاست. گاه نیز به سبب زندانی شدن فرخی، انتشار روزنامه دچار وقفه شد. در مواقعی که روزنامه طوفان توقیف میشد، فرخی با در دست داشتن مجوز و امتیاز سایر روزنامهها همچون «پیکار، قیام، طلیعه آئینه افکار و ستاره شرق» مقالات و اشعار خود را منتشر میکرد.
در ۱۳۰۷ خورشیدی، فرخی یزدی به عنوان نماینده مجلس شورای ملی در دوره هفتم قانونگذاری، از طرف مردم یزد انتخاب شد. پس از چندی فرخی یزدی از طریق شوروی به آلمان رفت و مدتی در نشریهای به نام «پیکار» که صاحبامتیاز آن غیرایرانی بود، افکار انقلابی خود را منتشر کرد.
حاکمیت و جامعه در شعر و اندیشه فرخی یزدیفرخی از سالهای آغازین پیروزی انقلاب مشروطه، ندای آزادی و قانونخواهی مشروطهخواهان را شنید و بسیار زود به طرف این اندیشه ها کشیده شد. او یکی از شـاعران آگـاه و اندیشمند آن دوره بود و درک روشنی از انقلاب مشروطه در ذهن خود داشت که در دیوان اشعارش منعکس کرده است. مجلس و قانون اساسی مرکز ثقل اندیشه مشروطهخواهی شاعر است.
نگرش های این شاعر فلسفه وجودی مـجلس را از عملکرد و رفتار سیاسی نمایندگان جدا می کند تا در سایه عملکرد ضعیف یا رفتار سیاسی غلط نمایندگان، ماهیت مجلس زیر سـوال نرود. در برخی اشعارش ارتباط ارکان و اصول مختلف آن را می بینیم که مجلس مقوم قانون اسـاسی مـشروطه اسـت؛ آزادی و عدالت ۲ کارکرد اصلی آن و پادشاه و دولت هم ارکان دیگر حکومت مشروطه هستند.
فرخی و دیگر شاعران مشروطه با آگاهی از اهمیت و نقش اسـاسی مـجلس، همواره مردم را به انتخاب آزادیخواهان و افراد کاردان دعـوت می کردند و به نوعی، انتخاب آنها را تعیین سرنوشت مـلت و کشـور می دانستند. فرخی در اشعار و البته مقالات خویش به دنبال پاسخ مناسب به ضرورت ها و مقتضیات سیاسی و اجتماعی زمانه خویش است و از درون مایهها و مفاهیم نوین مشروطیت برای دستیابی به این مهم سود می جوید. مفاهیمی چون آزادی، وطن دوستی، مبارزه با استعمار و استبداد ستیزی، مفاهیم نوینی هستند که شاکله شعر اعتراضی مشروطه را در پاسخ به نیازهای زمانه جامعه و هم نوا با رمانتیسم شکل می دهند و در شعر و مقالات فرخی این مفاهیم از بسامد بالایی برخوردار هستند. همین امر اقبال عمومی به شعر فرخی را به خوبی نشان داده و توجیه می کند.
نمادهای ملی و مذهبی در اشعار یزدیفرخی در شعر خود همواره از عناصر ملی و مذهبی برای تحقق آرمان خـویش، کمک می گیرد. از میان عناصر ملی، نمادهایی مـانند کاوه، حـداد، سـیروس، خـسرو، رسـتم، جـم و... بسامد دارند. به خصوص از نماد انقلابی کاوه بارها استفاده کرده و این شخصیتها را تکیه گاه حرکت انقلابی خویش قرار دادهاست. شاعر با استفاده از اصطلاحات مربوط به بهار و طبیعت و شخصیتهای ایران، تصویر روشنی از ایران باستان به دست میدهد. او با نسبتدادن نیکوترین صفات بـه ایـن شخصیتها و ساختن ترکیبها و تشبیههای نو، اندیشه ملیگرایی و وطندوستی خود را آشکار میکند.
فرخی از نمادهای غنایی ادب فارسی هم استفاده می کند، مـثل فرهاد و شیرین، وامق و عـذرا و.... او فـرهاد کوهکن را نماد پایداری و مقاومت در وصال معشوق می داند و همواره خود را به عنوان یک انقلابی ثابتقدم و استوار، فرهاد می نامد و بارها از تیشه فرهاد برای کندن بیخ ظلم استفاده می کند.
همچنین فرخی در کنار نمادهای ملی، از نمادهای مذهبی و دینی جامعه خویش هم به عنوان تکیهگاه اندیشه، یاری میگیرد. او همواره از به خطر افتادن اسلام و ضعیف شدن مسلمانان بیمناک است. شاعر با آگاهی کامل از حـساسیتهای مذهبی مردم و استعداد دینی نهفته در لایههای اجتماعی برای مبارزه، تصویری روشن از مبارزات مسلمانان صدر اسلام و سستی آنها در زمان حاضر ارایه میدهد تا بتواند نیروهای مذهبی و دینی جامعه را با آرمان خویش هـمگام و هـمراه سـازد. فرخی را شاعر آزادی لقب دادهاند از آن رو که آزادی برای فرخی دغدغه ای جدی بود. البته فرخی از آزادی معنای طبقاتی، برقراری عدالت اجتماعی و مبارزه با استبداد را مراد می کند.
سرانجام فرخی یزدیسرانجام میرزا محمد فرخی یزدی در ۱۳۱۸ خورشیدی در زندان چشم از جهان فروبست. اگرچه به گواهی رییس زندان حاکی از درگذشت فرخی بر اثر ابتلاء به مالاریا و بیماری است اما هنوز این موضوع دارای شبهه است.