ترنس تائو
ترنس تائو یک ریاضی دان چینی آمریکایی با بهره هوشی باورنکردنی 230 است که باهوش ترین انسان جهان شناخته می شود. وی در سن 8 سالگی آزمون استعداد تحصیلی ایالات متحده را با نمره فوق العاده 760 بدست آوردو در سن 20 سالگی مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود و سپس در سن 24 سالگی به جوان ترین استاد تمام دانشگاه یو سی ال ای در طول تاریخ تبدیل شد.
ترنس چی شن تائو (به انگلیسی: Terence Chi-Shen Tao) ریاضیدان استرالیایی است که روی تحلیل هارمونیک، معادلات دیفرانسیل پارهای، ماتریسهای تصادفی، نظریه ارگودیک رمزی، ترکیبیات و نظریه اعداد تحلیلی کار میکند. او در حال حاضر استاد دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس است. عدد اردوش او ۲ است.
او برنده جایزه فیلدز ۲۰۰۶ است.
کودکی نابغه بود و در ۲۴ سالگی به استادی تمام دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس رسید. والدین او هر دو از نژاد کانتون هستند. پدرش به مطبوعات گفتهاست که او در دو سالگی سعی داشت به کودکی پنج ساله انگلیسی و ریاضی بیاموزد. او در دو سالگی حساب مقدماتی را نزد خود آموخت. او جوانترین فردی است که تا کنون در المپیاد جهانی ریاضی مدال گرفتهاست. وی در ۱۲ سالگی توانست در این المپیاد مدال برنز بگیرد. او هنگامی مدال طلا گرفت که هنوز ۱۳ سال اش نشده بود. او در ۱۸ سالگی مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را از دانشگاه فلیندرز دریافت کرد.
وی مدرک دکترای خود را در سن ۲۱ سالگی از دانشگاه پرینستون آمریکا دریافت کردهاست.
ریاضی فقط نمره، امتحان و فرمول نیست
هنگامی که عددها را خوب یادگرفتید، در واقع شما دیگر عددها را نمیخوانید، همانگونه که موقع خواندن یک کتاب کاری بیشتر از خواندن کلمهها انجام میدهید. شما معانی را میخوانید. (ویلیام دوبوآ)
هنگامی که شما ریاضی را به عنوان یک دانشآموز یا دانشجوی کارشناسی میآموزید، معمولا نمره و معدل اهمیت زیادی برای شما دارند، همچنین امتحاناتی که در آنها بیشتر بر بهخاطر سپردن روشها و تکنیکهای حل مساله تکیه میشود تا به فهم مفاهیم یا فهم بصری و شهودی.
برای این مساله دلیلهای زیادی میتوان برشمرد، از جمله: حجم زیادی از نظریهها و تکنیکها باید آموخته شود تا یک نفر واقعا بتواند موضوعات مختلف ریاضی را مطالعه کند (همانطور که برای نواختن یک ساز، تمرین زیادی لازم است). مهم نیست چهقدر استعداد ریاضی یا شهود بالا دارید، اگر شما نتوانید مثلا یک انتگرال چندگانه را محاسبه کنید، یا معادلههای ماتریسی را حساب کنید، یا تعریفهای مجرد را بفهمید، یا اینکه بتوانید بهطور صحیح از استقرا برای اثبات یک مساله استفاده کنید، بعید است که در آینده بتوانید در تحصیل ریاضی در مقطعهای بالاتر موفق باشند.
با این حال، هنگامی که شما پا به مقطع تحصیلات تکمیلی میگذارید با سطح بالاتری از آموزش ریاضی مواجه خواهید شد (و مهمتر این که، انجام میدهید) که به استعداد و شهود بیشتر و از بر کردن و مطالعهی کمتری و یا تکرار مسالههای تمرین شده نیاز دارد. این مساله فرد را وادار میکند که بعضی از عادتهای تحصیلی دوران دبیرستان خود را ترک کند (یا حداقل ارتقا بخشد). همچنین فرد برای پیشرفت در تحصیلاتش بیش از پیش به مطالعهی شخصی و خود-محور نیاز دارد تا محکهای مصنوعی مانند امتحان و آزمون.
بهعلاوه، ازآنجاییکه در مقطع کارشناسی و پایینتر فرد معمولا نظریهها و مفاهیم خیلی شسته-رفته و پیشرفته را که سالها و بلکه قرنها روی آنها کار شده است را میآموزد، در مقطعهای بالاتر و تحصیلات تکمیلی شاهد آخرین پیشرفتها در «زندگی» خواهد بود که ممکن است به نسبت دورههای قبلتر بسیار متفاوت (و سرگرمکنند) باشد. (با این حال شما نمیتوانید از دورههای کارشناسی و ابتداییتر صرفنظر کنید، زیرا پیش از تلاش برای پرواز کردن باید راه رفتن را آموخت.)
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: