نشستن پای حرف های دوستی که قبلا مسیری رو که شما الان درگیرش هستین رو طی کرده خیلی می تونه تاثیر گذار باشه...
همیشه تجربه آدمای موفق بودن برای ما جالب بوده، شاید اولش فکر کنیم اون آدما خیلی عجیبند و با ما فاصله دارند اما وقتی پای صحبتشون می شینیم متوجه می شیم علایقشون و انتخاباشون خیلی هم از ما فاصله نداره، اون موقع است که نشستن پای حرفاشون کلی به ما تو رسیدن به هدف هامون کمک می کنه.
اینجا براتون از تجربه یک دانش آموز میگیم که غول کنکور را حسابی از پا درآورده و می خواهیم ببینیم سلاح مبارزه یا شایدم نحوه درست مقابله کردن با این موجود عجیب و غریب چجوریه!
پس بهتره وقت رو تلف نکنیم و هر چه زودتر به سراغ مصاحبه اختصاصیمون با سرکار خانم یاسمن سعیدی، فرزند مهندس سعیدی مولف کتاب های مهر و ماه بریم.
1
آیا كسب رتبه ی تكرقمی تصمیمی بوده كه از سالهای قبل گرفته و آن را به عنوان هدف، از پیش تعیین كرده بودید یا صرفاً در سال كنكور، نوع درس خواندن شما به سمتی رفته كه این رتبه حاصل شده است؟
طبیعتاً دوست داشتم رتبه خوبی به دست آورم، ولی خودم را درگیرش نمیكردم. چون فقط باعث افزایش استرس و بیارزش شدن تلاش انسان میشود. به نظر من وقتی انسان اهداف بالاتر و ارزشمندتری را برای خودش در نظر میگیرد، ناخودآگاه به هدفهای پایینتر و كم اهمیتتر هم دست پیدا میكند.
مثلاً در زمینه ی كنكور، همین رتبه میتواند حاصل تلاش شما در جهت استفاده از ظرفیتهایی باشد كه در وجودتان قرار داده شده، تلاشی كه میخواهد بگوید من در مقابل تواناییها و داشته هایم مسئولم و به هیچ حدی راضی نیستم و میخواهم دائماً بیشتر پیش بروم. مخصوصاً وقتی فردی میخواهد با استفاده از استعداد تحصیلی خود خدمتی كرده باشد، به كنكور به شكل پل و مرحلهای نگاه میكند كه برای طی كردن مراحل بعدی باید از آن عبور کرد.
2
شیوه ی مطالعه شما اعم از روش مطالعه، نوع برنامهریزی، ساعت مطالعه و... در سالهای قبل از كنكور چگونه بوده است؟
در سال دوم و سوم بیشتر زمان درس خواندنم را یاد گرفتن عمیق و مفهومی درسها میكردم. یعنی نه با نگاه به كنكور، بلكه با هدف یادگرفتن و درك كردن آن درس كه طبعاً در دروسی مثل ریاضی و فیزیك باعث لذت بردن از آن درس میشود درس می خواندم. در دروسی مثل هندسه یا شیمی مثلاً میتوان برحسب علاقه ی فردی، از سطح كتابهای درسی هم فراتر رفت. اگر منبع مسأله ی تشریحی مناسب در درس مورد نظر وجود دارد، قطعاً باید اول به آن مراجعه شود. در مرحله ی بعد از آنجا كه بیشتر مسائل در كتابهای تست موجودند، میتوان از تستها به عنوان منبع حل مسأله ی تشریحی استفاده كرد. كسی كه درسهای دبیرستان را عمیق یاد گرفته باشد، در چند ماه اول سال چهارم به زودی به روند تست زدن هم عادت میكند. بنابراین اصلاً نباید لذت دوستداشتنی سالهای دبیرستان را تحتالشعاع كنكور و مطلوبات آن قرار داد. بچهها میتوانند بهگونهای برنامهریزی كنند كه در سال های دبیرستان علاوه بر كسب تجربههای شیرین غیر درسی در همه ی زمینهها، وقت مناسبی را نیز برای تمرین بیشتر دروس اختصاصی خود مانند ریاضی، فیزیك و شیمی صرف كنند. در پاسخ سؤال بالا هم خوب است اشاره كنم كه به نظر من عادت كردن به استفاده از كتابهای كمك درسی از مؤلفان مختلف و سبكهای گوناگون، مفیدتر از شركت در كلاسهای حاشیهای خارج از مدرسه است؛ به ویژه برای سال كنكور كسی موفق است كه در هر درس اختصاصی تا آن جا كه امکان دارد كتابهای كمك درسی و سؤالات آزمونهای آزمایشی مؤسسات مختلف را مطالعه كرده باشد. البته تجربههای شخصی رتبههای برتر صرفاً برای خود آن ها جواب داده و سایرین میتوانند از بخش های خوب آن ایده بگیرند. من خودم از كلاسهای خارج از مدرسه هیچ استفادهای نكردم، ولی از منابع كمك درسی بسیاری بهره بردم و در آزمونهای مدرسه نیز شركت میكردم. البته این روش شخص من بوده و روش هر كسی اگر برای خودش جواب دهد، كاملاً قابل قبول است.
3
معدل دیپلم شما چند بود؟
20
4
تغییر رشته ی دانشآموزان از ریاضی به تجربی امری معمول است، اما برعكس این موضوع كمی عجیب است. امكان دارد در مورد انتخاب رشته ی تجربی و سپس تغییر آن به ریاضی برای ما بگویید؟
به هر حال چارچوب آینده ی رشته تجربی مطمئنتر و خدمت كردن از طریق آن آسان به نظر میرسد. من در ابتدا صرفاً از روی همین شهود كلی رشته ی تجربی را انتخاب كردم، ولی هندسه، گسسته، دیفرانسیل و در كل همه ی مباحث ریاضی بسیار شیرینتر و دوست داشتنیتر از آن بود كه بتوان از آن صرف نظر كرد. جو رشته ی تجربی هم به هر حال با رشته ریاضی تفاوت دارد. در نهایت به این نتیجه رسیدم كه روحیات من با رشته ی ریاضی سازگارتر است.
5
از چه زمانی به طور جدی مطالعه ی خود برای كنكور را آغاز كردید؟
تیر 92
6
كدامیك از كتابهای انتشارات مهروماه را مطالعه كردهاید؟
كتابهای هندسه جامع، دیفرانسیل جمعبندی، هندسه تحلیلی و گسسته جمعبندی و آمار نوشته ی آقای مهندس سعیدی و آقای مهندس میرجلیلی و كتاب گنجینه فیزیك كنكور از آقای حامد نادریان.
اگر قرار بود دوباره کنکور بدهید، در برنامهی سال کنکور یا حتی سالهای قبل، چه تغییراتی میدادید؟
من سال سوم از رشته ی تجربی به ریاضی تغییر رشته دادم. کار بزرگی که میکردم این بود که از ابتدا علاقهام را جدی میگرفتم و ریاضی میخواندم که به جای زیست خواندن، پایهام را قویتر کنم. به بچههای دبیرستانی هم پیشنهاد میکنم مطالعه برای کنکور را در سال چهارم انجام دهند، ولی درسهایشان را در سال خودش بفهمند و به طور کلی مفاهیمش را یاد بگیرند.
7
در سالهای قبل از كنكور چه فعالیت غیردرسی انجام میدادید(ورزش، موسیقی و. ..)؟ آیا در سال كنكور هم آنها را ادامه دادید؟
در سالهای قبل از كنكور بسیار علاقمند بودم كه در بیشتر زمینهها تجربهای كسب کنم؛ از جمله اینكه سنتور میزدم، نقاشی میكردم، گاهی اوقات هم بسكتبال بازی میكردم. ولی زمینهای كه به آن علاقه ی بیشتری داشتم ادبیات بود كه هم به صورت اصطلاحاً كرم كتابگونه رمان و شعر مطالعه می کردم، هم خودم نوشتن داستان و شعر و وبلاگ نویسی را مصرانه پیگیری میكردم! تجربه ی نمایشنامه نویسی و كارگردانی تئاتر مدرسه را هم دارم. ولی خوب در سال كنكور فقط بعضی وقتها سنتور میزدم و همه ی برنامههای دیگر را تعطیل كرده بودم؛ با این جمله ی معروف: «فقط همین یه ساله»! كلاً سال كنكور با همه ی سالهای دیگر زندگیام متفاوت بوده است.
8
در امر برنامهریزی هفتگی از چه كسی كمك میگرفتید؟ این كمك گرفتن تا چه زمانی ادامه داشت؟
برای یادگرفتن چارچوب كامل برنامهریزی از پدرم، كه در این زمینه تجربه داشتند، كمك میگرفتم. برای یاد گرفتن نحوه ی كلی برنامهریزی و رسیدن به كارهای مدرسه و برنامه ی آزمونهای آزمایشی و جلو بردن درسهای سال چهارم و پایه با رعایت تعادل، میتوان از مشاور كمك گرفت. ولی كار اصلی برنامهریزی با توجه به نیازها و روحیات هر شخص از آن جا كه خودش بیشتر از هر كس دیگری خودش را میشناسد بر عهده ی خودش میباشد. من هم كلیات آن را یاد گرفتم و برنامهریزی را تحت نظارت پدرم، انجام می دادم. البته مثلاً برای زمان عید و ماه خرداد كه كمی حساستر است، كمك بیشتری گرفته بودم.
9
ساعت مطالعه ی شما چقدر بود؟
در زمان مدرسه، هفتهای 45 تا 50 ساعت و بعد از عید و روزهایی که مدرسه نمیرفتم، روزی 12 ساعت مطالعه داشتم.
10
آیا به برنامه ی نوشته شده متعهد بودید و آن را به طور كامل اجرا میكردید یا آن را تغییر می دادید؟
من هر جمعه با توجه به برنامه ی مدرسه و آزمونهای آزمایشی پیش رو، برنامه ی هفته ی آیندهام را تنظیم میكردم، و اگر مشكل خاصی پیش نمیآمد، آن را كامل و بدون هیچگونه تغییری انجام میدادم.
11
آیا برای آزمون های آزمایشی برنامه ی ویژهای داشتید؟ برای بعد از آزمون چه برنامهای داشتید؟چگونه از نتیجه ی آزمونها در برنامه ی مطالعاتی خود استفاده میكردید؟
هر دو یا سه هفته یكبار منطبق بر برنامه ی مدرسه در آزمونهای رسمی آزمایشی شركت میكردم كه البته در ماه خرداد تعداد آزمونها بیشتر شده بود. در هفتههای بین دو آزمون، مطالب آزمون را پوشش میدادم. روز قبل از آزمون نسبت به روزهای دیگر، بیشتر دروس عمومی را میخواندم. مثلا برای عربی، قبل از عید فقط سر كلاس درس عربی می رفتم و 1شب قبل از هر آزمونهم 1 تا 2 ساعت مطالعه می کردم. بلافاصله بعد از هر آزمون تکتک تستها را صحیح میکردم و تست های نزده و غلط و همچنین تستهایی که سر آزمون شک داشتم (حتی اگر درست زده بودم ) را مو به مو بررسی میکردم و هر کدام را به نوعی ریشهیابی میکردم. به طور مثال برای سؤال فیزیکی که غلط زده بودم، چک نویسم را خط به خط چک میکردم و به دقت آن بخش اشتباه (مثل اِشکال محاسباتی) را مشخص میکردم. نکات مهم سؤالات اختصاصی را در دفتری جداگانه یادداشت میکردم. سؤالهای مهم عمومی را هم در داخل همان دفترچه مشخص میکردم.
اگر در مبحثی در آزمون، اِشکال اساسی داشتم هفتههای آینده روی آن وقت بیشتری میگذاشتم.
به طور مثال در درس شیمی اولین آزمون جامع سنجش، خیلی بیشتر از حد انتظارم پاسخ نزده داشتم و تازه پس از آن آزمون فهمیدم كه باید بیشتر و عمیقتر روی شیمی وقت بگذارم. گرچه در ابتدا شوکه کننده بود ولی با در نظر گرفتن وقت بیشتر، تا آزمون بعدی تستهای خیلی بیشتری برای این درس کارکردم و در شیمی پیشرفت قابل ملاحظه ای به دست آوردم. کلاً نتیجه ی اخلاقی این بحث (!) این است که واقعاً در آزمونهای آزمایشی باید قدر اشتباهات را دانست و روی آن ها کار کرد.
مانند این اتفاق بارها برای من پیش آمده برای بحث نوسان فیزیک ،واژگان زبان فارسی درس ادبیات ،دینی و...
به نظرم صرفاً درس خواندن بدون بررسی اشتباهات و استفاده از آنها، نتیجه ی چندانی در بر نخواهد داشت.
12
در طول سال کنکور آیا زمانی بود که نسبت به برنامه ی مطالعاتی یا قبولی در کنکور سرد و بیمیل شده باشید؟
بله قطعاً! مقاطع کوتاه زمانی در طول سال بوده، ولی در اواخر فروردین و اردیبهشت جداً احساس خستگی میکردم که در نتایج هم تأثیرگذاشته بود. ولی کلاً در این مواقع خودم را به دست جریان جلو برنده ی سال کنکور میسپردم و درس خواندنم را قطع نمیکردم.
13
با استرس کنکور که پدیده ی شایعی بین دانشآموزان است، چگونه کنارآمدید؟ شرایط روانی شما در روزهای نزدیک به کنکور چطور بود؟ استرس داشتید یا آرامش یا ترس؟
کلاً حدی از استرس و گاهی هیجان! امری کاملاً طبیعی است. اما به نظرم با اعتقاد کلی به اینکه خداوند به کوچکترین تلاش و خواسته ی قلبی انسان توجه می کندو همینطور اینکه «الخیر فی ما وقع»، انسان میتواند تا حد قابل قبولی تلاش خود را انجام داده و نتیجه را به خدا بسپارد.
به قول مولانا:
بر سر هر لقمه بنوشته عیان که فلان بن فلان بن فلان
هین توکل کن ملرزان پا و دست رزق تو از تو به تو عاشق تر است
این اعتماد به خدا علاوه بر آرامشی که به انسان میدهد، یک لذت خوب غیر قابل قیاسی هم دارد. کلاً من هم استرس داشتم ولی خوشبختانه روی عملکرد درسیام تأثیر قابل توجهی نداشت.
14
روز کنکور چطور سپری شد؟ سر جلسه ی آزمون مضطرب نبودید؟ آیا با سؤالات چالشبرانگیزی که فکر کنید از پس آنها بر نمیآیید، مواجه شدید؟ وقت کم نیاوردید؟
صبح کنکور اضطراب طبیعی صبح کنکور را داشتم! ولی سر جلسه فکر میكنم آنچنان آدرنالین خون بالاست که دیگر به استرس و شرایط فیزیکی کمترین اهمیتی ندارند! موقع باز کردن بسته ی حاوی سؤالات دستپاچه شده بودم، ولی با دیدن سؤالات وضعیت عادی شد. به هرحال تعدادی از سؤالات درس ادبیات و تعداد زیادی از درس دین و زندگی چالش برانگیز بودند، ولی از آنجایی که قبلاً در برخی آزمونهای آزمایشی با سؤالات غیرمتعارف آشنا شده بودم، به همه ی سؤالات عمومی پاسخ دادم. (اصولاً به نزده گذاشتن سؤالات عمومی اعتقادی نداشتم!) در بخش اختصاصی ابتدا تعداد زیادی از سؤالات هندسه پایه و گسسته را پاسخ نداده بودم، اما در پایان با توجه به کم بودن وقت، پانزده سؤال را رها کردم و به ریاضی برگشتم. درنهایت دو سؤال هندسه و دو سؤال گسسته را نزده باقی گذاشتم و دوباره به شیمی برگشتم. در این درس هم دوتا از سؤالاتی که زیاد وقتگیر به نظر میرسید را نزده باقی گذاشتم. (روی سؤال را هم با توجه به حجمش نخواندم.)
در آزمونهای آزمایشی قبل از کنکور چنین شرایطی تقریباً پیش نیامده بود ( البته مشابهش بود. ولی دقیقاً نه به این صورت.) ولی توانستم شرایط روحی خود را کنترل کنم و به نظرم همین مهمترین چیز بود.
15
یکی دیگر از دغدغههای دانشآموزان به ویژه در زمان خستگی ناشی از فشار درسی، بحث تفریح و سرگرمی است. آیا این موارد در برنامههای شما در نظر گرفته میشد یا روال منظمی نداشت؟
بین دو ترم، حدوداً در ماه بهمن، یک مسافرت دوسهروزه به مشهد داشتم که واقعاً جزء نقاط عطف سال چهارمم بود. یك سفر چند روزه بین دو ترم به نظرم میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. بعدازظهرهای بعد از آزمونهای جمعهها را هم استراحت میکردم، میخوابیدم یا پارک میرفتم. یک بار هم در اردیبهشت سفر یک روزه به قم داشتم. استراحت معقول در زمان لازمش، بسته به روحیات هر شخصی امری کاملاً ضرروی است، اما طبعاً روش هر فرد متفاوت خواهد بود.
16
در مورد نقش خانواده در رسیدن به نتیجه برای ما بگویید. آیا پدر شما جناب سعیدی که از مؤلفان انتشارات مهروماه نیز هستند، در کسب درصد خوب شما در ریاضیات دخیل بودند؟
مطمئناً خانواده مهمترین نقش را دارد. خانواده ی هر فرد به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اینکه چه چیزهایی در زندگی برایش مهم باشد یا نباشد یا مثلاً میزان مسئولیتپذیری او در برابر داشتهها و اطرافیانش و... بالاخره مؤثر است. علاوه بر آن در سالهای کنکور، خانواده در مهیا کردن شرایط روحی و فضای مناسب برای درسخواندن و فراهم آوردن امکانات تحصیلی معقول نقش دارد. پدرم هم از كودكی در علاقهمندی به ریاضیات و داشتن نگاه و درکی کنجکاوانه و فراتر از کتابهای درسی و محدودیتها در همه ی بخشهای ریاضی و بعد هم گاهی در رفع اشکالات درس ریاضی نقش داشتند. مادرم نیز در ایجاد علاقه و میل فردی به یادگرفتن بیشتر در همه زمینههای درسی، هنری، ادبی، حتی ورزشی و غیره با تکیه به خودباوری و خلاقیت مهمترین نقش را داشتند، به طوریكه خودم از جایی به بعد به هیچ حدی از یادگیری در هیچ بُعدی راضی نشدهام. این روحیه و همچنین ابعاد مختلف علاقهمندیها و فعالیتهایم را مدیون خانوادهام هستم.
17
از روزهای قبل از اعلام نتایج بگویید. آیا انتظار کسب این رتبه ی در خانواده شما وجود داشت؟
انتظار کسب رتبه خوب را داشتم؛ حتی با توجه به رتبههای اخیرم در آزمونهای آزمایشی کسب رتبه ی تک رقمی هم انتظار میرفت. خانواده و اطرافیان هم گاهی اوقات به شوخی از یک و اینها! حرف میزدند، ولی خودم به رتبه خاصی فکر نمیکردم. گاهی به علت استرس به رتبه یک و گاهی به دو رقمی و اینها فکر میکردم.
18
به چه رشتههایی علاقهمند بودید؟
به رشته ی خاص دیگری علاقه نداشتم که بخواهم به طور جدی درباره ی آن فکر کنم، البته عمران و نرمافزار را هم بررسی کرده بودم.
19
حرف آخر. . .
«لایصدق ایمان عبد حتی یکون بما فی یدالله اوثق منه بما فی یده» ایمان بندهای راستین نگردد مگر زمانی که اعتقادش به آنچه نزد خداست از اعتمادش به آنچه در دست خود دارد بیشتر باشد. ( امام علی (ع) )
از حربههای شیطان، ترساندن و بیمناک کردن انسان نسبت به آینده است. این حالت ترس، علتی است بر معلولهای ناپسند زیادی چون ناامیدی، سوء ظن به خداوند، عدم توکل و در نهایت خودداری انسان از پرداختن به نیکیها.
با تشکر از این که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتین و تجارب خودتون رو در مسیر نامنناهی دانش با ما در میان گذاشتید.
بعد از اتمام مصاحبه با خانم سعیدی یه دست نوشته ی خیلی خودمونی از ایشون برای همه مهروماهی ها به یادگار گرفتیم که لینک دانلود اون رو برای شما قرار میدیم:
yadegari-download.zip
2431
zip
236.66 کیلوبایت
17 خرداد 1394