موزارت – Wolfgang Amadeus Mozart
موزارت با نام کامل ولفگانگ آمادیوس موتسارت آهنگساز اتریشی- موسیقی دان کلاسیک بود- موزارت در زندگی کوتاه خود بیش از ششصد قطعه موسیقی برای اپرا- سمفونی- کنسرتو- مجلسی- سونات- سرناد- و گروه کر ساخت- موزارت در سومین سال از زندگی اش شروع به آهنگسازی کرد و در اروپا شهرت بسیاری یافت- او در تمام ژانرهای مرسوم در دوران زندگی اش موسیقی تصنیف کرد.
زندگی موزارت
موزارت در ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ در شهر سالزبورگ کشور اتریش که یکی از مراکز هنری- فعال- و مهم موسیقی اروپا بود از لیوپلد و انا ماریا پرتلل موتزارت به دنیا امد. مدارک تولد او نام کاتولیک وی را یوهان کریسستموس ولفگانگوس تیوفیلوس موزارت نشان میدهند. از این پنج اسم دو نام اول نامهای مذهبی کاتولیکی بودند و کاربرد روزمره نداشتند. قسمت چهارم نام او- تیوفیلوس- به زبان آلمانی یعنی محبوب خداوند- در زبان لاتین معنی آمادیوس میدهد- و به فرانسه آمادی تلفظ میشود. خود موزارت ترجیح میداد که به نام ولفگانگ امادی موتسارت شناخته شود و همیشه بالای هر صفحه کارش را با این اسم امضا میکرد.
پدرش -لیوپولد موتزارت- آهنگساز و ویولونیست بود و فرزندان خود -نانرل- ماریا آنا- خواهر موتزارت و -ولفگانگ- را از کودکی به موسیقی آشنا کرد. و مادرش به نام آنا ماریا پرتل بود. پدرش لیوپولد که در دربار اسقف خدمت میکرد- آهنگساز و ویولونیست بسیار مشهوری بود.
به دنیا آمدن و بزرگ شدن در خانوادهای که هوای موسیقی در آن جریان دارد رویای زندگی هر کسی است. موتزارت به طور طبیعی به سمت موسیقی جذب شد. از دوران کودکی- ولفگانگ تعلیم داده شد و علاقهی فراوانی را به موسیقی نشان داد. وقتی که او فقط 5 سال داشت- موتزارت نواختن اعداد آهنگین کوچک و زیبا را شروع کرد. پدر موتزارت با دیدن استعداد فرزندان خود در موسیقی تصمیم گرفت که از این فرصت برای نمایش استعداد فرزندان خود -ولفگانگ و دختر بزرگترش ماریا آنا نانرل- در دنیا استفاده کند. در سن 6 سالگی -در اواسط سال 1763- موتزارت و خواهر بزرگترش کنسرتهای بسیاری را در بارگاههای اروپایی -در پاریس و لندن- برگزار کردند. هم چنین آنها اجراهایی در شهرهای بزرگ داشتند که در این شهرها با بسیاری از شیفتگان موسیقی ملاقات کردند. هم چنین آنها در مقابل برگزینندههای باواریا- خانوادههای سلطنتی و ملکههای اتریشی اجرا داشتند. ولفگانگ و خواهرش پیانو و ویولون مینواختند و بسیار موفق بودند در این که باعث شوند تا شنوندگان از جایشان تکان نخورند.
موزارت و سالهای تقلا و تلاش او :
خیلی زود- ولفگانگ اولین متن آهنگ موسیقی خود را نوشت و منتشر کرد و وقتی 9 ساله بود او شروع به نوشتن سمفونی کرد. تقاضا برای موسیقی او به حدی افزایش یافت که تنها 9 ماه از برگشت او از سفرش در سال 1766 گذشته بود که خانوادهی موتزارت دوباره سفر دیگری را برای وین ترتیب دادند. اما به خاطر برخی مشکلات موتزارت نتوانست در اوپرای وین اجرا داشته باشد.
بعد از برگشت از سفر وین- ولفگانگ تلاش کرد که روی پیشرفت و یادگیری مهارتهای جدید در موسیقی تمرکز کند به همین دلیل او تا سال 1770 برای هیچ سفری برنامه ریزی نکرد. در سه سال بعد یعنی از سال 1770 تا 1773 موتزارت سه بار به ایتالیا سفر کرد و اجراهای برجسته و فوق العادهای ارایه کرد. در سفر ایتالیا موتزارت حتی 2 تا از اوپراهای مشهور خود به نام -میتریدیت- و -لوسیو سیلا- را نوشت. موتزارت وقتی سبک ایتالیایی را به موسیقی خودش اضافه کرد- استعداد خود را به شنوندگان حیرت زدهاش نشان داد. بعدها موتزارت کار خود را در نوشتن متنهای آهنگ موسیقی شروع کرد و قطعات کواترتت و هم چنین برخی سمفونیها را نوشت. وقتی که موتزارت در بین سالهای 1774 تا 1777 در سالزبورگ بود او به عنوان معاون رهبرارکست و رهبر نوازندگان ویولون در بارگاه اسقف اعظم شاهزاده- کار کرد و در آنجا برخی کنسرتهای پیانو و ویولون -در حدود نیم دوجین قطعات سوناتا در پیانو- قطعات mass- سمفونی و غیره را اجرا کرد. هم زمان در این دوران- او برای اولین بار از شهر مونیخ در سال 1775 به خاطر اولین شب نمایش خود در اوپرای لا فینتا گیاردینیرا بازدید کرد.
ولفگانگ خیلی جاه طلب بود و میخواست که یک موقعیت بسیار بالایی را در دنیای موسیقی کسب کند. او فهمید که با ماندن در سالزبورگ- او هیچ وقت نمیتواند به جایی که میخواهد برسد. به همین دلیل در سال 1777 موتزارت با مادرش سالزبورگ را ترک کرد و به مونیخ و مانهایم رفت. او در آنجا تمام تلاش خود را کرد تا یک مقام خوب برای خودش پیدا کند اما هیچ وقت چنین پستی به او پیشنهاد داده نشد. سپس او برای جستجوی چنان موقعیتی به سمت پاریس حرکت کرد. در پاریس آنا ماریا -مادر ولفگانگ- از دنیا رفت و ولفگانگ بسیار تنها شد و در آنجا نیز ولفگانگ پست مناسبی را برای خودش نیافت. بعد از همهی تلاشهای ناموفق او- لیوپولد او را دوباره به سالزبورگ فرا خواند که در آنجا مقام بسیار بالایی را برای پسرش ترتیب دیده بود. دو سال بعد را ولفگانگ در بارگاه کار کرد و کنسرتهایی را در بارگاه و کلیسا اجرا کرد. او به طور فعالانه در کنسرتها و سرنادها شرکت داشت و هم چنین موسیقیهایی را برای نمایش نامههای درام مینواخت. او به آهنگ سازی و خلق سمفونی ادامه داد. در سال 1780 او فرصتی را که مدتها دنبالش بود تا در اوپرای مونیخ اجرا کند به دست آورد.
عشق- اشتیاق و ازدواج :
در همین زمان بود که شخص محبوب موتزارت یعنی آلویسیا وبر علاقهی موتزارت نسبت به خودش را نپذیرفت. او آشنای قبلی موتزارت بود و موتزارت یک بار به او ابراز علاقه کرده بود. معتقدند که وقتی آلویسیا در موسیقی سوپرانو مشهور شد علاقهاش نسبت به موتزارت که مشهور نشده بود کاهش یافت و شهرت بر او غلبه یافت. همراه با کنسرتهای بسیار- اوپراها- نوشتن آهنگ برای نمایشهای درام- موتزارت متنهای آهنگ زیبایی مینوشت که شاه کار هنری کارهای او شدند. موتزارت به بارگاه وین فرستاده شد ولی در آنجا به او اجازه ندادند در مقامی که خیلی به آن علاقه داشت کار کند. سرانجام او تلاش برای اجرا در بارگاه وین را رها کرد و در سال 1781 از آن کار بیرون آمد. بعد از آن دوره- موتزارت فرصتهای طلایی بسیاری برای رقم زدن به تقدیر خود داشت. وقتی که او موسیقی خلق میکرد در آن موقع هیچ پست و مقامی نداشت. خیلی زود موتزارت به میان جمعیت رفت- در مکانهای عمومی موسقی نواخت- کارهای خود را منتشر کرد و هم چنین تدریس موسیقی را شروع کرد. بعدها در سال 1787 به موتزارت یک پست بارگاهی کوچک پیشنهاد داده شد که او در آن متن موسیقی رقص را برای رقص بالهی بارگاه مینوشت. در سال 1782 موتزارت با کنستانزا وبر -خواهر کوچکتر آلویسیا وبر- ازدواج کرد. او از کنستانزا 6 بچه داشت که تنها از میان آنها- 2 پسر توانستند از کودکی جان سالم به در ببرند. آلویسیا بدون توجه به علاقهی قبلیاش به موتزارت- همیشه رابطهی صمیمی با خواهرش داشت.
مشکلات اقتصادی و تلاشهای بیشتر :
موزارت با انتشار برخی قطعههای سوناتای زیبا -در ویولون و پیانو- آهنگ سازی و با اجرا در کنسرتها و اوپراها شهرت قابل توجهی به دست آورد. سال 1782 او یکی از موفقترین اوپراها را با نواختن برخی آهنگها در آن داشت. موتزارت همانند اوپراهای کمدی- اوپراهای جدی نیز مینوشت -او سه اوپرای کمدی در زندگی خود نوشت-. او هم چنین برخی کوارتتها را نوشت و به هایدن که به خاطر دانش موسیقی و استعداد آهنگ نویسیاش موتزارت را تحسین میکرد- تقدیم کرد. موتزارت هم چنین با رهبری کنسرتها به تنهایی و بدون کمک هیچ دست یاری شهرت کسب کرد. او نه تنها برای کنسرت آهنگ سازی میکرد بلکه ارکست را نیز رهبری میکرد. موتزارت به حد کافی پول به دست آورده بود تا زندگی راحتی داشته باشد اما به خاطر ادارهی نادرست پول و هزینهها- او هرگز نتوانست که پولی برای آینده پس انداز کند و همیشه مجبور بود که وقتی به پول احتیاج دارد از دیگران قرض بگیرد. مشکلات اقتصادی ادامه یافت. نامههای متعددی وجود دارند که موتزارت نوشته است و در آنها از دوستان خود درخواست قرض کرده است. زمان سختی بود چون اتریش در حال جنگ بود و جیب ثروتمندان را سوراخ کرده بود. در این دوران موسیقی دانان و هنرمندان تیاتر به شدت رنج میبردند.
موزارت و شاه کارهایش :
موزارت بقیهی عمر خود را در وین گذراند- در این مدت او به خاطر اجرا در اوپرا- نمایش درام و کنسرتها از مکانهای مختلفی چون سازبورگ- برلین و غیره بازدید کرد. در طول چند سال باقیمانده از عمرش او برجستهترین قطعات سوناتا- آهنگها و موسیقیها را نواخت. آنها شامل زیر بودند:
– فلوت جادویی
– K. 595 in B-flat
– کنسرتو کلارینت K. 622
– K. 614 in E-flat
– جسد وروم خیابان موتت K. 618
– مرثیهی ناتمام K. 626
موزارت صدها موسیقی زیبا و منحصر به فرد را که شامل بیش از 20 اوپرا- در حدود 14 تا 15 قطعهی mass- 30 تا 40 تا کنسرت -پیانو و ویولون- 50 تا 60 سمفونی- 20 قطعهی سوناتا و غیره را نواخت. حتی بعد از مرگ نیز موتزارت به عنوان محبوبترین موسیقی دان برای میلیونها شیفتهی موسیقی باقی ماند و خواهد ماند.
بیماری و مرگ
مرگ موزارت سوژه داستانها- فیلمها- و گفتگوهای فراوان است. موسیقیدانان و محققین نظرات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند. دقیقا مشخص نیست که موتسارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و این که آیا این درک تاثیری در کارهای او داشت یا نه. برخی معتقدند که او به تدریج بیمار شد و طرز کار و سبک موسیقی او تا حدی مرگ تدریجی او را دنبال میکند. بر خلاف این نظر- تعداد زیادی از محققین اعتقاد دارند که بیماری موتسارت به طور ناگهانی بر او عارض شد و پس از ۲ هفته- جانش را گرفت. این طرز فکر بیشتر بر اساس وضع روحی او در نامهها و مکالمههای او با دوستان- برادران فراماسون- و همکارانش میباشد و عنوان میکند که مرگ او ناگهانی و غافلگیرکننده بودهاست. دلیل اصلی مرگ موتسارت نامشخص است. در مدارک مربوط به مرگش- تب میلیاری شدید ناشی از بیماری سل علت آن ذکر شدهاست که از دیدگاه پزشکی امروزی به عنوان علت درست کفایت نمیکند. فرضیههای دیگری مبنی بر ابتلا به آلودگی تریشین- مسمومیت از جیوه- یا آنفلوآنزا وجود دارد اما فرضیهای که از همه مقبولتر است- علت مرگ را تب روماتیسم حاد بیان میکند که او از زمان کودکی سه یا چهار بار دچار حمله ناشی از آن شده بود. برخی از نوشتههای به جای مانده از آن زمان بیان میکنند که پزشکان آن زمان سعی کردند که موتسارت را با حجامت درمان کنند.
موزارت حدود یک ساعت پس از نیمه شب پنجم دسامبر سال ۱۷۹۱ درگذشت. او به علت مریضیاش چندان سعی در اتمام آخرین کارش- رکوییم مس در دی مینور -ک ۶۲۶- نکرده بود. اما با این حال یکی از بهترین کارهایش بشمار میآید. یک موزیسین جوان- از شاگردهای خود موتسارت- با نام فرانز خاویر ساسمایر- با پافشاری و درخواست کنستانز باقی رکوییم را تمام کرد. البته کنستانز از کسان دیگری هم مانند ژوزف ایبلر برای تکمیل رکوییم درخواست کرده بود.
موزارت در یک گور گم نام مخصوص تهیدستان دفن شد- و به این دلیل بسیاری میپندارند که او در زمان مرگش تهیدست بود و کسی او را به خاطر نمیآورد. باوجود اینکه او شهرتی را که زمانی در وین داشت تا حدی از دست داده بود- با این حال درآمد نسبتا کافی داشت و علاوه بر آن- مقدار زیادی کارهای گذشتهاش در نقاط مختلف اروپا- خصوصا شهر پراگ- برایش منبع درآمد بودند. زمان مرگش درآمد سالانه او حدود ۱۰٬۰۰۰ فلورین- برابر با ۴۲٬۰۰۰ دلار آمریکا -حدود سال ۲۰۰۶ میلادی– بود که با این حساب او را میتوان در زمره مردم مرفه اروپا بهشمار آورد. موتسارت به علت ولخرجی زیاد- مقدار زیادی از عایدی خود را از دست میداده و نهایتا مجبور به درخواست کمک مالی از دیگران میشدهاست. مادرش میگفت: -وقتی ولفگانگ با کسی آشنا میشود- همهٌ هستیاش را در اختیار او میگذارد-.
محل دقیق دفن او در آرامگاه سن مارکس پس از چند سال گم شد- اما در محلی که حدس زده میشود بدن او در شب ۵ دسامبر ۱۷۹۱ به خاک سپرده شدهاست- امروز یک سنگ قبر وجود دارد. علاوه بر آن- در زنترال فریدهف یک تابوت خالی برای احترام به او دفن شدهاست. در سال ۲۰۰۵ تحقیقات ژنتیکی که روی جمجمهای که بسیاری آنرا متعلق به موتسارت میدانستند نتوانست ثابت کند که آیا این جمجمه واقعا جمجمه این مرد بی نظیر هست یا نه.
در سال ۱۸۰۹ کنستانز با جورج نیکولاس ون نیسن -۱۷۶۱–۱۸۲۶- ازدواج کرد. نیسِن که علاقه خاصی به موتسارت داشت- برای دلایلی که خیلی مشخص نیست- تغییراتی در نامههای موتسارت میدهد و اولین زندگینامه موتسارت را مینویسد.
کاتالوگ کوشل
چندین سال پس از مرگ موزارت تلاشهایی برای ارایه لیست یا کاتالوگ کاملی از کارهای او انجام شد- و در پایان در سال ۱۸۶۲ لودویگ ریتر فون کشل موسیقیشناس- آهنگساز- دانشمند و گیاهشناس اتریشی موفق به تکمیل کردن این کار گردید. به عنوان مثال کنسرتوی پیانوی لا مینور -کنسرتوی پیانوی شماره ۲۳- او به حالت عادی به نام -ک ۴۸۸- شناخته میشود و در زبانهای لاتین -K. ۴۸۸- نوشته میشود. این کاتالوگ از ششمین چاپش میگذرد- و تمامی ۶۲۶ اثر موتسارت در آن لیست شدهاست.
داستانهای خیالی و مغایرتها
به دلیل نا آشنایی نویسندگان اولیه او با زندگی وی- زندگی موتسارت با چندین داستان خیالی ارتباط پیدا کرد. بعضی از این داستانها مدت خیلی کوتاهی پس از مرگ او به وجود آمدند- که بیشتر آنها هیچ ریشه معتبری نداشتند. یکی از اینها داستانی که بیان میکند موتسارت از فرارسیدن مرگ خود اطلاع داشت و آخرین کارش -رکوییم- -به معنی مرثیه- را برای آن نوشت. بسیاری از این خیالپردازیها بعدها موضوع کتابها- نمایشنامهها و فیلمهای متعددی شدند.
یک مثال دیگر برای این داستانهای خیالی رابطه نادرست بین موتسارت و آنتونیو سالیهری است. در آنها نقل شده که موتسارت به دلیل خوردن زهر که آنتونیو سالیهری به وی دادهاست- جانش را از دست دادهاست. این داستان سوژه تیاتر الکساندر پوشکین به نام -موزارت و سالیهری- اپرای نیکلای ریمسکی کرساکف به نام -موزارت و سالیهری- و تیاتر -آمادیوس- اثر پیتر شیفر میشوند. آخرین اثر خیال پردازانهای که به موتسارت مربوط میشود- فیلم آمادیوس است که تحت تاثیر نمایشنامه پیتر شیفر ساخته شدهاست. این نمایشنامه به دلیل بینزاکت جلوه دادن موتسارت- منتقدان بسیاری داشت و تصویری که از او در این اثر نشان داده میشود- هیچگونه ارتباطی به نامهها- مکالمات- و کتابهایی که در رابطه به او نوشته شدند ندارد.
معجزه موزارت
رانسیس راوشر- روانشناس آمریکایی در سال ۱۹۹۳ با نشر مقالهای در مجله علمی -نیچر- اظهار داشته بود که تحقیقات او نشان میدهد شنیدن موسیقی موزارت باعث افزایش هوش میشود و قدرت تجسم فضایی را بیاندازه بالا میبرد مقاله خانم راوشر در محافل علمی توجه زیادی برانگیخت و بسیاری از والدین فرزندان خود را وادار میکردند برای بالا رفتن هوش ساعتها به موسیقی موزارت گوش دهند. اما به تازگی دانشمندان بخش روانشناسی در دانشگاه وین در تحقیقی تازه نظر دادهاند که موسیقی ولفگانگ آمادیوس موتسارت برخلاف عقیده مشهور- بر مغز تاثیر محسوسی ندارد و باعث افزایش هوش نمیشود.
فهرست کارهای موزارت
سمفونیها
سمفونیهای زمان کودکی -از سال ۱۷۶۴ تا ۱۷۷۱-
سمفونی شماره ۱ ک ۱۶ در سال ۱۷۶۴ توسط ولفگانگ آمادیوس موزارت در سن ۸ سالگی نوشته شد. در این زمان با وجود موسیقی کم قطعه او در اروپا به عنوان یک کودک نابغه مورد توجه قرار گرفت.
امتیاز دستخط موتسارت در این سمفونی امروزه در دست کتابخانهای در کراکوف است..
سابقه قطعه
این قطعه زمانی نوشته شد که خانواده موزارت در تور بزرگ اروپا در لندن به علت بیماری پدر موتسارت در لیوپولد که به عفونت گلو مبتلا شده بود طی تابستان ۱۷۶۴ در حال حرکت به چلسی بودند. خانهای در خیابان ایبوری ۱۸ – دهکدهای در وست مینستر جایی بود که سمفونی او نوشنه شد.. اولین اجرای سمفونی در۲۱ فوریه ۱۷۶۵ تاثیر بسیاری در چندین آهنگساز از جمله پدر وی و پسر یوهان سباستین باخ- یوهان کریستین باخ یکی از اولین آهنگسازانی که در لندن مشغول به کار بود و موتسارت زمانی که در لندن بود وی را ملاقات کرده بود گذاشت.
وزن و ابزار آهنگ
ابزاری که برای سمفونی گل استفاده شدهاند عبارتند از ۲ کلارینت قره نی ۲ شیپور و harpsichard -نوعی چنگ که مانند پیانو به شکل میز است- و ردیفها.
کار در ۳ حرکت انجام میشود:
ضرب -موسیقی- بسیار شاد ۴/۴
ضرب -موسیقی-C مینور ۲/۴ به آرامی-c جزیی
Presto ۳/۸ تند
نکته جالب توجه در سمفونی گل که موتسارت -جوان ۸ ساله- آن را ساخت شهرت ۴ یادداشت موتیف است که در پایان Jupiter symphony No.۴۱ پدیدار شدند.
چهار یادداشت دو – ر- فا- می که به طور قابل توجهی توسط موتسارت ساخته شده در چندین اثر او استفاده شدهاست شامل سمفونی شماره ۳۳. این تم مخصوص توسط شیپورها در اولین سمفونی مشهور است.
سمفونیهای زمان سالزبورگ -از سال ۱۷۷۲ تا ۱۷۸۱-
سمفونی شماره ۱۵ ک ۱۲۴
سمفونی شماره ۱۶ ک ۱۲۸
سمفونی شماره ۱۷ ک ۱۲۹
سمفونی شماره ۱۸ ک ۱۳۰
سمفونی شماره ۱۹ ک ۱۳۲
سمفونی شماره ۲۰ ک ۱۳۳
سمفونی شماره ۲۱ ک ۱۳۴
سمفونی شماره ۲۲ ک ۱۶۲
سمفونی شماره ۲۳ ک ۱۸۱
سمفونی شماره ۲۴ ک ۱۸۲
سمفونی شماره ۲۵ ک ۱۸۳/۱۸۳d
سمفونی شماره ۲۶ ک ۱۸۴
سمفونی شماره ۲۷ ک ۱۹۹
سمفونی شماره ۲۸ ک ۲۰۰
سمفونی شماره ۲۹ ک ۲۰۱
سمفونی شماره ۳۰ ک ۲۰۲
سمفونیهای زمان وین -از سال ۱۷۸۱ تا ۱۷۹۱-
سمفونی شماره ۳۱ ک ۲۹۷ – زمانی که موتسارت به پاریس رسید این سمفونی را نوشت که با ذایقه پاریسیها جور در بیاید و در نتیجه بتواند شغلی مناسب پیدا کند. متاسفانه او نا موفق از پاریس به سالزبورگ بازگشت- اما این سمفونی بسیار زیبا را برای دنیا باقی گذاشت.
سمفونی شماره ۳۲ ک ۳۱۸ – آغاز یک اوِرتور -Overture- در سبک ایتالیایی -۱۷۷۹-
سمفونی شماره ۳۳ ک ۳۱۹
سمفونی شماره ۳۴ ک. ۳۳۸
سمفونی شماره ۳۵ ک ۳۸۵ -هافنر- – این سمفونی در سال ۱۸۸۲ در وین نوشته شد. موتسارت این سمفونی را در وهله اول به عنوان یک سرناد برای خانواده هافنر نوشت. بعدها پس از کمی تغییرات او سرناد هافنر را تبدیل به این سمفونی کرد.
سمفونی شماره ۳۶ ک ۴۲۵ -لینتز- – زمانی که موزارت به شهر لینتز رفت این سمفونی را نوشت.
سمفونی شماره ۳۷ ک ۴۴۴ – این سمفونی با این که منسوب به موتسارت است- سالها پس از مرگ او معلوم شد که در واقع کار مایکل هایدن بودهاست و موزارت فقط قسمت اول ان را برای هایدن نوشته بود. این کار در لیست کارهای هایدن به عنوان سمفونی شماره ۲۶ او ثبت شدهاست.
سمفونی شماره ۳۸ ک ۵۰۴ -پراگ- – این سمفونی پس از یک زمان بسیار خوشی برای موزارت در پراگ نوشته شدهاست و یکی از سختترین کارهای او محسوب میشود.
سمفونی شماره ۳۹ K. ۵۴۳ – این یکی از سمفونیهای بسیار زیبای موتسارت و آخرین کارهای وی میباشد. به دلیل دشواری برای اجرا و نحوه استفاده از سازهایی که برای این سمفونی نیاز است نسبتا کار معروفی نبودهاست. سه سمفونی آخر موتسارت هیچگاه در زمانی که او در قید حیات بود چاپ نشدند. اما چندین بار در لایپزیگ اجرا گشتند.
سمفونی شماره ۴۰ ک ۵۵۰ – از سمفونیهای بسیار معروف موتسارت است به خاطر یک قسمت بسیار دلنواز که او برای سازهای بادی این سمفونی نوشتهاست. این سمفونی- شماره K. 16a را او زمانی نگاشت که فقط ۱۰ سال داشت- و سمفونی شماره ۲۵ ک ۱۸۳ تنها سمفونیهایی هستند که موتسارت در گام مینور نوشتهاست.
سمفونی شماره ۴۱ ک ۵۵۱ -ژوپیتر- این آخرین سمفونی موزارت است.
کنسرتو
کنسرتوهای پیانو
کنسرتوی پیانو شماره ۱ ک ۳۷ سال ۱۷۶۸
کنسرتوی پیانو شماره ۲ ک ۳۹ ک سال ۱۷۶۸
کنسرتوی پیانو شماره ۳ ک ۴۰ سال ۱۷۶۸
کنسرتوی پیانو شماره ۴ ک ۴۱ سال ۱۷۶۸
کنسرتوی پیانو شماره ۵ ک ۱۷۵ سال ۱۷۷۳
کنسرتوی پیانو شماره ۶ ک ۲۳۸ سال ۱۷۷۶
کنسرتوی پیانو شماره ۷ ک ۲۴۲ سال ۱۷۷۶
کنسرتوی پیانو شماره ۸ ک ۲۴۶ سال ۱۷۷۶
کنسرتوی پیانو شماره ۹ ک ۲۷۱ سال ۱۷۷۷
کنسرتوی پیانو شماره ۱۰ ک ۳۱۶a سال ۱۷۷۹
کنسرتوی پیانو شماره ۱۱ ک ۳۸۷a سال ۱۷۸۳
کنسرتوی پیانو شماره ۱۲ ک ۳۸۵a سال ۱۷۸۲
کنسرتوی پیانو شماره ۱۳ ک ۳۸۷a سال ۱۷۸۳
کنسرتوی پیانو شماره ۱۴ ک ۴۴۹ سال ۱۷۸۴
کنسرتوی پیانو شماره ۱۵ ک ۴۵۰ سال ۱۷۸۴
کنسرتوی پیانو شماره ۱۶ ک ۴۵۱ سال ۱۷۸۴
کنسرتوی پیانو شماره ۱۷ ک ۴۵۳ سال ۱۷۸۵
کنسرتوی پیانو شماره ۱۸ ک ۴۵۶ سال ۱۷۸۴
کنسرتوی پیانو شماره ۱۹ ک ۴۵۹ سال ۱۷۸۴
کنسرتوی پیانو شماره ۲۰ ک ۴۶۶ سال ۱۷۸۵
کنسرتوی پیانو شماره ۲۱ ک ۴۶۷ سال ۱۷۸۵
کنسرتوی پیانو شماره ۲۲ ک ۴۸۲ سال ۱۷۸۵
کنسرتوی پیانو شماره ۲۳ ک ۴۸۸ سال ۱۷۸۶
کنسرتوی پیانو شماره ۲۴ ک ۴۹۱ سال ۱۷۸۶
کنسرتوی پیانو شماره ۲۵ ک ۵۰۳ سال ۱۷۸۶
کنسرتوی پیانو شماره ۲۶ ک ۵۳۷ سال ۱۷۸۸
کنسرتوی پیانو شماره ۲۷ ک ۵۹۵ سال ۱۷۹۱
کنسرتوهای ویولون
کنسرتوی ویولن شماره ۱ ک ۲۰۷ سال ۱۷۷۵
کنسرتوی ویولن شماره ۲ ک ۲۱۱ سال ۱۷۷۵
کنسرتوی ویولن شماره ۳ ک ۲۱۶ سال ۱۷۷۵
کنسرتوی ویولن شماره ۴ ک ۲۱۸ سال ۱۷۷۵
کنسرتوی ویولن شماره ۵ ک ۲۱۹ سال ۱۷۷۵
کنسرتوهای هورن
کنسرتوی هورن شماره ۱- ۴۱۲ سال ۱۷۹۱ – این کار پس از مرگ موتسارت به وسیله یکی از شاگردانش فرانز زاویر زوسمایر -Franz Xaver Süssmayr- تمام شدهاست.
کنسرتوی هورن شماره ۲ ک ۴۱۷ سال ۱۷۸۳ – دارای یک قسمت الگرو- یگ رومانس- و یک قسمت راندو میباشد.
کنسرتوی هورن شماره ۳ ک ۴۴۷ سال ۱۷۸۴ – قسمت راندوی این کنسرت معروفترین تمام کنسرتهای هُرن دیگر موتسارت میباشد.
کنسرتوی هورن شماره ۴ ک ۴۹۵ سال ۱۷۸۶ – این کار با جوهرهای رنگ و وارنگ نوشته شدهاست به دلیل آن که موتسارت در نظر داشته بود که موزیسین را تکان دهد.
کنسرتوهای دیگر
کنسرتو برای باسون ک ۱۹۱ در سال ۱۷۷۴
کنسرتو برای هارپ و فلوت ک ۲۹۹ در سال ۱۷۸۸
کنسرتو برای ابوا ۳۱۴ – امروز با فلوت نواخته میشود- اما موتسارت ان را ۱۰۰٪ برای ابوا نوشتهاست.
کنسرتو سمفونی برای ابوا- کلارینت- هورن- باسون- و ارکستر- ک ۲۹۷ b در سال ۱۷۹۱ – یکی از زیباترین کنسرتوهایی است که در تاریخ موسیقی کلاسیک نوشته شدهاست. البته این کار در دست خط موتسارت وجود ندارد و به این دلیل ممکن است که اثر او نباشد.
کنسرتوی فلوت شامره ۱ ک ۳۱۳ در سال ۱۷۷۸
کنسرتوی فلوت شامره ۲ ک ۳۱۴ در سال ۱۷۷۸
کنسرتی سمفونیها
سمفونی کنسرتی برای ویلن- ویولا- و ارکستر- ک ۳۶۴
سمفونی کنسرتی برای ابوا- کلارینِت- و باسون- ک ۲۹۷b
کارهای تک سازی
سونات پیانو شماره ۱ ک ۲۷۹
سونات پیانو شماره ۲ ک ۲۸۰
سونات پیانو شماره ۳ ک ۲۸۱
سونات پیانو شماره ۴ ک ۲۸۲
سونات پیانو شماره ۵ ک ۲۸۳
سونات پیانو شماره ۶ ک ۲۸۴
سونات پیانو شماره ۷ ک ۳۰۷
سونات پیانو شماره ۸ ک ۳۰۸
سونات پیانو شماره ۹ ک ۳۱۱
سونات پیانو شماره ۱۰ ک ۳۳۰
سونات پیانو شماره ۱۱ ک ۳۳۱
سونات پیانو شماره ۱۲ ک ۳۳۲
سونات پیانو شماره ۱۳ ک ۳۳۳
سونات پیانو شماره ۱۴ ک ۴۵۷
سونات پیانو شماره ۱۵ ک ۵۳۳
سونات پیانو شماره ۱۶ ک ۵۴۵
سونات پیانو شماره ۱۷ ک ۵۴۷a
سونات پیانو شماره ۱۸ ک ۵۷۰
سونات پیانو شماره ۱۹ ک ۵۷۶
فانتزی شماره ۱ ک ۳۹۴
فانتزی شماره ۲ ک ۳۹۶
فانتزی شماره ۳ ک ۳۹۷
فانتزی شماره ۴ ک ۴۷۵
سرنادها- دیورتیمها- و کارهای سازی دیگر
آینه کلاین ناختمونیک -ک Eine kleine Nachtmusik- -۵۲۵- سرناد برای سازهای سیمی
سرناد برای ۱۳ دستگاه بادی -ک ۳۶۱-
دیورتیمنتی -ک ۱۳۶- تا -ک ۱۳۸- – سبک اوِرتور -Overture- ایتالیایی داردند
دیورتیمنتی برای ۲ ساز بادی و یک ساز سیمی – یک موزیک خنده دار -Ein Musikalischer Spaß- که موتسارت میخواست به سبک موزیسینهای عامی انجامش دهد -۵۲۲-
مسها
مس تاجگذاری- -Krönungsmesse- -ک ۳۱۷-
مس عالی -Große Messe- -ک ۴۲۷-
رکوییم مس -Requiem- -ک ۶۲۶- آخرین اثر موتسارت که او در آخرین شب زندگیش برای تکمیل کردن این آهنگ کار کرد.
اگسولتاته یوبیلانته -Exdultatet- jubilante–ک ۱۶۵-
اوه وروم کرپوس -Ave verum corpus- -ک ۶۱۸-
فهرست اپراها
Die Schuldigkeit des ersten Gebot
Apollo und Hyacinth
Bastien und Bastienne
La finta semplice
Mitridate- Re di Ponto
Ascanio in Alba
Betulia liberata
Il sogno di Scipione
Lucio Silla
La finta giardiniera / Die verstellte Gärtnerin
شاه شبان -Il re pastore-
Zaide
Idomeneo
دزدی از حرمسرا -Die Entführung aus dem Serail-
L’oca del Cairo
Lo sposo deluso ossia La rivalità di tre donne per un solo amante
اجرا گر -Der Schauspieldirektor-
عروسی فیگارو -Le nozze di Figaro-
دن ژوان -Don Giovanni-
زنها همگی همان جورند -Così fan tutte-
ترحم تیتو -La clemenza di Tito- -ک ۶۲۱-
فلوت سحرآمیز -Die Zauberflöte- -ک ۶۲۰-
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: