نوع دوم حرکت سلولی حرکت مژکی ، حرکت شلاق مانند مژکها بر روی سطح سلول است. این حالت فقط در دو نقطه بدن انسان انجام میشود. در سطوح داخلی مجاری تنفسی و در سطوح داخلی لولههای رحمی (دستگاه تولید مثل).
در حفره بینی و مجاری تنفسی حرکت شلاقی شکل مژکها موجب حرکت لایهای از موکوس با سرعتی در حدود یک سانتیمتر در دقیقه به سوی حلق میشود و از این راه بطور مداوم این مجاری را از موکوس و کلیه ذراتی که در موکوس به دام افتادهاند، پاک میکند.
در لولههای رحمی مژکها موجب حرکت هسته مایع از سوراخ لوله رحمی به سوی حفره رحم میشوند و این حرکت مایع است که تخمک را از تخمدان به رحم منتقل میکند.
مکانیسم حرکت مژکی
آنچه که در مورد مکانیسم حرکت مژکی مسلم است به قرار زیر است.
-9 توبول مضاعف و 2 توبول واحد بوسیله کمپلکسی از اتصالات متقاطع پروتئینی به یکدیگر متصل شدهاند و این کمپلکس کلی توبولها و اتصالات متقاطع ، آکسونیم Axoneme نامیده میشود.
-حتی بعد از حذف غشا و تخریب سایر عناصر مژک به استثنای آکسونیم ، مژک همچنین میتواند تحت شرایط مناسب به ضربان خود ادامه دهد.
-دو شرط برای ادامه ضربان آکسونم بعد از حذف سایر تشکیلات وجود دارد یکی وجود ATP و دیگری شرایط یونی مناسب مخصوصا غلظت مناسب منیزیم و کلسیم
- در جریان حرکت رو به جلوی مژک توبولهای موجود بر روی لبه جلویی مژک به سوی خارج به طرف نوک مژک میلغزد در حالیکه توبولهای موجود بر روی لبه عقبی مژک در جای خود باقی میمانند.
- 9 بازوی متعدد پروتئینی متشکل از یک پروتئین به نام دینئین Dynein با فعالیت ATP آزی از هر دسته از توبولهای محیطی به طرف دسته بعدی برآمدگی پیدا میکنند.
با دانستن اطلاعات پایهای فوق ، چنین مشخص میشود که آزاد شدن انرژی از ATP که با بازوهای دینئینی دارای فعالیت ATP آزی تماس پیدا میکند موجب میشود که بازوها در طول سطح زوج توبولهای مجاور بخزند. هرگاه توبولهای جلویی به طرف خارج بخزند. در حالی که توبولهای عقبی ساکن باقی بمانند. این امر موجب خم شدن مژک میگردد. روش کنترل انقباض مژکها هنوز مشخص نشده است.
اما باید دانست که مژکهای پارهای از سلولهایی که از نظر ژنتیکی غیر طبیعی هستند، فاقد دو توبول واحد مرکزی بوده و این مژکها نمیتوانند ضربان داشته باشند. بنابراین چنین فرض میشود که نوعی سیگنال که شاید از نوع الکتروشیمیایی باشد در طول این دو توبول مرکزی انتقال مییابد تا با بازوهای دینئینی را فعال سازد.