مهدی بازرگان تبریزی(۱۲۸۶ در تهران — ۳۰ دی ۱۳۷۳ در زوریخ) معروف به مهندس بازرگان، سیاستمدار، عضو جبهه ملی ایران، مؤسس حزب نهضت آزادی ایران، معمار اصلی جریان اسلامگرایی مدرن در ایران استاد دانشگاه، پژوهشگر قرآن و نخستوزیر دولت موقت ایران پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ بود. او نخستین دانشیار دانشگاه تهران بود و مدتی بعد استاد و به مدت ۶ سال رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران شد
بازرگان در ابتدا مخالف دخالت در سیاست بود اما با تشکیل دولت محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. او در ابتدا به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق برگزیده شد و سپس از طرف مصدق به عنوان رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب شد. وی در اواخر دولت دوم مصدق، اولین شبکه لولهکشی آب تهران را تأسیس کرد. پس از سقوط دولت مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، فعالیتهای سیاسی بازرگان گسترش بیشتری یافت. مهدی بازرگان به همراه چهرههایی از جمله سید رضا زنجانی اقدام به تأسیس نهضت مقاومت ملی کردندو در آن بسیاری از طرفداران مصدق نظیر داریوش فروهر و محمود طالقانی را برای مبارزه سیاسی سازمان دادند.
بعد از شکست نهضت مقاومت ملی، بازرگان به همراه اللهیار صالح، باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبهه ملی دوم بود و کمی بعد با تأیید محمد مصدق و با همراهی یدالله سحابی و محمود طالقانی اقدام به تأسیس حزب نهضت آزادی کرد. تشکیل نهضت آزادی به علت اختلافاتی بود که در جبهه ملی بین بازرگان و افرادی دیگر پیش آمده بود و مصدق نیز جانب بازرگان را گرفت. سران وقت جبهه ملی با عضویت نهضت آزادی به عنوان یک حزب مخالفت کردند اما بازرگان، سحابی و طالقانی همچنان به صورت عضو منفرد در جبهه ملی ماندند و در کنگره جبهه ملی هم حضور داشتند. بعد از این که مصدق به مخالفت با سیاستهای جبهه ملی برخاست و تصمیم گرفت جبهه ملی را مجدداً سازماندهی کند، چهار حزب نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، جبهه ملی سوم را تحت رهبری مصدق تشکیل دادند اما جبهه ملی سوم توسط ساواک سرکوب شد و پس از آن نیز مصدق درگذشت.
مهدی بازرگان به عنوان اولین نخستوزیر ایران پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ (رئیس دولت موقت) معرفی شد و نه ماه بعد پس از اشغال سفارت آمریکا، به دلیل اختلافهایی که با روحالله خمینی و حزب جمهوری اسلامی داشت از مقام نخستوزیری استعفا کرد. یکی از این اختلافات بر سر مسئله ولایت فقیه بود که بازرگان و اعضای دولت او با آن مخالف بودند و برای جلوگیری از تصویب آن، دولت بازرگان قصد انحلال مجلس خبرگان نیز داشت. روحالله خمینی در مقابل انحلال مجلس برای جلوگیری از تصویب ولایت فقیه، واکنش نشان داد و مانع آن شد و نیروهای هوادار وی نیز او را همراهی کردند. اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی تشکیل میدادند و این موضوع نیز یکی دیگر از اختلافات بود.
بازرگان از معدود سیاستمدارانی بود که پس از فتح خرمشهر، با ادامه جنگ ایران و عراق مخالفت کرده بود. وی در سال ۱۳۶۷ در یک نامه به روحالله خمینی، یادآور شد که نهضت آزادی از سالها پیش مخالف ادامه جنگ بوده و سپس مشکلاتی که ادامه جنگ به وجود آورده را ذکر کرده بود و ادامه جنگ را عامل نابودی نامیده بود در این فاصله، او برای ریاست جمهوری ایران (۱۳۶۴) ثبت نام کرد که این اقدام او از جانب مردم حمایت شد، اما شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد
بازرگان از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود.در زمان نخستوزیری خود نیز با وجود مخالفت با ولایت فقیه، خواستار جدایی دین از دولت نبود. اما در سالهای آخر عمر خود تغییر عقیده داد و از جدایی دین از دولت حمایت کرد.
دوران کودکی و جوانی
مهدی بازرگان در سالهای انقلاب مشروطه، در خانوادهای مذهبی آذربایجانی به دنیا آمد. پدرش، عباسقلی آقا تجارتی تبریزی، پس از چندی در تهران مقیم شد و به عنوان یکی از تاجران سرشناس میان بازارهای تبریز و تهران مطرح گردید و در تهران به نام «حاج عباسقلیآقا بازرگانِ تبریزی» نامآور شد و در همین اثر، نام خانوادگیِ «بازرگانِ تبریزی» برای او رسمی شد که دگرگونشدهٔ همان نامِ «تجارتی تبریزی» بود. مهدی بازرگان تبریزی، تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۰۶ در میان نخستین گروه محصلان ممتاز اعزامی دولت پهلوی قرار گرفت و به کشور فرانسه رفت. او در مدرسه حرفه و فن شهر پاریس در رشتهٔ ترمودینامیک و نساجی تحصیل کرد و پس هفت سال در سال ۱۳۱۳ به ایران بازگشت. مهدی بازرگان جزو نخستین گروه از فارغ التحصیلانی است که در تاریخ ایران بورسیه تحصیلی دریافت کردهاست
نخستوزیری محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد
با روی کار آمدن محمد مصدق، وی کریم سنجابی را به عنوان وزیر فرهنگ انتخاب کرد. بعد از این که سنجابی، بازرگان را به عنوان معاون خود معرفی کرد، فعالیت سیاسی بازرگان شروع شد. اما معاونت وزارت فرهنگ برای بازرگان زیاد طول نکشید و کمی بعد مصدق، او را به عنوان رئیس هیئت مدیره خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس به آبادان فرستاد تا این تأسیسات را در کنترل بگیرد. بازرگان تا مدتی در این سمت بود اما بعد از مدتی به دلیل اختلافاتی که با حسین مکی داشت، استعفا داد. وی پس از استعفا از ریاست هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس، ریاست شرکت آب و فاضلاب تهران را بر عهده گرفت و و موفق شد نخستین شبکه لولهکشی آب را در تهران احداث کند.
پس از این که کودتای ۲۸ مرداد پیشآمد و دولت مصدق، سقوط کرد، مهدی بازرگان به همراه شاپور بختیار و سید رضا زنجانی اولین افرادی بودند که به مخالفت با آن پرداختند و اقدام به تأسیس نهضت مقاومت ملی کردند. شاپور بختیار در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی ایران در پاسخ به سؤالی دربارهٔ نهضت مقاومت ملی گفت:
بنده گمان میکنم که با مهندس بازرگان و مرحوم آیتالله زنجانی که فوت کرده، سه نفر اول بودیم… آقای بازرگان به من تلفن کرد که من میآیم به منزل شما و میرویم خیابان فرهنگ… رفتیم منزل آیت لله زنجانی. گفتم من یک دفعه ایشان را در اتاق دکتر مصدق دیدم. گفت خودشه. پایه نهضت مقاومت ملی در آن جا ریخته شد
شاپور بختیار، مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران
اما حسین شاه حسینی تأسیس نهضت مقاومت ملی توسط بختیار و بازرگان را رد کردهاست. او در روایت خود از نهضت مقاومت ملی میگوید که بازرگان تا مدتها بعد از کودتا با مجموعه نهضت مقاومت ملی همکاری نمیکرده زیرا به عنوان رئیس شرکت آب و فاضلاب تهران فعالیت میکرد و عضویتش نیز به پیشنهاد طریق ناصر صدرالحفاظی مطرح گردید. و نیز درباه بختیار میگوید که او بعدها به نهضت مقاومت پیوست.
بازرگان در سال ۱۳۳۴ و در پی شناسایی چاپخانه مخفی نهضت مقاومت ملی توسط فرمانداری نظامی تهران، همراه چندی دیگر از سران نهضت دستگیر شد و به زندان افتاد. مهندس بازرگان از هیئت مؤسسین جبهه ملی دوم بود. جبهه ملی دوم در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۹ توسط یک هیئت مؤسس ۳۵ نفری شامل سید باقر کاظمی، اللهیار صالح، غلامحسین صدیقی، دکتر کریم سنجابی، دکتر سجادی، دکتر مهدی آذر، اصغر پارسا، ادیب برومند، مهدی بازرگان، کاظم حسیبی، احمد زیرکزاده و محمود طالقانی تشکیل شد و روز سیام تیرماه ۱۳۳۹ اعلامیه تشکیل جبهه ملی دوم (جبهه ملی ایران) بهطور گسترده انتشار یافت. مهندس بازرگان در کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی نیز از سوی اعضای کنگره به همراه طالقانی به صورت منفرد (به دلیل عدم تصویب عضویت نهضت آزادی) به سِمَت عضو شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب شدند. در این دوره بازرگان و نزدیکان او در جبهه ملی موفق به دست یابی به خواستههای خود نبودند و شرایط جبهه ملی بهطوری شده بود که احزاب مختلف در تصمیمات جبهه ملی دخیل نبودند. این اختلافات باعث شد تا بازرگان تصمیم گرفت مستقل از جبهه ملی عمل کند. وی در سال ۱۳۴۰ به همراه محمود طالقانی و یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد. محمد مصدق در پاسخ به بازرگان دربارهٔ تأسیس نهضت آزادی در یک نامه نوشت:
آقای مهندس مهدی بازرگان قربانت شوم. مرقومه محترم، مورخ ۲۱ جاری، مبشر تشکیل جمعیتی به نام نهضت آزادی ایران، عز وصول ارزانی بخشید و موجب امتنان و خوشوقتی گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم میدارم و تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جنابعالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم.
— امضا: دکتر محمد مصدق،
مصدق بعدها دربارهٔ جدا شدن نهضت آزادی از جبهه ملی در یک نامه، علت آن را عملکرد اشتباه جبهه ملی و تلاش برای غالب کردن یک حزب بر جبهه ملی دانست و نوشت:
جبهه را به صورتی درآوردند که قادر به هیچ عملی نیست و این انشعابی که به وقوع پیوست (نهضت آزادی) و سبب گردید عدهای تحت تعقیب قرار گرفتند، نتیجه عملیات جبهه است. چنانچه نسبت به احزاب به یک طریق عمل میکردند و از هر حزبی یک نماینده میپذیرفتند، حزب مزبور (نهضت آزادی) هم یک نماینده میفرستاد و این اختلافات روی نمیداد
— امضا: دکتر محمد مصدق،
در سوم بهمن ۱۳۴۱ نهضت آزادی اقدام به انتشار اعلامیهای در اعتراض به انقلاب سفید نمود که با واکنش تند حکومت همراه شد و باعث دستگیری سران نهضت و عده دیگری از فعالان نهضت شد. محاکمه بازرگان و سران و فعالان نهضت آزادی در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور، ضدیت با سلطنت مشروطه و اهانتهای گستاخانه به مقام شامخ سلطنت در دادگاه نظامی برگزار شد. این دادگاه پس از ۳۱ جلسه رای به محکومیت متهمان داد و اکثر افراد به حبسهای طولانی مدت محکوم شدند. بازرگان نیز به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او پس از دوره کوتاهی در زندان قصر به زندان برازجان در استان بوشهر تبعید شد و در سال ۱۳۴۶، پس از پنج سال زندان و تبعید آزاد شد و فعالیتهای علمی، مذهبی و اجتماعی خود را از سر گرفت.
مصدق در سال ۱۳۴۴ در نامهای به عبدالعلی بازرگان (فرزند مهدی بازرگان) راجع به بازرگان نوشت:
دیگر عرضی ندارم، مگر این که بخواهم سلام و ارادت خالصانهام را خدمت پدر بزرگوار تقدیم فرمایید. الحق که در راه خدمت به وطن رنج بسیار کشیدهاند و صدمات ناگواری را تحمل فرمودهاند. توفیق و سعادت آن یگانه مرد وطنپرست و دوستان وفادارشان رااز خداوند مسئلت دارم.
— امضا: دکتر محمد مصدق،
انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی
مهندس بازرگان در این دوران در تشکیل کمیسیون ایرانی دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی نقش مؤثری ایفا کرد. طبق سخنان کریم سنجابی و نیز شاپور بختیار،نامه به شاه که توسط جبهه ملی با امضای سنجابی، بختیار و داریوش فروهر منتشر شد، توسط مهدی بازرگان نوشته شده بود.
متن مربوطه در ویکینبشته: نامه ۳ امضایی (سنجابی، بختیار و فروهر)
وی در جریان انقلاب ۱۳۵۷ تلاش زیادی برای تغییر حکومت به صورتی آرام و با همهپرسی داشت و حتی شاپور بختیار از طریق وی (به علت سابقه آشنایی در جبهه ملی) و عباس امیرانتظام حاضر به نوشتن استعفاء نامه شد و متن آن به تأیید بهشتی و طالقانی رسید و قرار شد که شخصاً با روحالله خمینی دیدار کند اما در نهایت قضیه بینتیجه ماند. شاپور بختیار در یک مصاحبه و همچنین در کتاب خاطرات خود (یکرنگی) یادآور شد که در روزهای انقلاب در منزل علیاکبر سیاسی با بازرگان دیدار کردهاست.
با پیروزی انقلاب، خمینی حکم نخستوزیری دولت موقت را به نام بازرگان صادر کرد. وی از همان ابتدا با روحالله خمینی اختلاف داشت. اولین اختلاف دولت موقت، سر مسئله همهپرسی بود. ابتدا دولت موقت مطرح کرد که جمهوری دموکراتیک باید به رفراندوم گذاشته شود. بعد از این که با این حرکت، مخالفتهایی صورت گرفت، بازرگان آن را تصحیح کرد و از عنوان جمهوری دموکراتیک اسلامی حمایت کرد. اما روحالله خمینی اظهار داشت: فقط «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم
روی جلد مجله امید ایران در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۵۸: بازرگان «رای آری به جمهوری اسلامی» را در صندوق میاندازد، در حالی که در اندیشه «جمهوری دموکراتیک» است.
اکثر وزرای دولت بازرگان را اعضای جبهه ملی ایران و نهضت آزادی ایران تشکیل میدادند. از جبهه ملی، افرادی نظیر کریم سنجابی، داریوش فروهر، حسین شاهحسینی و غیره در کابینه او حضور داشتند
دولت موقت، برای جلوگیری از تصویب لایحه ولایت فقیه، طرح انحلال مجلس خبرگان را ارائه داد اما به واکنش شدید روحالله خمینی مواجه شد.
قضیه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت این طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امیر انتظام بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقایان پیش ما؛ همه این آقایانی که، آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که میخواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند
استعفاء
در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ و درست یک روز بعد از آن که گروهی به نام «دانشجویان پیرو خط امام» سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و دیپلماتها و کارکنان را گروگان گرفتند، دولت موقت با نخستوزیری مهدی بازرگان استعفا داد. دولت موقت پیش از گروگانگیری هم با نزدیکان روحالله خمینی و حزب جمهوری اسلامی اختلاف نظر داشت. در ۲۶ فروردین ۵۸ کریم سنجابی، در اعتراض به «حکومتهایی که در حکومت به وجود آمده» از وزارت خارجه استعفا داد. به گفته هاشم صباغیان، وزیر کشور در دولت موقت، این دولت سه بار تقاضای استعفا داده بود که استعفاهای قبلی با مخالفت روحالله خمینی مواجه شد.
مهدی بازرگان در استعفانامه دولت موقت نوشت: «پیرو توضیحات مکرر و نظر به اینکه دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها و اختلاف نظرها، انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیرممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر، نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مدیریت میسر نمیباشد، بدین وسیله استعفای خود را تقدیم میدارد.»
فردای استعفای دولت موقت روحالله خمینی در حکمی گفت «با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت» آقای بازرگان استعفای او را قبول میکند. او شورای انقلاب را مأمور اداره کشور کرد و از این شورا خواست مقدمات لازم را برای همهپرسی قانون اساسی، انتخابات مجلس و تعیین رئیسجمهور انجام دهد.
نامه به شاه
بازرگان پس از استعفا و کمتر از یک ماه پس از واقعهٔ گروگانگیری و برای آنکه غائله فروکش کند، در نامهای از محمد رضا پهلوی خواست داوطلبانه به ایران بازگردد تا گروگانها آزاد شوند.
دوران پس از استعفا
بازرگان بعد از استعفاء از نخستوزیری در دوره اول مجلس شورای اسلامی به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. وی در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» دلیل اصلی استعفایش را دخالتهای روحانیون در امور مملکت داری و سیاسی بیان میکند و درست شبِ قبل از گروگانگیری سفارت آمریکا استعفای خود را اعلام مینماید و قویا در کتاب یادشده عنوان مینماید استعفایش بخاطر حمله به سفارت نبودهاست و حتی سه ماه قبل از استعفای نهایی، سران کشور از این تصمیم آگاه بودهاند. مهندس بازرگان از جمله حامیان آیتاللهمنتظری بود.
او تا پایان عمر خود در تمام دورههای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ثبت نام کرد اما پس از دوره اول مجلس همواره از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت میشد.
رد صلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۶۴) منجر به آن شد که برخی روحانیون انتخابات را تحریم کردند
همچنین در نتیجه فشارهای مختلف و بازداشت مکرر اعضای نهضت آزادی ایران، فعالیتهای نهضت آزادی که وی یکی از مؤسسان آن بود نیز تا حدود زیادی محدود گردید. نهضت آزادی در دوران جنگ ایران و عراق، مخالفت خود را با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اعلام کرد که این امر بر فشارها افزود.
مسعود بهنود در کتاب ۲۷۵ روز بازرگان از زاویه خاصی به ۲۷۵ روز دولت موقت بازرگان مینگرد و ۱۴ روایت مختلف از موضوع، و همچنین نقش عباس امیرانتظام را بیان میکند.
درگذشت
مهدی بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳ خورشیدی در ضمن سفر درمانی، در زوریخ درگذشت و بعد از انتقال پیکر او به تهران و تشییع از مقابل حسینیه ارشاد، در قم دفن شد. بنا به وصیت بازرگان، پیکرش در مقبره بیات در نزدیکی آرامگاه فاطمه معصومه و در کنار والدین و برخی از اقوامش به خاک سپرده شد.سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پی درگذشت مهدی بازرگان پیام تسلیت صادر کرد.
پس از درگذشت وی، بنیاد فرهنگی مهدی بازرگان متولی امور مربوط به آثار و افکار او است. از مهندس بازرگان ۱۰۵ عنوان کتاب منتشر شدهاست.
اندیشه بازرگان
تحصیل بازرگان در فرانسه تاثیر زیادی در اندیشه او گذاشت. حضور در محافل مذهبی فرانسه او را به این نتیجه رساند که مذهب و تجدد منافاتی با یکدیگر ندارند. بازرگان در کتاب مدافعات مینویسد زمانی که با هم قطارانش به کلیسای نوتردام میرفتند و انسانهای «شیک و فرنگی» را در حال ذکر و رکوع میدیدند همگی از «نماز خواندن» فرنگیها متعجب میشدند. بازرگان در کتاب دین و تمدن درباره پیشرفت غرب مینویسد: «محرک اصلی این تمدن چیزی جز خدا و دین نمیتوانست باشد» اما این سؤال پیش میآمد که اگر دین علت العلل پیشرفت اروپاییها بود، چرا دین در جوامع دیندارتری مانند ایران و پاکستان باعث پیشرفت نشده بود؟ پاسخ بازرگان به این مساله تعین بخش رویکرد تفسیری بعدی او در خوانش و تفسیر متون مقدس بود.
علت پیشرو بودن دین در جوامع اروپایی از منظر بازرگان کنار زدن تفاسیر سنتی و برخورد قشری با متون مقدس بود. راه حل بازرگان برای انسداد پیشرفت در جوامع عقب مانده کنار گذاشتن تفاسیر سنتی و قشری بود.
تصور بازرگان از «تفسیر مدرن» و ضد قشریگری متون مقدس تحت تأثر استاد دوران نوجوانیاش ابوالحسن فروغی بود. در واقع او تفسیر مدرن از متون مقدس را همخوان کردن تفکرات دینی با دستاوردهای علوم مدرن میدانست. کتابهایی مانند «عشق و پرستش»، «ترمودینامیک در زندگی» و «توحید، طبیعت، تکامل» حاصل تلاش مهندس بازرگان برای تفسیر پوزیتیویستی متون معتقدات دینی بودند.
منتقدان بازرگان البته چنین برداشتی از «تفسیر مدرن» را غیر فلسفی میدانند و معتقدند او به مساله روششناسی در علوم اعتقادی نداشت. بازرگان مینویسد: «علوم تجربی و طبیعی جملگی ابطال پذیرند و با انقلابهای علمی و تغییرات پارادایمی در محدوده علوم زیر و زبر میشوند. ابتناء اعتبار گزارههای دینی به علوم تجربی با تغییرات پاراردایمی و ابطال نظریات علمی به راحتی زیر سؤال میرود.» نمونه چنین جملاتی از نگاه منتقدان نادیده گرفتن مبانی روش شناختی علم و بی توجهی به فلسفه علم بوده است.
مقصود فراستخواه مینویسد: «آرای بازرگان به روشنی نشان میدهد که او در عالم معرفت، یک لیبرال نبود، حقیقت نهایی را موضوع بحث انسانی نمیدانست و به استقلال ذهنی و آزادی فرد انسانی در ساحت معرفت شناسی قائل نبود. بلکه خدا را به مثابه حقیقتی نهایی و مستقل از ذهن بشر باور داشت که از بیرون خودخواهی و خودبینی آدمی را کنترل میکند.
لیبرالیسم معرفتی مبتنی بر خود بنیادی فاهمه بشری است که مبتنی بر استقلال، آزادی و سعادت فردی سوژهی انسانی است. بازرگان در مجموعه آثارش مینویسد «خطرناکترین آفت بشریت خودپرستی است و سعادت بدون خداپرستی میسر نشده و نخواهد شد.» به لحاظ فلسفی چنین ایده هایی با الهیات مدرن و لیبرالیستی همخوانی ندارد و خوانش متون دینی همچنان سنتی باقی میماند و با ردایی از تفاسیر پوزیتیویستی-مکانیکی پوشانده میشود.
ارسال مطلب به ایمیل دوستاتون: