روزی روزگاری، دختر کوچولویی ایدهی خیلی هیجانانگیزی داشت. ایدهای که خیلی به درد دستیار کوچولویش میخورد. او تصمیم گرفت وسیلهی فوقالعادهای بسازد!
دختر کوچولو خوب میدانست چه چیزی میخواهد بسازد؛ خوب میدانست چهکار میخواهد بکند؛ پس همهچیز برایش مثل آبخوردن بود!
اما...
این داستان، تصویری هوشمندانه، صادقانه و درعینحال بامزه از جریانیست که هرکدام از ما ممکن است آن را تجربه کنیم.
«اَشلی اسپایرِز» در این داستان،چیز فوق العاده را برای کودکان به ارمغان میآورد، چیزی که موجب رشد کودکان میشود: دید باز یا همان جامعنگری!