ریچارد فاینمن فیزیکدان نظری قرن بیستم بود که با مطالعات و نظریات خود در مباحث فیزیک ذرات و کوانتوم، موفق به دریافت نوبل فیزیک شد.
ریچارد فیلیپس فاینمن (Richard Philips Feynman) فیزیکدان نظری آمریکایی بود که عمدهی شهرت خود را مدیون مطالعاتی همچون فرمولبندی انتگرال مسیر در مکانیک کوانتوم، نظریهی الکترودینامیک کوانتوم و فیزیک ابرشارگی در هلیوم مایع است. علاوه بر این موارد او در فیزیک ذرات نیز مطالعاتی داشته و مدل پارتون را در این بخش معرفی کرده است.
فاینمن بهخاطر مطالعات و تاثیرات خود در پیشرفت علم الکترودینامیک کوانتومی در سال ۱۹۶۵ بههمراه جولیان شوینگر و سینایترو تومونوجا جایزهی نوبل فیزیک را دریافت کرد. یکی از دستاوردهای ماندگار این دانشمند در علوم ذرات، به نام دیاگرام فاینمن شناخته میشود. این دیاگرام، روشی تصویری برای توصیف رفتار ذرات زیراتمی است. دستاوردهای متعدد این دانشمند باعث شد تا او به یکی از مشهورترین فیزیکدانان قرن بیستم تبدیل شود. در رایگیری سال ۱۹۹۹ مجلهی بریتانیایی Physics world، فاینمن در لیست ۱۰ فیزیکدان برتر تاریخ قرار گرفت.
از موارد دیگر شهرت فاینمن میتوان به مشارکت او در ساخت بمب اتمی آمریکا در جنگ جهانی دوم اشاره کرد. علاوه بر آن او یکی از اعضای تیم تحقیقاتی فاجعهی شاتل فضایی Challenger بوده است. بعلاوه او در کنار مطالعات فیزیک نظری، در مباحث دیگر علمی مانند پردازش کوانتومی و تعریف مفهوم نانوتکنولوژی نیز مشارکت داشته است. او چند سالی نیز کرسی استادی ریچارد سی. تالمن فیزیک نظری را در دانشگاه کلتک در اختیار داشت.
تولد و تحصیل
ریچراد فاینمن در ۱۱ می سال ۱۹۱۸ در منطقهی کویینز شهر نیویورک به دنیا آمد. مادرش لوسیل نی فیلیپس، خانهدار بود و پدرش ملویل آرتور فاینمن یک مدیر فروش بود که اصلیتی بلاروسی داشت. خانوادهی فاینمن مذهب یهودی داشتند و البته خانوادهای مذهبی به حساب نمیآمدند. ریچارد نیز در طول دوران زندگی اشارههایی به مذهبی نبودن خودش داشته و تنها یک بار کتاب تلمود یهودیان را مطالعه کرده و کمی به آن علاقهمند شده است.
فاینمن مانند دانشمندانی همچون آلبرت اینشتین و ادوارد تلر صحبت کردن در کودکی را دیر شروع کرد و تا سه سالگی به سختی چند کلمه را ادا میکرد. او بعدها در صحبت کردن لهجهی بروکلینی را فراگرفت که به خاطر شدت بیان کلمات و حالت مبالغهآمیز، لحن صحبت کردن او را کمی برای اطرافیان عجیب میکرد. پدر ریچارد تاثیر عمیقی روی او داشت و همیشه پسرش را به تحقیق و به چالش کردن واقعیتهای سنتی تشویق میکرد. مادرش نیر نقش مهمی در تقویت حس شوخطبعی او داشت. ریچارد از کودکی طبع مهندسی داشت و در خانه، یک آزمایشگاه تجربی برای خودش ساخته بود. او رادیو تعمیر میکرد و حتی یک بار یک آژیر دزدگیر برای خانه طراحی کرد.
ریچارد در پنج سالگی صاحب برادر شد که البته پس از ۴ هفته از دنیا رفت. ۴ سال بعد مادرش دختری به نام جوآن به دنیا آورد و خانواده به منطقهای دیگر در کویینر نقل مکان کردند. ریچارد و جوآن باوجود اختلاف سن ۹ ساله با هم نزدیک بودند و هر دو حس کنجکاوی عجیبی نسبت به جهان داشتند. مادر آنها تصور میکرد که زنان ظرفیت و توانایی درک مسائل دشوار علمی را ندارند اما ریچارد بر خلاف میل مادر، مباحث علمی را برای جوآن شرح میداد. در نهایت جوآن فاینمن یک متخصص فیزیک نجومی با تخصص در بحش ارتباط زمین و بادهای خورشیدی تبدیل شد.
فاینمن دوران دبیرستان خود را در مدرسهی فار راکاوی گذراند. این دبیرستان به جز فاینمن دو برندهی نوبل دیگر یعنی برتون ریچر و ساموئل بلومبرگ را تربیت کرده است. فاینمن در بدو ورود به دبیرستان به کلاسهای ریاضیات پیشرفته فرستاده شد. او در آزمون IQ که توسط مدرسه برگزار شد نمرهی ۱۲۵ را دریافت کرد. جوآن بعدها نمرهی بالاتری کسب کرده و این برتری را به رخ ریچارد میکشید. نمرهی نسبتا پایین ریچارد باعث شد که او در سالهای بعدی از پیوستن به موسسهی تیزهوشان منسا خودداری کند و امتیاز خود را دلیل این تصمیم بداند.
استیو هسو فیزیکدان معاصر در مورد تست IQ فاینمن معتقد است که این آزمایش بررسی مناسبی از توانایی هوشی و ریاضیاتی این دانشمند نداشته است. چرا که فاینمن بالاترین امتیاز را در آمریکا در آزمون دشوار ریاضیات پاتنام کسب کرده بود. در نهایت به نظر میرسد آزمون IQ بیشتر روی مهارتهای صحبت کردن و دستورزبانی تاکید داشته و نمرهی پایین فاینمن بهخاطر ایرادات در این بخشها بوده است.
فاینمن در ۱۵ سالگی و بهصورت خودآموز علومی همچون مثلثات، جبر، هندسه تحلیلی، سریها و همچنین ریاضیات دیفرانسیلی و انتگرالی را آموخت. او پیش از ورود به دانشگاه با مطالعات شخصی خود مباحث پیشرفتهی ریاضی را تحلیل میکرد. فاینمن در سال پایانی دبیرستان موفق به کسب جایزهی قهرمانی ریاضیات در نیویورک شد.
ریچارد فاینمن ابتدا برای تحصیل در دانشگاه کلمبیا اقدام کرد اما سیاستهای محدودیت در جذب دانشجویان یهودی باعث رد شدن او شد. مقصد بعدی MIT بود که فاینمن را پذیرفت و او نیز پس از ورود به دانشگاه به انجمن برادری فی بتا دلتا در این دانشگاه ملحق شد. او که زمینهای قوی در ریاضیات داشت پس از مدتی این علم را بیش از حد انتزاعی دانسته و به مهندسی برق علاقهمند شد. او پس از مدتی مسیر مهندسی برق را نیز بیش از حد دور از مباحث نظری دانست و با رجوع به علم فیزیک، زمینهای متعادل برای خود پیدا کرد.
ریچارد فاینمن در دوران دانشگاه دو مقاله در مجلهی Physical Review چاپ کرد. اولی با همکاری استادش مانوئل والارتا با نام The Scattering of Cosmic Rays by the Stars of a Galaxy منتشر شد. این مقاله برای اولین بار نظریات کاملی را در مورد امواج گرانشی بیان میکرد. مقالهی بعدی Forces in Molecules نام داشت که بر اساس ایدهای از جان سی. اسلیتر نگاشته شده و امروز به نام نظریهی فاینمن-هلمن شناخته میشود.
این داشنمند بزرگ در سال ۱۹۳۹ مدرک کارشناسی خود را دریافت کرده و بهعنوان عضو افتخاری انجمن پاتنام انتخاب شد. او پس از فارغالتحصیلی در امتحانهای ورودی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه پرینستون شرکت کرده و نمراتی عالی در فیزیک کسب کرد. بعلاوه نمرات ریاضی او هم عالی بودند اما ضعف همیشگی در زبان انگلیسی و تاریخ هنوز ریچارد را همراهی میکرد. در نهایت با وجود نگرانیها از این نمرات و البته یهودی بودن او در نظر مدیر دپارتمان فیزیک یعنی هنری دی. اسمیث، فاینمن به این دانشگاه ملحق شد.
یکی از شرایط قبولی فاینمن در دانشگاه پرینستون، ازدواج نکردن او بود. اما او به ارتباط مخفیانهی خود با نامزدش آرلین گرینبام ادامه میداد و قول ازدواج پس از دریافت مدرک دکترا را به او داده بود. حتی بیماری لاعلاج سل که آرلین به آن مبتلا بود، علاقهی فاینمن را از بین نبرد. در نهایت این دو در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۴۲ در استیتن آیلند در مراسمی بدون حضور هیچیک از خوانوادهها و با دو شاهد غریبه با هم ازدواج کردند.
حاضران در اولین جلسهی سمینار فاینمن، دانشمندانی مشهور همچون آلبرت اینشتین، ولفگانگ پائولی و جان فون نیومن بودند. این سمینار طرحی ابتدایی از نظریهای بود که امروز به نام ویلر-فاینمن شناخته میشود. ریچارد در نهایت در سال ۱۹۴۲ مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد. استاد راهنمای او در تز دکترا با عنوان The Principle of Least Action in quantum Mechanics، جان آرچیبالد ویلر بود. فاینمن در این پایاننامه، اصول کمترین کنش را برای حل مسائل مکانیک کوانتوم به کار گرفت و مطالعات او در بخش الکترودینامیک آن، مبانی فرمولبندی انتگرال مسیر در دیاگرام فاینمن را تشکیل دادند.
جنگ جهانی دوم و پروژه منهتن
در سال ۱۹۴۱ آتش جنگ جهانی دوم در اروپا شعلهور شده بود اما ایالات متحده هنوز خود را درگیر این جنگ نمیدانست. در تابستان آن سال فاینمن در پروژهی پرتابههای بالستیک در توپخانهی فرانکفورد در پنسیلوانیا فعالیت میکرد. پس از حمله به بندر پرل هاربر و ورود آمریکا به جنگ، رابرت آر. ویلسون فاینمن را برای کار در پروژهی تولید اورانیوم غنی شده به منظور استفاده در بمب اتم استخدام کرد. این پروژه بعدها به پروژهی منهتن مشهور شد.
تیم تحقیقاتی ویلسون در دانشگاه پرینستون در حال ساخت دستگاه به نام ایزوترون بودند تا اورانیوم ۲۳۵ را از اورانیوم ۲۳۸ جدا کنند. در همین زمان تیمی به رهبری شاگرد سابق ویلسون یعنی ارنست او. لارنس در حال ساخت دستگاهی به نام کالترون برای همین هدف بود. این تیم در آزمایشگاه رادیواکتیو دانشگاه کالیفرنیا مشغول به کار بود. وظیفهی فاینمن و همکارش پائول الوم در پروژهی ساخت ایزوترون، بررسی بازدهی این دستگاه و طراحی برای ساخت نهایی آن بود. در نهایت این پروژه با مشاورتهای لارنس به ویلسون متوقف شد.
در این میان رابرت اوپنهایمر در حال ساخت آزمایشگاهی سرّی در نیومکزیکو بود تا بمبهای اتم را در آنجا طراحی کرده و بسازد. او از تیم تحقیقاتی دانشگاه پرینستون دعوت کرد تا به این آزمایشگاه بروند. ویلسون نیز با پذیرفتن دعوت، همکارانش را مانند «تیمی از سربازان دانشمند» به این منطقه فرستاد. فاینمن مانند بسیاری فیزیکدانان جوان آن زمان مجذوب کاریزمای اوپنهایمر شده بود و سریعا به دعوت مستقیم او پاسخ مثبت داد. او بهعنوان یکی از اولین افراد در ۲۸ مارس ۱۹۴۳ به این آزمایشگاه سری در لوس آلاموس رسید.
هاینمن در لوس آلموس تحت مدیریت هانس بیته فعالیت میکرد و پس از مدتی با نشان دادن استعداد بالا به سمت مدیریت تیم رسید. او با همکاری بیته فرمول بیته-هاینمن را برای محاسبهی آستانهی تسلیم بمب هستهای تدوین کرد. هاینمن بهعنوان یک مدیر میانی نقش مستقیمی در پیشرفت پروژه نداشت و بیشتر مانند یک رهبر تیم در بخشهای جانبی مانند استفاده از کامپیوترهای پانچی IBM در فرآیندهای محاسباتی فعالیت میکرد. او روشی جدید برای لگاریتمهای محاسباتی تدوین کرد که بعدها در ابرکامپیوتر Connection Machine مورد استفاده قرار گرفت.
از دیگر دستاورهای فاینمن در پروژهی لوی آلاموس، محاسبهی معادلات نوترونی برای رآکتور آب سنگین این آزمایشگاه بود. او برای تکمیل این تحقیقات به مرکز تنسی جایی که مراکز غنیسازی پروژهی منهتن قرار داشت، فرستاده شد. او در این مراکز به مهندسان کمک کرد تا فرآیندی برای ذخیرهسازی امن مواد و تجهیزات هستهای داشته و از واکنشهای ناخودآگاه خطرناک جلوگیری کنند. تلاشهای این دانشمند برای تفهیم خطرات ذخیرهسازی اورانیوم غنی شده بسیار زیاد بود و پروتکلهای متعدد بههمراه آموزشهای مرتبط، توسط او تدوین شدند.
فاینمن در بازگشت به لوس آلاموس مدیر تیم تحقیقات نظری در ارتباط با ساخت بمب اتمی هیبریدی شد. البته این پروژه هیچگاه عملی نشد. او در این سالها توسط نیلز بور به بحثهای بنیادی در فیزیک ذرات نیز دعوت شد و بر خلاق فیزیکدانان دیگر که مبهوت نظریات بور بوده و با او بحث نمیکردند، این دعوت را پذیرفت. البته لحن بحث کردن فاینمن نیز تند بود و او با وجود احترام برای دانشمندان دیگر در زمان بحثهای فیزیک بسیار صریح عمل میکرد. احتمالا به همین خاطر بور هیچگاه رابطهی گرمی با او نداشت.
ایزوله بودن محوطهی تحقیقاتی لوس آلاموس، فاینمن را به تفریحات شخصی علاقهمند کرده بود. او در زمان تفریح به دنبال کشف ترتیبی برای رمز کابینتها و اتاقهای محققان بود. در یک اقدام جالب او متوجه شد که اعداد جذاب برای فیزیکدانان، ترکیبی از لگاریتم طبیعی (e = 2.718) هستند و آنها عموما اعداد ۲۷، ۱۸ و ۲۸ را برای رمز کابینتهای خود انتخاب میکنند. فاینمن یک بار در شوخی با همکار خود فردریک دی هافمن درب کمد او را با همین ترکیب باز کرده و یادداشتی ترسناک برای او گذاشت. هافمن تصور میکرد که جاسوسها به یادداشتهای حساس او در ارتباط با بمبهای اتم دست پیدا کردهاند.
فاینمن در لوس آلاموس حقوق ماهانه ۳۸۰ دلار دریافت میکرد که برای مخارج زندگی سادهاش و همچنین هزینههای درمان همسر بیمارش کافی نبود. او بقیهی نیاز خود را از پسانداز ۳۳۰۰ دلاریاش تامین میکرد. ریچارد در روزهای آخر هفته با ماشینی اجارهای به آلبوکرکی میرفت تا همسرش آرلین را ملاقات کند. کلاوس فوکس یکی از دوستان فاینمن بود و یک بار در گزارشی او را به خاطر امنیت بالای کابینتهای اسنادش و همچنین سفرهای متناوب به آلبوکرکی، محتملترین فرد برای جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی دانسته بود. در نهایت خود فوکس به جرم جاسوسی دستگیر شد.
همسر فاینمن در سال ۱۹۴۵ از دنیا رفت و او در ساعتهای پایانی در کنارش بود. پس از این اتفاق، ریچارد خود را وقف تحقیق و کار کرد و در آزمایش هستهای ترینیتی نیز حضور داشت. این آزمایش بهعنوان آغاز عصر اتم شناخته میشود و تنها چند هفته پس از آن حملهی اتمی به هیروشیما و ناکازاکی انجام شد. فاینمن تنها کسی بود که با تصور پایین بودن نور حاصل از انفجار بمب و مانع شدن شیشههای ماشین آزمایشگاه، از عینکهای ایمنی استفاده نکرد و در نتیجه پس از انفجار به زمین افتاد و برای مدتی تصویر بنفشی از نور آزمایش را در چشمانش میدید.
دانشگاه کرنل
فاینمن ایندا بهعنوان استادیار فیزیک در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون فعال بود اما پس از مدتی بهخاطر پروژهی منهتن این موسسه را بدون دریافت حقوق ترک کرد. در خلال پروژهی منهتن نیز بارها از طرف دانشگاه به او درخواست بازگشت داده شد که نتوانست به آنها پاسخ مثبت دهد و در نهایت اخراج شد. بیته در ۳۰ اکتبر سال ۱۹۴۳ فاینمن را برای تدریس در دانشگاه به مدیران کرنل معرفی کرد و رابرت بچر نیز توصیهنامهای در تمجید از دانش فیزیک او به دانشگاه فرستاد.
در سال ۱۹۴۴ یک پیشنهاد برای تدریس در این دانشگاه به فاینمن ابلاغ شد که او پذیرفت و با حقوق سالانهی ۳۹۰۰ دلار به این دانشگاه پیوست. در این میان اوپنهایمر نیز تلاشهایی برای جذب او در دانشگاه کالیفرنیا انجام داد که با مخالفت رئیس دپارتمان فیزیک روبرو شد و در ادامه پیشنهاد سال ۱۹۴۵ این دانشگاه نیز توسط هاینمن رد شد.
سالهای بعدی برای فاینمن با اتفاقات متعدد و مشکلات روحی همراه بود. او ابتدا مجبور به خدمت در ارتش شد که پزشکان ارتش بیماری روانی را در او تشخیص داده و معافیت پزشکی را به این دانشمند اهدا کردند. در سال ۱۹۴۶ مرگ ناگهانی پدر ریچارد را مبتلا به افسردگی کرد. او حتی در این زمان نامهای به همسر مرحومش نوشت که البته تا زمان مرگ ریچارد باز نشد. در سالهای بعد فاینمن توانایی انجام تحقیقات گسترده نداشت و تنها برای ارضای علاقهی شخصی به حل کردن مسائل فیزیک میپرداخت.
یکی از مسائل مورد علاقهی فاینمن در آن سالها، بررسی ماهیتها و رفتارهای فیزیکی یک دیسک معلق در فضا بود. این بررسیها با مطالعهی تحقیقات ویلیام روان همیلتون و تلاش برای فرمولبندی رفتار الکترونها در نظریهی نسبیت خاص، اگرچه در آن زمان موفق نبودند اما پایههای تحقیقات فاینمن که منجر به دریافت نوبل فیزیک شد را بنا کردند. در آن سالها پیشنهادات متعددی نیز برای تدریس در دانشگاههای مختلف اعم از کالیفرنیا، لس آنجلس و کالیفرنیا برکلی به فاینمن شد که با توجه به تحقیقات معمولی خود انتظار آنها را نداشت.
پس از جنگ جهانی دوم یک افسردگی کلی در میان دانشمندان فیزیک نظری بود و آنها در مقایسه با دانشمندان تجربی و کاربردی، مشکلات حل نشدهی زیادی داشتند. فاینمن و بسیاری دانشمندان دیگر به دنبال فرمولبندی نظریهی اختلال و حل انتگرالهای بیپایان آن بودند و در سمینارهای مختلف راهکارهای خود را ارائه میدادند. در این میان راهکارهای فاینمن بیش از همکاران مورد استقبال قرار گرفت و در سال ۱۹۵۰ استفاده از فرمولهای او رایج شد. در دهههای بعد برنامههای کامپیوتری متعدد برای بهبود این فرمولها و دیاگرام فاینمن نوشته شدند و دلیل آن نیز زبان قابل فهم و استوار او در شرح این دیاگرامها بوده است.
دوران کار و زندگی فاینمن در کرنل با اتفاقات مثبتی همراه نبود. رفتارهای جنسی او و ثابت نبودن محل زندگی مشکلاتی را برایش به همراه داشت و حتی ارتباطش را با برخی دوستان نیز خدشهدار کرده بود. او در نهایت در یکی از مراکز اقامتی کرنل بهنام تلورید ساکن شده و از این اقامت لذت میبرد. او همکاران و هماتاقیهای خود در این مکان را افرادی باهوش و با پشتکار میدانست و کارهای بنیادی برای نظریهی برندهی جایزهی نوبل خود را نیز در این مکان انجام داد.
سیاست، ازدواج مجدد و کلتک
اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۹ اولین آزمایش بمب اتمی خود را انجام داد و موجی از نفرت و ترس نسبت به کمونیسم را در جهان گسترش داد. فوکس، دوست قدیمی فاینمن در سال ۱۹۵۰ دستگیر شد. بیته نیز در مورد وفاداری فاینمن به آمریکا مورد بازجویی قرار گرفت. در این سالها فاینمن به پیشنهاد یک دوست و برای گذراندن فرصت مطالعاتی به برزیل و ریو دو ژانیرو رفت.
باچر که یکی از عوامل دعوت فاینمن به دانشگاه کورنل بود، او را متقاعد کرد تا پس از برزیل به این دانشگاه بازنگشته و به کلتک (California Institute of Technology) برود. فاینمن این دعوت را به شرط گذراندن یک سال دیگر در برزیل پذیرفت. او که در آن سالها در رابطهای عاشقانه با مری لوئیس بل بود، او را نیز با خود به کلتک برد. این دو در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۲ با هم ازدواج کردند و از همان ابتدا مشکلات متعددی داشتند. روحیهی خشن ریچارد، مری را میترساند و بعلاوه، دیدگاههای سیاسی متفاوت و مخالفت شدید مری با پروژهی منهتن باعث شد تا در ۵ می ۱۹۵۸، از هم جدا شوند.
فاجعهی اسپوتنیک در سال ۱۹۵۷ باعث شد تا دولت ایالات متحدهی آمریکا علاقهی شدیدی به علوم پیدا کرده و دانشمندان را بهعنوان مشاوران رئیس جمهور استخدام کند. در این میان فاینمن نیز یک بار بهعنوان عضوی از هیات مشاوران پیشنهاد شده اما این عضویت نهایی نشد. پس از آن دولت او را برای کنفرانس Atoms for Peace سال ۱۹۵۸ به ژنو فرستاد.
فاینمن بار دیگر در پایان دههی ۱۹۵۰ درگیر یک ارتباط عاطفی شد. او که از روابط قبلی خود شکست خورده بود این بار به جونث هاوارث که یک خدمتکار بود در سوئیس پیشنهاد ازدواج داد و این دور در سپتامبر سال ۱۹۶۰ در هتل هانتینگتون ازدواج کردند. پسر آنها کارل در سال ۱۹۶۲ به دنیا آمد و دخترشان میشل نیز در سال ۱۹۶۸ به فرزندی گرفته شد. زندگی فاینمن با اتفاقات خاص و تجربیات عجیب نیز همراه بوده و او در آن سالها اعتیاد نسبی به الکل و چند نوع مادهی مخدر را نیز تجربه کرد.
مطالعات فیزیکی این دانشمند روی مایعات و رفتارهای آنها در دانشگاه کلتک رخ داد. بررسی ابرشارگی هلیوم مایع یکی از این تحقیقات بود که با تحلیل نظریهی فیزیکدان روسی یعنی لو لانداو انجام شد. او در تحقیقات خود از معادلات شرودینگر نیز استفاده کرد. البته در نهایت پاسخ قطعی در مورد این مسئلهی علمی در سال ۱۹۵۷ توسط دانشمندان دیگر همچون باردین، کوپر و شریفر کشف شد.
مطالعات بعدی فاینمن روی کوارکها و همچنین مباحث الکترودینامیکی کوانتوم و انرژی هستهای ضعیف بود. او پس از آن به سمت گرانش کوانتومی رفت و روی تمامی نیروهای عظیم طبیعت یعنی الکترومغناطیس، نیروی هستهای ضعیف یا (Weak Force) و نیروی هستهای قوی یا (String Force) و همچنین گرانش تحقیقاتی انجام داد. بسیاری کارشناسان فیزیک معتقدند هیچ داشنمندی به اندازهی فاینمن به این گستردگی روی این نیروها و همچنین ساختار ذرات اتمی تحقیقات انجام نداده است.
فاینمن در سالهای بعدی برای جلب توجه عموم به پیشرفت فیزیک، جایزهای هزار دلاری برای دو چالش خود در نانوتکنولوژی در نظر گرفت. یکی از این جایزهها به ویلیام مکللان و دیگری به تام نیومن تعلق گرفت. فاینمن در خلال سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶ روشی متغیری برای محاسبهی حدودی انتگرالهای مسیر تدوین کرد که پایهگذار پیشرفتهای بعدی در این روش محاسباتی ریاضی بود. او اولین مفاهیم پردازش کوانتومی را نیز تدوین کرد.
این نابغهی فیزیک و کوانتوم زمانی را نیز به تدریس به دانشجویان مقطع کارشناسی مشغول بود و دروس خود را در قالب کتابهایی با نام The Feynman Lectures on Physics منتشر کرد. او خاطراتی نیز از تدریس در برزیل و شرایط نابسامان تدریس فیزیک با زبان لاتین نوشته است. فاینمن یکی از منتقدان جدی سیاستهای تدریس در دانشگاهها و موسساتی بود که در آنها فعالیت میکرد. این استاد بزرگ همیشه شاگردانش را به تحقیق و تجربه دعوت میکرد و از آنها میخواست تا قوانین تئوری و نظریات پیشینیان را به چالش بکشند.
فاینمن یک بیوگرافی نیز در مورد خودش نگارش کرده که با نام Surely You're Joking, Mr. Feynman چاپ شده است. این کتاب در سال ۱۹۸۵ چاپ شده و رکورد فروش را کسب کرد. البته نوشتههای این کتاب اعتراضاتی را نیز نسبت به این دانشمند و رفتارهای تبعیض آمیز او و مسئولان دانشگاهها با زنان به همراه داشت.
فاجعه چلنجر
فاینمن برای بررسی فاجعهی چلنجر به کمیسیون راجرز دعوت شد. او ابتدا برای قبول این دعوت دو دل بود اما همسرش او را به شرکت در این تحقیقات تشویق کرد. بههر حال فاینمن با رفتارهای خاص خود به کمیسیون ملحق شد و در زمان تحقیقات حتی از محکوم کردن ناسا و مقامات دولتی آمریکا نیز ابایی نداشت. او با رئیس این کمیسیون یعنی ویلیام راجرز که زمانی وزیر امور خارجه آمریکا بوده نیز بحثهایی جدی داشت و راجرز در صحبتی با آرمسترانگ او را عاملی مزاحم در این تحقیقات میدانست.
فاینمن در مصاحبهای تلویزونی اعلام کرده بود که کاهش خاصیت ارتجاعی اورینگهای استفاده شده در شاتل باعث این انفجار شده است. کمسیون تحقیقاتی نیز در نهایت همین دلیل را اعلام کرد. فاینمن در نیمهی دوم کتاب خودش با نام What Do You Care What Other People Think در مورد تجربیاتش در این پروژه صحبت کرده و از لحنی تند و صریح برای توضیح تحقیقات بهره برده است. او در تجربیات خود به این نتیجه رسیده بود که ارتباط مهندسان و مدیران ناسا در این پروژه مناسب نبوده و اطلاعات لازم بین دپارتمانها رد و بدل نمیشده است. فاینمن معتقد بود دیدگاه مدیران ناسا در مورد موفقیت این پروژه بیش از حد مثبتاندیشانه بوده است.
زندگی شخصی و مرگ
در بخشهای قبلی توضیحی کلی در مورد زندگی شخصی این نابغهی فیزیک و رفتارهای بعضا عجیب و غریب او دادیم. فاینمن در سال ۱۹۷۸ به بیماریهای شکمی مبتلا شده و بیماری او، لیپوسارکوم تشخیص داده شد. پزشکان توموری به اندازهی یک توپ فوتبال را از بدن او خارج کردند که یکی از کلیهها و همچنین طحال را از کار انداخته بود. جراحیهای بعدی در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ انجام شد.
بار دیگر در سال ۱۹۸۸، فاینمن به خاطر زخم معده و نارسایی کلیه در مرکز پزشکی UCLA بستری شد. پزشکان پیشنهاد درمان دیالیز را به او دادند که قبول نکرد و سرانجام در ۱۵ فوریهی ۱۹۸۸ در کنار همسرش گنث و خواهرش جوآن از دنیا رفت.
دنی هیلیس یکی از شاگردان و همکاران همیشگی فاینمن بود. او زمانی از نگرانی خود در مورد مرگ ریچارد در سالهای پایانی عمر گفته بود و این دانشمند در پاسخ گفته بود:
من هم نگران مرگ هستم اما وقتی به اندازهی من عمر کنی و داستانهای بیشماری برای مردم تعریف کرده باشی، حتی پس از مرگ هم به طور کامل از یاد نخواهی رفت.
فاینمن در سالهای پایانی عمر دوست داشت تا از جمهوری خودمختار تووان در شوروی بازدید کند که روندهای کاغذبازی دوران جنگ سرد مانع از این سفر شد. نامهی تاییدیهی سفر او یک روز پس از مرگش از شوروی رسید. دخترش میشل سالها بعد این سفر را انجام داد. مراسم خاکسپاری ریچارد فاینمن در گورستان مانتین ویو برگزار شده و مقبرهاش در التاندا کالیفرنیا واقع است.
اولین جایزهای که فاینمن در زندگی گرفت، جایزهی ۱۵ هزار دلاری آلبرت اینشتین بود که لوئیس استراس مدیر کمیسیون انرژی هستهای AEC خبرش را به گوش این دانشمند رساند. فاینمن به خاطر مشکلاتش با استراس این جایزه را نپذیرفت اما در نهایت با اصرار ایزاک رابی آن را دریافت کرد. جایزهی بعدی از طرف همین سازمان و در سال ۱۹۶۲ تحت عنوان جایزهی ارنست اورلاندو لارنس اهدا شد.
تلاشهای فاینمن در مورد الکترودینامیک کوانتومی و همچنین ذرات بنیادی باعث شد تا در سال ۱۹۶۵ جایزهی نوبل به او و دو دانشمند دیگر به صورت مشترک اهدا شود. در همین سال، انجمن سلطنتی علوم او را بهعنوان عضو خارجی اضافه کرد. مدال اورستد در سال ۱۹۷۲ و مدال ملی علوم آمریکا نیز در سال ۱۹۷۹ به این دانشمند اهدا شد.
داستان زندگی فاینمن موضوع چندین نمایشنامه و فیلم سینمایی نیز بوده که از این میان میتوان به فیلم Infinity محصول سال ۱۹۹۶ اشاره کرد. شبکهی BBC نیز در سال ۲۰۱۳ فیلمی در مورد فاجعهی چلنجر ساخت که نقش فاینمن در کمیتهی تحقیقاتی توسط ویلیام هرت بازی شد.
از یادبودهای مرتبط با این دانشمند نیز میتوان به تمبر یادبود سال ۲۰۰۵ دولت آمریکا اشاره کرد. علاوه بر آن ساختمان دپارتمان کامپیوتر آزمایشگاه فِرمی در آمریکا به نام این داشنمند است. نکتهی جالب این که تصویر این دانشمند در حال سخنرانی، موضوع یکی از پوسترهای تبلیغاتی اپل در کمپین Think Different بوده است. بیل گیتس نیز در مقالهای به تحسین این دانشمند پرداخته و او را استادی میداند که هیچگاه نداشته است. در سال ۲۰۱۵ او ویدیویی در توضیح خاص بودن فاینمن برای خودش ساخت که در مراسم پنجاهمین سال دریافت جایزهی نوبل توسط این دانشمند پخش شد.
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: