گام اصلی در این مسیر آنست که در زندگی روزمرهمان به دنبال شادی باشیم. برای این کار پیشنهادهای زیر را مطالعه کنید:
•کمتر روی خودت تمرکز کن و بیشتر به دیگران کمک کن. «می تونم کمک تون کنم؟».
•بیشتر بخند! به طور متوسط بچهها ۴۰۰ بار در روز میخندند این رقم در بزرگسالان ۱۵ بار است. سعی کن حداقل ۴۰ بار در روز بخندی تا به ۱۰ درصد میزان شادی بچگیهایت برسی.
•کمیک استریپ های خنده دار بخوان.
•حتی در شرایط سخت و استرس زا به دنبال نکات شادی آور باش.
وقتی تجربیات شخصی را دستمایه شوخ طبعیمان قرار میدهیم باید از بچهها یاد بگیریم. جکهای سادهٔ آنها از موقعیتهای ساده و معمولی که در آنها از کلمات و عبارات آشنا استفاده میشود و مستقیماً به موقعیت و جنبههای طنز آن اشاره دارد. خندهای که در یک چنین جکی نهفته است ربطی به شناخت اشخاص در آن تجربهٔ واقعی ندارد.
استفاده از تجربیات شخصی دیگران
علاوه بر تجربیات شخصی میتوان از شیوهٔ قرض گیری و تعریف (نه دزدی!) خاطرات بامزهٔ دیگران استفاده کرد. استفادهٔ موفق از این چنین تجربیات و خاطرههای در دسترسی به گونهای است که اطرافیان فکرش را هم نمیکنند. علاوه بر گشتن در اینترنت و خواندن نقل قولها و دیدن عکس و ویدئو دو راهکار زیر نیز پیشنهاد میشود:
• کارتون: میتوان با قرار گرفتن در شخصیتهای مختلف کارتونی داستانهای جالب و خنده داری برای دیگران تعریف کرد.
• با دیدن کمدینها و استفاده از تکیه کلامها و حرکات آنها نیز میتوانید لحظات شیرینی برای خود و بقیه ایجاد کنید.
مخاطبت را درک کن
وقتی در جایگاه هدایت یک گروه قرار میگیری و میخواهی شوخ و بامزه باشی باید محدودیتهایت را به خوبی بشناسی. با شناخت مخاطبینت به شیوههای زیر میتوانی در این کار موفق باشی:
• توجه به سلیقهٔ مدیر کل و نظر او دربارهٔ شوخ طبعی.
• شناخت ترکیب مخاطبین به جهت انتخاب نوع شوخیها.
• عشق ورزیدن به مخاطب.
• استفاده از آنها در حین تعریف یا نمایش و شوخی زیرا ممکن است آنها هم تواناییهایی داشته باشند.