بیاییم با هم این تکنیک را به طور عملی پیاده کنیم. شرکت های تولیدی بزرگ، موفق و برند برای تولید یک محصول، برنامه ریزی خودشان روی کاغذ را از انتها به ابتدا انجام می دهند؛ یعنی آنها فکر می کنند که اگر کالایی تولید شود، آخرین مرحله آن چیست؟ شاید هم فکر کنید آخرین مرحله، خروج از کارخانه است! نه، این طور نیست! آنها آخرین مرحله را، مرحله قابل بازیافت بودن آن کالا در نظر می گیرند که آیا در آن مرحله به محیط زیست صدمه ای وارد می شود یا نه؟
یعنی اخلاق حرفه و در مرحله قبل از آن، مرحله طول عمر مفید خدمات یا کالایی که به مشتری داده خواهد شد و استفاده ای که آن مشتری از کالا خواهد برد و آسایش و آرامشی که مشتری حین استفاده از آن کالا به دست خواهد آورد و یک مرحله قبل تر، مرحله ای است که مشتری از آن کالا استفاده می کند که چقدر استفاده از آن کالا می تواند ساده یا پیچیده باشد؟ یعنی در هنگام طراحی، همه این مسائل دیده می شوند. در آن لحظه ای که روی کاغذ فکر می شود و به قولی اتود زده می شود، همه این نکته ها در نظر گرفته می شوند. اگر بخواهیم همین طور این مراحل را از انتها به ابتدا بیاییم، مثلا می توانیم مرحله فروش، توزیع، تبلیغات، خدمات پس از فروش، ارسال، کنترل کیفیت، بسته بندی، تولید، تامین مواد اولیه، قیمت گذاری، برنامه ریزی، طراحی و مرحله ایده پردازی را در این فرآیند بگنجانیم.
ما هم به عنوان یک انسان و یک فرد می توانیم فعالیت های خودمان را روی کاغذ مانند خط تولید کارخانه ای بزرگ برنامه ریزی کنیم؛ مثلا همین امروز از خودمان بپرسیم 10 سال آینده یا 20 سال آینده کجا می خواهیم باشیم؟ چه چیزی می خواهیم داشته باشیم؟ وضع مالی ما چگونه می خواهد باشد؟ می خواهیم سلامتی مان در چه وضعی باشد؟ این تمرین عملی را با هم انجام بدهیم و بنویسیم که در 20 سال آینده وضعیت سلامتی، مادی، اجتماعی، خانوادگی می خواهیم به چه ترتیبی باشد. اینها را روی کاغذ ترسیم کنیم که برای بودن در آن وضعیت مطلوب در طی این 20 سال، چه کار باید بکنیم و همین طور پله پله به امروز برسیم و از امروز در آن مسیر تعیین شده و ترسیم شده حرکت کنیم.
چه بسیار افرادی را دیده ایم که هیچ تصور یا طرحی برای 20 سال آینده وضعیت خانوادگی، سلامتی، اجتماعی و اقتصادی خودشان ترسیم نکرده اند. اتفاق این آدم ها در یکی از این شرایط، در حال حاضر خیلی هم موفق هستند؛ مثلا کسی که خانواده خیلی موفق، شاد و منسجمی دارد، بیشتر اوقاتش را در جمع خانواده با خوشی، خوشگذرانی، لذت، شادی و دورهمی می گذراند و خیلی هم خوب است که یک نفر، خانواده منسجم و شادی داشته باشد، ولی اگر اتفاقی بیفتد و یک بیماری، تصادف یا هر مسئله ای پیش بیاید، مدیریت مالی آن وضع چطور می خواهد انجام شود؟ آن موقع است که به دلیل فشارهای مالی، این کانون منسجم از هم می پاشد و نه شادی می ماند، نه مشکل حل می شود و همه چیز را از هم می پاشد.
کسی که امروز فقط به فکر مسائل مادی و در دارایی و ثروت غوطه ور شده است و به فکر خانواده یا سلامت جسمی خودش نیست، اگر بر روی کاغذ، نقشه راه را ترسیم کند و از 20 سال آینده به امروز بیاید، یعنی حرکت معکوس انجام بدهد، متوجه می شود که امروز دارد اشتباه می کند! امروز به دلیل افراط در کار و توجه نکردن به خوردن، خوابیدن، استراحت کردن و ورزش کردن، به زودی دچار یک بحران می شود و این بحران که بحران جسمی خواهدبود، او را مجبور خواهدکرد تا دست از کار بکشد و به سلامتی خود بپردازد و پرداختن به سلامتی، وضعیت اقتصادی او را دچار بحران می کند و چون دور اندیشی نکرده بوده است، امروز باید آنچه اندوخته بود را صرف سلامتی خودش بکند.
چه بسیار دیده ایم آدم هایی را که با یک بحران در یک مسئله شخصی خودشان، نتوانسته اند کسب و کار خودشان را ادامه بدهند و در این چالش، یک بازنده شده اند. حرکت از انتهای به ابتدا یا برنامه ریزی معکوس، به من و شما کمک می کند تا بتوانیم مسیر دستیابی به موفقیت، سلامت، شادمانی و قدرت را تثبیت و تضمین کنیم، چرا که قصد نداریم بالا برویم و روزی از آن بالا به پایین سقوط کنیم. حرکت خلاقانه و برنامه ریزی معکوس کمک می کند که ما به تدریج بالا برویم ولی در همان بالا تا همان جا که بالا رفته ایم، بمانیم! نمی دانم شما با خواندن این نوشتار توجهتان به کدام قسمت از زندگی تان متمرکز شد، فقط این را بدانید که بش از 95 درصد آدم ها در برنامه ریزی های فردی خودشان اشتباه دارند و این آمار تقریبا همان آمار آدم های دور و بر ماست؛
آدم های اطراف خودمان مانند اقوام، فامیل، دوستان و همکاران را ببینیم، کسانی که با افراطی در یک زمینه، عاقبت خوبی نصیبشان نشده است. یادمان باشد به هیچ عنوان این سرنوشت نبوده و خدا هم نخواسته است که این طور بشود، فقط آنها بلد نبوده اند که امروزشان را ببینند و فردایشان را پیش بینی کنند. بهتر است به جای قضاوت و انتقاد درباره دیگران، به فکر خودمان باشیم. از همین امروز طوری حرکت کنیم که در مسیر حرکتمان گیر نکنیم، کم نیاوریم. خسته، پشیمان و سرخورده نشویم و از همه مهمتر وقتی در اوج قرار گرفتیم، آنقدر پایه های آن اوج، سست نباشد که با کوچک ترین بحرانی سقوط کنیم. برای ثبات و ماندن در اوج، برنامه ریزی معکوس را از همین الان در راس اهدافمان قرار بدهیم و با مشورت گرفتن و برنامه ریزی دقیق، این تمرین را به طور عملی انجام بدهیم.
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: