آرجی روز سختی را گذرانده است. وقتی از خواب بیدار شد، یک آدامس به موهایش چسبیده بود. بعد از آن، چون دیر به مدرسه رسیده بود، زنگ تفریح را از دست داد. در تکالیف ریاضی نمرهی صفر گرفت. موقع بازی فوتبال به تیم خودشان گل زد. آخر سر هم با خمیر پنکیک وارفته آشپزخانهی مادرش را به هم ریخت. آرجی با کمک مادرش فهمید که چون به راهنماییهای مادر، مدیر مدرسه، معلمها و حتی دوستانش توجه نمیکند، دچار مشکل میشود.
این کتاب به تمام خوانندگان کودک میآموزد که گامهایی به سوی مهارتهای ضروری و مهم بردارند؛ مهارتهایی شامل گوشکردن و دنبالکردن توصیهها. وقتی آرجی یاد گرفت از این مهارتها بهروشی درست استفاده کند، تصمیم گرفت بهترین روز زندگیاش را بسازد.