مرد جوانی دو کارخانهی ساخت کفشهای زنانهی بسیار زیبایی را به ارث برد. همه چیز در شرایط خوبی بود تا زمانی که مرد جوان متوجه شد کارمندان و کارگران کارخانهها از کفشهای زیبا برای دوستان و همسران خود دزدی میکنند. در ابتدا هیچ راهی برای به دام انداختنشان نداشت اما در نهایت تصمیمی گرفت که از مقدار دزدیها کم کرد.
مرد جوان چه راهی برای توقف دزدیهای کفش در کارخانههایش پیدا کرد؟
مرد جوان به یکی از کارخانهها دستور داد تا لنگهی راست و به کارخانهی دیگر دستور داد تا لنگهی چپ کفشها را تولید کنند!