در بسیاری از موقعیتهای مهم زندگی، پیش از آنکه به سراغ دیگران برویم، یک منبع مشاوره معتبر و همیشه در دسترس وجود دارد
خود ما. مهارت «به خودت مشاوره بده» به معنای نادیدهگرفتن نظر متخصصان نیست؛ بلکه تمرینی است برای تقویت تفکر مستقل، مدیریت هیجانات و انتخابهای سنجیده. این مهارت کمک میکند هر فرد در لحظههای سردرگمی، با ساختن یک گفتوگوی درونی روشن و منطقی، خودش بهترین همراه و راهنما باشد.
خودمشاورهگری اهمیت زیادی دارد؛ چون تصمیمگیری را در موقعیتهای روزمره سریعتر میکند و به فرد کمک میکند بسیاری از چالشهای کوچک را بدون اتکا به دیگران حل کند.
این مهارت اضطراب را کاهش میدهد و سطح خودآگاهی را بالا میبرد، زیرا فرد یاد میگیرد با خودش گفتوگو کند و حس کنترل بیشتری بر شرایط داشته باشد. همچنین توانایی حل مسئله را تقویت میکند؛ چرا که فرد به مشاهده موضوع از زوایای مختلف عادت میکند.
نتیجه این فرآیند، افزایش اعتمادبهنفس و استقلال در تصمیمگیری است.
برای اینکه بتوانیم به خودمان مشاوره بدهیم، چند گام ساده اما مهم وجود دارد. نخست اینکه مسئله را دقیق و ساده تعریف کنیم. بهجای گفتن «نمیدانم چه کار کنم»، باید موضوع را در یک جمله روشن کنیم تا ذهن بتواند آن را تحلیل کند. سپس نگاه از زاویه یک دوست مفید است؛
یعنی تصور کنیم اگر دوستی همین مشکل را داشت، چه توصیهای برای او داشتیم. این فاصلهگذاری ذهنی به شفافتر شدن تصمیم کمک میکند.
در ادامه لازم است پیامدهای هر انتخاب را بسنجیم. بهتر است سه گزینه محتمل را در نظر بگیریم و برای هر کدام پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت را بررسی کنیم و ببینیم کدام گزینه با ارزشهای شخصیمان سازگارتر است. مرحله بعد، جدا کردن احساسات از واقعیت است.
هیجانات بخش مهمی از تصمیمگیری هستند، اما گاهی تصمیمها را به سمت عجله یا ترس میبرند. باید مشخص کنیم کدام بخش از نگاهمان ناشی از نگرانی یا فشار بیرونی است.
در نهایت، گرفتن یک تصمیم موقت میتواند مفید باشد. این کار به ذهن اجازه میدهد بدون تنش، گزینه را تجربه کند و فضای بیشتری برای بازبینی فراهم کند.
البته خودمشاورهگری جایگزین مشاوره تخصصی نیست. در مواردی مانند تصمیمهای مهم آموزشی یا شغلی، تعارضهای پیچیده خانوادگی، اضطراب شدید یا وقتی که بلاتکلیفی عملکرد روزمره را مختل میکند، کمک حرفهای ضروری است.
توانایی مشاورهدادن به خود یک مهارت قابل یادگیری است. هر بار که در موقعیتی دشوار قرار میگیریم، کافی است چند لحظه مکث کنیم، مسئله را روشن کنیم،
احساسات و واقعیتها را جدا کنیم و از زاویه یک ناظر بیطرف با خودمان صحبت کنیم. با تکرار این عادت، فرد در مسیر زندگی—از مدرسه و دانشگاه تا انتخابهای شغلی و خانوادگی—با ذهنی آرامتر و تصمیمهایی آگاهانهتر پیش خواهد رفت.