دکتر اسکات بری کافمن (Scott Barry Kaufman) پژوهشگر و روانشناس و نویسنده کتاب پیش به سوی خلاقیت: پرده برداری از رمز و راز ذهن خلاق، سال ها است که در جستجوی ویژگی های منحصر به فرد بشریت برای نوآوری است و در این زمینه توصیه هایی دارد که می تواند الهام بخش هر انسانی باشد. مسلماً تعداد معدودی از ما به اندازه پیکاسو، نیوتن یا بتهوون از استعدادی باشکوه برخورداریم، اما از نگاه کافمن خلاقیت چیزی بیشتر از یک استعداد طبیعی است. او خلاقیت را نوعی نگرش خاص می داند که انسان می تواند در هر زمینه ای بروز دهد؛ حس خودانگیختگی که نحوه عملکردهای معمول بشر را زیر سوال می برد و مرتباً تازه و جدید می شود.
در این مقاله شما می توانید با 7 راه و روشی که کافمن برای شکوفایی خلاقیت ذاتی انسان ارائه داده است، آشنا شوید.
1) الهام بخشی را به خود تحمیل نکنید.
گاهی اوقات به شما مهلتی داده می شود تا کاری که به ابتکار عمل زیادی نیاز دارد در بازه زمانی فشرده ای انجام دهید. ممکن است دلیل اینکه این مسئولیت را به شما سپرده اند این باشد که شما را فردی خلاق ارزیابی کرده اند؛ اما فشردگی زمان و لای منگنه قرار گرفتن می تواند خلاقیت را در نطفه خفه کند. زمانی که هدف صرفاً تولید باشد، تمرکز نتیجه معکوس خواهد داد و حواس انسان مدام پرت می شود.
الهام، کاری مبتنی بر اراده و تصمیم یا پافشاری نیست. نمی توان صبح از خواب بلند شد و زیر لب زمزمه کرد که خب می خواهم امروز خلاقیت داشته باشم. هرچه بیشتر زور بزنید احتمال جرقه زدن خلاقیت پایین تر خواهد آمد. شما باید فضایی برای خود ایجاد کنید تا خودتان را کشف کنید.
2) تبعیض را نادیده بگیرید.
افرادی که ایده های مبتکرانه دارند یا به شیوه های خلاقانه فکر می کنند، چه در مدارس و دانشگاه و چه در فضای اداری و چه هر جای معمول که به روش های سنتی اداره می شود، احتمالاً احساس خفگی خواهند کرد. اکثر افراد در محیط های عمومی در برابر کسی که اظهارنظر منحصر به فرد دارد یا ساز خود را می زند گارد می گیرند. کافمن معتقد است این نوع استانداردسازی رفتاری، قاتل خلاقیت است.
چگونه دانش آموزان و کارمندان جزء می توانند در برابر این ساختار محدود و سختگیر غلبه کنند؟ با اعتماد به درک مستقیم خود و نشان دادن اشتیاق و هیجان برای چیزهای تازه و جدید و سپس یافتن راهی برای تحقق آن.
3) به IQ توجه نکنید.
روش های استاندارد برای ارزیابی هوش فرد اصلاً معیار مناسبی برای سنجش خلاقیت نیستند. در واقع این دو موضوع هیچ ربطی به هم ندارند. صرف نظر از بعد تخصصی، در تست های هوش، احساسات یا ارزش های فردی جایی ندارد و اهداف شخصی و رویاهای انسان اصلاً و ابداً مورد توجه قرار نمی گیرد.
روانشناسی به نام فرانک ایکس بارون (Frank X. Barron) از پیشگامان مطالعات خلاقیت در دهه 60 میلادی، برای اولین بار ثابت کرد درجه هوشمندی بالا از صفات اساسی افراد بسیار خلاق نیست. دانشمندان اکنون با بارون موافق هستند که برای درک خلاقیت، باید پا را فراتر از تست ضریب هوشی بگذارید. این باور سنتی هنوز در میان بسیاری وجود دارد اما اگر درست بود روبات ها هم باید خلاق می بودند و این در حالی است که هوش مصنوعی امروزه به حدی رسیده که از هوش انسانی نیز جلو زده. با این حال شاهدیم که همین روبات های فوق هوشمند در زمینه خلاقیت به گرد پای انسان نمی رسند.
4) از کلیشه ها و اضطراب ناشی از ریسک پذیری فاصله بگیرید.
کافمن معتقد است شما باید فضایی را ایجاد کنید که بتوانید چیزهایی را در مورد خودتان کشف کنید و به احتمال زیاد این موضوع زمانی اتفاق می افتد که خود را در معرض تجربیات تازه قرار داده باشید. اما این به چه معنی است؟ اصل مطلب، میل به کنجکاوی و اکتشافات و وسوسه مداوم برای بیرون رفتن از منطقه امن و استقبال از ناشناخته ها است.
در زندگی روزمره می توان در هر لحظه با تجربیات تازه مواجه شویم. تا حد امکان سعی کنید از کلیشه ها و اضطراب ناشی از ریسک پذیری فاصله بگیرید و خود را برای رویارویی با جهان های تازه آماده کنید. سعی کنید هر چیزی را واقعاً همانطور که هست مشاهده کنید و در مورد آن کنجکاو باشید.
5) با افکار متناقض با افکار خود مواجه شوید.
افراد بسیار خلاق تمایل دارند که از پارادوکس استقبال کنند، دو ایده در ظاهر متناقض را در هم آمیزند و به نوآوری برسند. تفاوت هایی وجود دارند که وقتی بیشتر درباره آنها تحقیق می کنید می بینید که اصلاً مغایر یا دوگانه نیستند. برای مثال هیچکس کار کردن را با بازی کردن یکسان نمی داند، اما تحقیقات دانشمندان نشان داده که وقتی صحبت از خلاقیت باشد مغز بین کار و بازی تفاوتی قائل نیست!
افرادی که واقعاً خلاق هستند اعتماد به نفس خوبی دارند اما ضمناً در تحلیل های خود منطقی هستند. قدرت و حساسیت به نظر متناقض می رسند، اما تمایز ممکن است همواره خیلی روشن نباشد. افراد خلاق میزان حساسیت بسیار بالایی دارند اما حتی در محیط های بسیار چالش برانگیز هم می توانند به ارزش های خود صادق باشند. افراد فوق العاده خلاق، دارای قدرت درس عبرت گرفتن بالایی نیز هستند و تجارب گذشته را نیز در تصمیمات تازه خود لحاظ می کنند.
6) اجازه دهید ذهن تان سرگردان باشد.
تناقضی آشکار بین منطقی بودن و خیال پرداز بودن وجود دارد. وقتی به کسی می گوییم منطقی باش، منظورمان این است که از دنیای منطق خارج نشو و به عبارت دیگر وارد دنیای خیال نشو. اما این دو نیروی ظاهراً مخالف، هر دو برای روند خلاقیت مهم هستند. کافمن معتقد است تمایز بین سرگردانی ذهن و خوب فکر کردن یک دوگانه کاذب است. در بسیاری اوقات رویاپردازی و سرگردان گذاشتن ذهن (به این معنی که اجازه دهید ذهن بطور خودجوش برود به جایی که می خواهد برود) برای خوب فکر کردن بسیار کمک حال است.
7) آرامش درون
تکنیک های مراقبه و آگاهی بخشی می توانند به میزان معینی تمرکز را برای بروز خلاقیت ایجاد کنند. رویاپردازی مثبت زمانی رقم می خورد که وقتی در مورد چیزی فکر می کنید، احتمالات آتی یا رویدادهای پی آیند را شبیه سازی کنید و برای اجرای آن اراده بورزید. این کار می تواند بسیار مولد باشد، با این حال نوعی از خیال پردازی که فاقد هیچگونه وابستگی به واقعیات است و یا نوعی از خیال پردازی که بطورکلی بر اساس بدبینی باشد و فرد را مضطرب کند (در حقیقت منفی بافی) به نظر نمی رسد برای خلاقیت مفید باشند.
ما عادت داریم تا در مورد مسائل بیرونی و رویدادهای پیرامون تمرکز کنیم اما مراقبه و مدیتیشن فرصتی است تا درون خود را بکاویم و مسیر را آباد کنیم تا قطار خلاقیت بدون دردسر از آن عبور کند.