2 | پاراگراف دوم خط 10، بعد از غلاف میلین، پیوسته نیست و اضافه شده است |
3 | بخش واژه شناسی اضافه شده است: آسه ( axon / آکسون) هر دو کلمه به معنی محور است. آسه از کلمه آس گرفته شده است که به محور سنگ آسیا گفته می شود. دارینه ( dendrite / دندریت) هر دو کلمه به معنی درخت و درخت وار است. دارینه از کلمه دار به معنی درخت و (ینه) که پسوند شباهت است ساخته شده که در کل آنچه شبیه درخت است معنی می دهد. |
4 | آخر خط 4: از آنها منتشر شوند حذف شده و به روش انتشار تسهیل شده عبور کنند جایگزین شده است |
4 | پاراگراف دوم خط هفتم، کلمه شیب حذف شده است. |
6 | خط دوم: (آکسون یا دندریت بلند) حذف شده و رشته عصبی آکسون یا دندریت بلند است، جایگزین شده |
6 | |
7 | پاراگراف دوم، خط پنجم کامه جسم حذف شده است |
7 | در قسمت بیشتر بدانید کلمه گایا اصلاح شده و کلمه گاما جایگزین شده است. |
7 | |
8 | پاراگراف دوم خط سوم: متن که از یاخته ها ترشح می شوند. حذف شده است.و خط بعد هم از دلایل بیماری جایگزین از دلایل به بیماری شده است |
8 | در بخش بیشتر بدانید قبل از کلمه پارکینسون، رَعشه اضافه شده است. |
9 | |
9 | |
10 | |
11 | |
11 | پاراگراف دوم خط سوم: سرفه و مرکز اصلی تنظیم تنفس است. اضاه شده |
11 | پاراگراف دوم، خط دوم بعد از بصل النخاع، کلمه تنفس حذف شده است |
11 | پاراگراف سوم، خط آخر بعد از گوناگون به کمک مغز و نخاع اضافه شده است |
11 | در قسمت پایین بیشتر بدانید، واژه شناسی (کناره ای Limbic / لیمبیک) این کلمه از ریشۀ فرانسوی Limbe به معنای حاشیه و کناره گرفته شده است و واژه کناره ای همان معنا را می دهد. اضافه شده است |
12 | |
12 | شکل 17 سامانه لیمبیک (بخش های بنفش رنگ) |
13 | شکل 18 تصویر ها مصرف گلوکز را در مغز فرد سالم و فرد مصرف کننده کوکائین نشان می دهند. رنگ های آبی تیره و روشن مصرف کم گلوکز و رنگ زرد و قرمز مصرف زیاد آن را نشان می دهند. توجه کنید بهبود فعالیت مغز به زمان طولانی نیاز دارد؛ بخش پیشین مغز بهبود کمتری را نشان می دهد. |
14 | |
16 | |
18 | پاراگراف دوم تغییر کرده است: در پلاناریا دو گره عصبی در سر جانور، مغز را تشکیل داده اند.هر گره مجموعه ای از جسم یاخته های عصبی است. دو طناب عصبی متصل به مغز که در طول بدن جانورکشیده شده اند، با رشته هایی به هم متصل اند و ساختار نردبان مانندی را ایجاد می کنند. این مجموعه بخش مرکزی دستگاه عصبی جانور است. رشته های جانبی متصل به آن نیز، بخش محیطی دستگاه عصبی را تشکیل می دهند. |
20 | خط اول گیرندۀ حسی، یاخته یا بخشی از آن است که اثر محرک را دریافت می کند. اثر محرک به پیام عصبی تبدیل می شود |
20 | در تصویر پ) کلمه فشار حذف شده است |
21 | در بخش حواس پیکری: در بخش های گوناگون بدن مانند پوست، ماهیچه های اسکلتی و زرد پی ها، گیرنده هایی وجود دارند که اطلاعات حسی رادریافت م یکنند. اینها گیرنده های حس های پیکری اند. حس های پیکری شامل حسّ تماس، دما، وضعیت و دردند. انتهای دندریت آزاد، مانند گیرنده های درد، یا انتهای دندری تهایی درون پوششی از بافت پیوندی مانند گیرندۀ فشار در پوست نمونه هایی از گیرنده های حواس پیکری اند. (شکل 1) |
23 | |
24 | |
26 | |
28 | پاراگراف دوم خط دوم، شامل ماهیچه ها حذف شده است |
28 | شکل 5 در قسمت بیشتر بدانید آمده است |
30 | |
31 | |
33 | در پاراگراف دوم خط چهارم : در تماس اند حذف شده و قرار دارند جایگزین شده است |
34 | در شکل 17 پرد صماع حذف شده است |
36 | متن زیر عکس تغییر کرده است: لوب های )پیازهای( بویایی ماهی نسبت به کل مغز جانور از لوب های بویایی انسان بزرگ تر است. |
39 | در بخش ساختار استخوان، خط چهارم: مرکز تیغه های استخوانی اند که از سلول های استخوانی و ماده زمینه ای اطراف آنها تشکیل شده است. |
42 | بخش مفصل: مفصل محل اتصال استخوان ها باهم است. در بعضی مفص لها، استخوا نها حرکت نمی کنند. نمونه آن مفصل ثابت در استخوان های جمجمه است. جمجمه از چندین استخوان تشکیل شده است که در محل مفصل های ثابت لب ههای دندان هدار آنها در هم فرو رفته و محکم شد هاند. |
48 | |
49 | گیرنده های خود در سطح یاخته ماهیچه ای، یک موج تحریکی در طول غشای یاخته ایجاد می شود. با تحریک یاختۀ ماهیچه ای، یون های کلسیم از شبکه آندوپلاسمی آن آزاد می شود. در نتیجه این عمل، سرهای پروتئین های میوزین به رشته های اکتین متصل می شوند. |
49 | خط دوم زیر عکس:و با حرکتی مانند پارو زدن، خطوط Z به سمت هم کشیده می شوند |
49 | در توقف انقباض: با اتمام انقباض، یون های کلسیم |
51 | |
54 | خط اول در فصل اول جایگزین فصل گذشته شده است |
55 | اول خط یاخته های عصبی جایگزین نورون ها شده |
56 | بخش واژه شناسی اضافه شده: غدۀ زیرمغزی ( hypophysis /هیپوفیز) برآمدگی در زیر مغز میانی هیپوفیز خوانده می شود که از کلمه (هیپو) به معنای زیر و (فیز) به معنای زائده ساخته شده است و غده زیرمغزی کاملاً معنی و مغهوم آن را می رساند. |
59 | خط آخر (مقدار کمی) حذف شده است |
60 | پاراگراف آخر خط واپایش حذف و کلمه کنترل جایگزین شده است |
75 | وقتی لنفوسیت، آنت یژنی را شناسایی می کند تکثیر می شود و علاوه بر لنفوسیت های عمل کننده )پادتن ساز یا T کشنده( یاخته های دیگری به نام لنفوسیت های خاطره پدید می آید که تا مدت ها در خون باقی می مانند )شکل 16 (. |
62 | خط یکی مونده به آخر پاراگراف آخر (از وجود جانوران در اطراف خود آگاه شوند)حذف شده است. |
64 | |
67 | حاشیه سمت چپ پایین واژه شناسی با تعریف زیر افزوده شده است. (واژه شناسی تراگذری ) diapedesis /دیاپدز( دیاپدز به معنای از میان چیزی گذشتن است و تراگذری نیز از دو جزء ترا به معنی آن سو )طرف دیگر( و گذر به معنی عبور کردن تشکیل شده است.) |
69 | همۀ عوامل بیمار یزا را نم یتوان با بیگان هخواری از بین برد. در برابر عوامل بیمار یزای بزر گتری مثل کرم های انگل که قابل بیگان هخواری نیستند، ائوزینوفی لها مبارزه م یکنند. ائوزینوفی لها محتویات دان ههای خود را به روی انگل م یریزند )شکل 6(. بازوفیل ها، به مواد حساسیت زا پاسخ می دهند. دانه های این یاخته ها هیستامین و ماده ای به نام هپارین دارند. هپارین ضد انعقاد خون است. |
70 | مبحث پروتئین ها پاراگرافش دو تغییر داشته و به صورت زیر درآمده(علاوه بر یاخته ها، پروتئین ها هم در ایمنی بدن نقش دارند.پروتئین های مکمل، گروهی از پروتئین های خون )محلول در خوناب( اند. این پروتئین ها در فرد غیر آلوده به صورت غیرفعال اند، اما اگر میکروبی به بدن نفوذ کند، فعال م یشوند. واکنش فعال شدن، به این صورت است که وقتی یکی از این پروتئین ها فعال می شود، دیگری را فعال م یکند و به همین ترتیب ادامه می یابد. پروتئین های فعال شده به کمک یکدیگر، ساختارهای حلق همانندی را در غشای میکروب ها ایجاد م یکنند که مشابه یک روزنه عمل می کند. این روزنه ها عملکرد غشای یاخته ای میکروب را در کنترل ورود و خروج مواد از بین می برند و سرانجام یاخته بیگانه می میرد )شکل 8(. علاوه بر آن، قرارگرفتن پروتئین های مکمل روی میکروب، باعث می شود که بیگانه خواری آن آسان تر انجام شود) |
72 | مبحث (لنفوسیت ها و شناسایی آنت یژن) پاراگراف دومش خط دوم قبل از (آنتی ژن)کلمۀ (پادگن)اومده. و مبحث نحوۀ عملکرد لنفوسیت B کل پاراگرافش تغییر کرده شده (لنفوسیت B آنتی ژن سطح میکروب ها یا ذرات محلول مثل سم میکروب ها را شناسایی م یکند. از میان لنفوسی تهای با گیرند ههای مختلف، آن لنفوسیتی که توانسته است آنتی ژن را شناسایی کند به سرعت تکثیر م یشود و یاخته هایی به نام پادتن ساز )پلاسموسیت( را پدید م یآورد )شکل 11 (. یاختۀ پادتن ساز پادتن ترشح م یکند. پادتن همراه مایعات بین یاخت های، خون و لنف به گردش در م یآید و هر جا با میکروب یا آنتی ژن های محلول برخورد کرد آن را نابود، یا ب یاثر م یسازد.) |
72 | |
72 | |
73 | |
75 | پاراگراف دوم و سوم از بالا یک سری تغییرات داشته مثل (وقتی لنفوسیت، آنت یژنی را شناسایی می کند تکثیر می شود و علاوه بر لنفوسیت های عمل کننده )پادتن ساز یا T کشنده( یاخته های دیگری به نام لنفوسیت های خاطره پدید می آید که تا مدت ها در خون باقی می مانند )شکل 16 (. وجود تعداد زیادی لنفوسیت خاطره در خون، باعث می شود تشخیص آنتی ژن سری عتر صورت پذیرد و برای برخوردهای بعدی، تعداد بیشتری لنفوسیت خاطره پدید آید.) |
75 | |
76 | |
77 | پاراگراف دوم خط آخر در نتیجه سیستم ایمنی اضافه شده. |
77 | در قسمت بیشتر بدانید پاراگراف آخر خط دوم کلمه ی چکاپ حذف شده. |
78 | در قسمت ایمنی در جانوران خط سوم بعد از کلمه ی مگس ویرگول بعدش حذف شده و در کلمه ی بعدش میوه ی ،ی اش حذف شده. |
80 | بیشتر بدانید از صفحه 80 حذف شده است و به صفحه 81 اضافه شده است. |
80 | پاراگراف اول کلمه مادۀ وراثتی حذف شده. |
80 | پاراگراف اول نیم خط آخرش حذف و به جای آن جمله ی ،و در حین تقسیم یاخته فشرده می شوند. اضافه می شود. |
80 | قسمت اجزای کروموزوم خط سوم بجای کلمه ی،هر کروموزوم ،این کروموزوم شده است. |
80 | قسمت اجزای کروموزوم خط چهارم کلمه ی (همانند)، بجای،(شبیه به هم) شده است. |
80 | قسمت اجزای کروموزوم خط هفتم (دوکروماتیدی)حذف و بجاش(کروموزوم مضاعف)اضافه شده. |
81 | سمت چپ صفحه بالای بخش بیشتر بدانید مبحثی تحت عنوان، واژه شناسی با توضیحات زیر فامینه ) chromatin /کروماتین( فامینک ) chromatid /کروماتید( فام تن ) chromosome /کروموزوم( فام و کروم هر دو به معنای رنگ هستند که در کلمات متفاوتی به کار رفته، وقتی به صورت توده رنگ پذیر دیده می شوند فامینه، به صورت اجسام رنگ پذیر فام تن و جزء کوچک تر اینها همراه با پسوند صغیر )ک( به کار رفته و فامینک خوانده می شود. اضافه شده است |
81 | |
81 | پاراگراف آخر خط آخر اول جمله آخر (هسته یاختههای پیکری)اضافه شده. |
82 | حاشیه سمت راست صفحه مبحثی تحت عنوان واژه شناسی و در زیر توضیحات(پیش چهر ) prophase /پروفاز( پس چهر ) metaphase / متافاز( میان چهر ) interphase /اینترفاز(و... phase در انگلیسی به معنی مرحله است و از نظر ریشه شناسی به شکل های مختلف ماه از هلال تا بدر برمی گردد، و در اصل به معنی ظاهر ، نما و جلوه می باشد. از آنجایی که در هر مرحله از تقسیم یاخته به ظهور نماهای متفاوتی در زیر میکروسکوپ منجر می شود معادل چهر که مجازًا معنی مرحله را می دهد برای آن انتخاب شده است. در عین حال از پیشوندهای پیش، پس، پسین و واپسین، نیز استفاده شده که تقدم و تأخر مراحل نشان داده شود. پسین = پس تر واپسین = آخرین)آمده است. |
82 | |
83 | خط اول صفحه بجای(کاملا شبیه هم)کلمه ی(یکسان)اضافه شد. |
83 | خط اول و دوم، پاراگراف آخر بجای (میان یاخته)از کلمه (سیتوپلاسم) استفاده شده. |
85 | آخر پاراگراف اول این جمله اضافه شود(در این مرحله پوشش هسته شروع به تخریب می کند) |
85 | در عنوان پرومتافاز،جمله ی( بلافاصله پس از تشکیل دوک آغاز می شود.)حذف شده است. |
85 | درخط دوم پاراگراف عنوان پرومتافاز(به قطعات کوچک تر) از جمله حذف میشود. |
85 | خط دوم پاراگراف مبحث(پسین چهر) بجای کلمه (جدا شدن)از (فاصله گرفتن) استفاده میکنیم. |
85 | |
88 | حاشیه سمت راست مبحثی تحت عنوان (واژه شناسی) با تعریف ( دگر نشینی ) metastasis /متاستاز( «متا » به معنی دگر و «استاز » به معنی ایستادن و تثبیت است. دگرنشینی نیز به معنای برخاستنا ز یک بافت یا اندام و نشستن در بافت یا اندام دیگر است.)در زیر آن آمده است. |
88 | |
89 | |
91 | خط اول پاراگراف اول کلمه (سوختگی ها)حذف شده. |
92 | حاشیه سمت راست صفحه (واژه شناسی کاستمان ) meiosis /میوز( meioun به معنی کاستن است. کاست از مصدر کاستن همراه با )مان( واژه کاستمان را می سازد که به فرایند کاسته شدن تعداد کروموزوم ها در حین تقسیم اشاره دارد.)آمده است. |
92 | پاراگراف دوم خط پنجم در بخش توضیحات شکل 14 بجای (در )از(پیش از)استفاده شده. |
92 | |
93 | |
98 | حاشیه سمت راست صفحه (واژه شناسی زامه ) sperm /اسپرم( زامه از کلمه زام به معنی ازدواج کردن یا زاماد )زوماد( برای نشان دادن نر، گرفته شده است. با استفاده از آن واژه های زامه زایی، زامه زا، زام یاختک و زام یاخته ساخته و معنی پیدا می کنند.)اضافه شده است. |
98 | پاراگراف دوم خط دوم بجای (در یک جفت بیضه)،(در یک جفت خاگ)شده است. |
98 | |
99 | خط سوم پاراگراف اول (از میتوز) به (از هر بار میتوز) تغییر کرده است. |
99 | پاراگراف دوم خط هفتم قسمت (در سر به صورت)به (در سر اسپرم به صورت) تغییر کرده است. |
100 | پاراگراف آخر خط آخر بجای (اسپر م ها را به بیرون)تغییر کرده به(اسپر مها را از طریق میزراه به بیرون) |
101 | سمت چپ بالای صفحه (واژه شناسی برخاگ ) epididymis / اپیدیدیم( epi به معنای روی و بر روی و didymos به معنای بیضه است. برخاگ برگرفته از خاگ به معنای بیضه و بر به معنای روی بیضه است و به ساختاری رشته مانند بر روی بیضه اشاره دارد.)اضافه شده است. |
101 | از پایین خط چهارم بجای(مختلف به ویژه ماهیچه ها و استخوان ها)به جمله ی(مختلف به ویژه ماهیچه ها و استخوان ها)تغییر کرده است.و از پایین در انتهای خط دوم بعد از قسمت های دیگر بدن (رشد ماهیچه ها و استخوان ها.) |
101 | |
102 | پاراگراف آخر خط آخر (از آنها)به(از اووسیت و یاخته های تغذیه کننده)تغییر کرده است |
102 | حاشیه سمت راست پایین صفحه موضوع (واژه شناسی)با تعریف زیرآورده( مام یاخته ) oocyte /اووسیت( مامه و مام به معنای مادر برای نشان دادن تخمک ماده به کار می رود. مام یاخته به معنای یاخته ای که پس از تقسیم کاستمانی، مامه یا تخمک ایجاد می کند و واژه هایی مثل مامه زایی، مام یاختک و مامه زا از همین کلمه ساخته می شود.) |
102 | |
103 | حاشیه سمت چپ وسط صفحه موضوع (واژه شناسی)با تعریف زیرآورده( انبانک ) follicle /فولیکول( فولیکول با معنی حفره کوچک و گرد در میان بافت یا اندام و کیسه کوچک آمده است و واژه انبانک که از انبان به معنی کیسه به همراه )ک( علامت تصغیر تشکیل شده است همان معنی را می دهد.) |
104 | خط دوم کادره فعالیت4 (ثانویه و اووم)به(ثانویه و تخمک)تغییر کرده است. |
104 | پاراگراف اول خط چهارم ابتدای جمله کلمۀ (حرکت) قبل از زوائد انگشت مانند {کلمۀ(ابتدای)از جمله حذف شده} لولۀ رحم در اطراف آن {کلمۀ (حرکت می کنند)ازجمله حذف شده. و اووسیت ثانویه را به درون لولۀ رحم هدایت {کلمۀ(می کنند)به (می کند) تبدیل شده} |
104 | |
105 | در تعریف چرخۀ تخمدانی قسمت (تخمدان تعدادی اووسیت) کلمۀ (تعدادی)حذف شده است. |
107 | کلمۀ (آزادکننده) از ابتدای جمله خط ششم حذف شده،و در ادامه جمله { پیامی می دهد که هورمون آزادکننده ای ترشح کند. هورمون آزادکننده بخش پیشین هیپوفیز را تحریک ،کلمۀ (می کند) اضافه می شود. |
107 | خط اول پاراگراف آخر{استروژن در واقع دو نقش متضاد را ایفا م یکند؛بجای کلمۀ (درغلظت کم)،(افزایش اندک آن)از آزاد شدن} شده است. |
108 | خط اول صفحه آخرخط(تخم با تقسیمات متوالی با طی)به(تخم با تقسیم های پی درپی و گذر از)تغییر کرده است. |
108 | |
109 | پاراگراف اول کلا تغییرکرده و شده (با ورود سرِ اسپرم به اووسیت، هسته آن به درون سیتوپلاسم وارد م یشود. در همین حال، اووسیت ثانویه، میوز را تکمیل م یکند و به تخمک تبدیل م یشود. هستۀ تخمک با هسته اسپرم ادغام م یشود و یاختۀ تخم با 23 جفت کروموزوم شکل م یگیرد )شکل 12 (.) |
109 | پاراگراف دوم خط سوم ، این تودۀ توپر،بجای کلمۀ(توپر)جملۀ(پریاخته ای توپر با نام مورولا)تغییر کرده است. |
109 | پاراگراف دوم خط آخرجملۀ (که سرانجام در تشکیل جفت دخالت میکند)با جملۀ (که در مراحل بعدی برون شامۀ جنین )پرده کوریون( را می سازد. کوریون به همراه بخشی از دیواره رحم جفت را تشکیل می دهد) عوض شده است. |
110 | ابتدای پاراگراف اول به جای کلمۀ(درادامه)،(بعد ازجایگزینی)تغییر میکنه و سپس کل پاراگراف آخر جاشو با پاراگراف بالاییش عوض میکنه.و خط اول پاراگرافی که جابجا شده با پاراگراف آخر حذف شده، و بجاش با(کوریون، هورمونی به نام HC)شروع میشود |
111 | حاشیه سمت چپ بالا موضوع (واژه شناسی)با تعریف{درون شامه جنین ) amnion /آمنیون(،برون شامه جنین ) chorion /کوریون(،شامه به معنی پرده و پوشش است،جنین توسط دو پرده محافظت می شود:یک پردۀ درونی تر به نام درون شامه،و دیگری که بیرون قرار می گیرد،به نام برون شامه. برای جلوگیری،از خلط آنها با پرده های قلب کلمه،جنین پشت آنها قرار می گیرد.}آمده است. |
112 | بالای مبحث {(صوت نگاری )سونوگرافی}ی پاراگراف اضافه میکنیم (همزمان با تشکیل جفت یاخته های توده درونی لایه های زاینده را تشکیل می دهند که از رشد و تمایز آنها بافت های مختلف جنین ساخته می شود. ابتدا رگ های خونی و روده شروع به نمو می کنند سپس جوانه های دست و پا ظاهر می شوند. در انتهای ماه اول اندام های اصلی شروع به تشکیل شدن می کنند و ضربان قلب آغاز می شود. در طی ماه دوم همه اندام ها شکل مشخص می گیرند. در انتهای سه ماه اول اندام های جنسی مشخص شده و جنین دارای ویژگی های بدنی قابل تشخیص می شود. در سه ماهه دوم و سوم ، جنین به سرعت رشد می کند و اندام های آن شروع به عمل می کنند به طوریکه در انتهای سه ماهه سوم قادر است در خارج از بدن مادر زندگی کند). |
116 | حاشیه سمت راست بالای صفحه موضوع (واژه شناسی نر ماده) /Hermaphroditeهرمافرودیت(هرمافرودیت از دو کلمه Hermesبه معنی مذکر و aphrodite به معنی مؤنث است و به موجودی اشاره دارد که هر دو اندام تناسلی نر و ماده را دارد. واژه نر ماده نیز صورت صریح همین مفهوم است.)آمده است. |
116 | |
117 | پاراگراف دوم خط اول آخر خط (لقاح تخمک ها) شده(لقاح تخم ها) |
126 | پاراگراف آخر خط دوم و سوم تغییر کرده و شده (ساختاری به نام کیسۀ رویانی با تعدادی یاخته ایجاد می کند.) |
128 | حاشیه سمت راست بالا (واژه شناسی درون دانه ) endosperm /آندوسپرم( endo به معنای درون و sperm به معنی دانه است. بافت ذخیره ای درون دانه با این نام خوانده می شود که واژه درون دانه با تعریف علمی آن مطابقت دارد.)اضافه شده است. |
132 | عکس (الف)با(ب)جابجا شده است. |
143 | پاراگراف اول (جیبرلین ها و رویش بذر غَلات)از خط دوم تا آخرش یک سری تغییرات داشته و به صورت زیر در آمده(می سازند. این هورمون بر خارجی ترین لایۀ آندوسپرم )لایۀ گلوتن دار( اثر می گذارد و سبب تولید و رهاشدن آنزیم های گوارشی در دانه می شود )شکل 8(.این آنزیم ها دیوارۀ یاخته ها و ذخایر آندوسپرم را تجزیه می کنند. نشاسته یکی از این ذخایر است که بر اثر آنزیم آمیلاز تجزیه می شود.) |
150 | خط آخراین صفحه قسمت بعد از ریزش برگ اش حذف شده |
82 | توضیح شکل 17 این صفحه شده (شکل 17 سنگواره تشکیل شده از ترشحات گیاه و حشره) |