درميان موسسات و سازمان هاي وابسته به آموزش عالي کشور دانشگاه تهران از هرحيث و از هر نظر از جايگاهي رفيع بهره مند است . در واقع اگرمتغيرهايي چون سابقه و قدمت ، تدريس استادان بنام و بلند مرتبه ،تحصيل دانشجويان ممتاز، کثرت دانشجويان ، استادان و کارکنان ،ارزش مدارک تحصيلي در کشور و خارج از آن ، پيوند و تعامل با دستگاههاي اجرايي و موسسات و شرکت هاي صنعتى ، ادارى ، اجرايي و...،داشتن کتابخانه ها و آزمايشگاه ها غني و مجهز، تعدد رشته ها و دانشکده هاو موسسات پيوسته و وابسته ، واقع شدن در پايتخت و در مرکز شهر و... را ازمعيارهاي تعيين اعتبار و اهميت يک دانشگاه برشماريم بي جهت نيست که از اين دانشگاه با تعبير" دانشگاه مادر" و "نماد آموزش عالی" یاد شده است.
انديشه ايجاد مرکزي براي آموزش عالي در ايران و به تعبير ديگر دانشگاه ،نخستين بار با تاسيس دارالفنون در 1230 ه.ش . به همت ميرزاتقي خان اميرکبير عملي گرديد دارالفنون گرچه توسعه نيافت اما تجربه مغتنمي پيش روي کساني که در آرزوى آشنايي ايرانيان با دانش هاي جديد وپيشرفت هاي اروپائيان در صنعت ، اقتصاد، سياست و... بوده اند، قرار داد.
با عطف به این تجربه در سال 1307 ه.ش. دکتر حسابی پيشنهادراه اندازي مرکزي جامع همه يا اغلب دانش ها را با وزير وقت فرهنگ ، دکترعلي اصغر حکمت ، در ميان نهاد.
در بهمن ماه سال 1312 شمسى، جلسه هيات دولت وقت تشکيل و در آن در موضوع آبادى تهران و زيبايى و شکوه ابينه، عمارات و کاخهاى زيباى آن سخن به ميان آمد. مرحوم فروغى که در آن روز رياست وزراء را برعهد داشت از يک سو و ديگروزيران از سوى ديگر زبان به تحسين و تمجيد شهر گشودند و برخى از آنان براى جلب رضايت شاه در اين مقال، عنان از کف بدادنداما دراين ميان مرحوم على اصغرحکمت کفيل وزارت معارف بى آنکه پيشرفتهاى پايتخت را ناديده انگارد با لحنی محتاطانه چنين گفت:«البته که در آبادى و عظمت پايتخت شکى نيست » ولى تنها نقص آشکار آن اينست که «انيورسته»ندارد و حيف است که در اين شهر نوين ازاين حيث از ديگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». اين سخنان ارزشمند تاثير خود را بر جاى نهاد و بى درنگ مقبول همگان افتاد از اين رو آنان با تخصيص بودجه اوليه اى به ميزان 250000 تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمين مناسبى براى تاسيس دانشگاه بيابد و ساختمان آنرا در اسرع وقت پديد آورد. على اصغر حکمت بى درنگ دست به کار شد و جستجو براى مکان يابى مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چيره دست فرانسوى که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغازکرد. آنان پس از جستجوى بسيار در ميان ابنيه، باغها و زمينهاى فراوان آنروز اطراف تهران باغ جلاليه را براى احداث دانشگاه برگزيدن. در همين حال بر خلاف امروز که يافتن زمين مناسب در شهر تهران براى ايجاد دانشگاهى عظيم تقريباً ناممکن است، در آن روزها زمينهاى فراوانى وجود داشت که صاحبان آنها نه تنها در فروش آنها امساکى نداشتند بلکه براى واگذار به چنين مؤسساتى که مسلماً سود کلانى هم بدنبال داشت، سر و دست مى شکستند. از همين رو بود که گروهى از مالکين اراضى بهجت آباد با سوء استفاده هايى نظر وزير ماليه وقت را جلب کرده بودند که زمينهاى آنهارا براى تاسيس دانشگاه خريدارى نمايد. در حاليکه به نظر موسيو گدار عرصه آن زمين ها تنگ و موقعيت آنها سيل گير بود و براى تاسيس دانشگاه به هيچ روى مناسب نبود. با اين همه مرحوم داور رجحان در جلسه هيات دولت به سختى برخريد اراضى بهجت آباد پاى فشرد و نظر بيشتر اعضاء را جلب کرده و سرانجام دولتيان، بهجت آباد را برگزيدند. در همين حال که على اصغر حکمت دلشکسته ونااميد ناظر ماجرا بود، رضا شاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدرى خاص خود اوضاع را برهم زد و گفت:« باغ جلاليه را برگزينيد. بهجت آبادابداً شايسته نيست عرصه آن کم و اراضى آن سيل گير است. دولتيان در برابراين سخنان قاطع، زبان در کام کشيدند و احدى دم برنياورد.
باغ جلاليه در شمال تهران آنروز ما بين قريه اميرآباد و خندق شمالى تهران قرار داشت. اين باغ زيبا که پوشيده از درختان کهنسال مثمر و غيرمثمر بود، در حدود 1300ق در واپسين سالهاى حکومت ناصرالدين شاه قاجار به فرمان شاهزاده اى به نام جلال الدوله بنا يافته و در آن روز در مالکيت تاجرى ترک به نام حاج رحيم آقاى اتحاديه تبريزى بود. به هر حال باغ جلاليه از قرار مترى 5 ريال وجمعاً به مبلغ 100000 تومان از اين تاجر خريدارى شد و موسيو گدار به سرعت مامور تعيين حدود، نرده گذارى، طراحى و اجراى عمليات ساختمانى در آن شد. در همين حال پانزدهم بهمن ماه 1313. ش لوح يادبود تاسيس دانشگاه با حضورمقامات دولتى در محلى که اکنون پلکان جنوبى دانشکده پزشکى است در دل خاک به امانت گذاشته شد.
طراحى پرديس دانشگاه را نيز همان معمار فرانسوى بر عهده گرفت. وى نخست طرح خيابانهاى اطراف و داخل دانشگاه را ارائه کرد و پس از تاييد در پانزدهم بهمن 1313، عمليات اجرايى با کاشت نهال هاى درختان سايه گستر و با شکوه چنار در کنار خيابانها آغاز شد اکنون آن نهال هاى نحيف عمرى به درازاى دانشگاه يافته و آنان نيز هفتاد ساله شده اند.
تاسيس دانشگاه تهران که با آغاز آشنايى جدي ايرانيان با مغرب زمين مقارن افتاده بود اين دانشگاه را به بستر اصلي ارتباط باتمدن مغرب زمين و علوم جديد تبديل کرد. از آغاز فعاليت هاى آموزشي دانشگاه تهران ، تاکنون ، همواره افراد شايسته و شخصيتهاي برجسته و چهره هاي صاحب نامي در آن به تدريس يا تحصيل پرداخته اندکه در اينجا با صرف نظر از اسامى فعالان کنوني در عرصه هاي سياست ،اجتماع، علم و هنر، فقط به نام چند تن از درگذشتگان اشاره مى شود:
استاد جلال الدين همايى ، عبدالعظيم قريب ،بديع الزمان فروزانفر، پروفسور محمود حسابى ، استاد علي اکبر دهخدا، دکترمحمد معين ، مهندس مهدي بازرگان ، شهيد دکتر مصطفي چمران ، دکتر يدا.. سحابى ، شهيد دکتر محمد مفتح ، استاد شهيد مرتضي مطهرى ، دکترعبدالحسين زرين کوب ، دکتر کريم ساعى ، دکتر احمد حامي و...
پرديس دانشگاه تهران که از جنوب به خيابان انقلاب ، از شمال به خيابان پورسينا و از شرق و غرب به ترتيب به خيابان هاى قدس و 16 آذر محدوداست در سال 1313 ه.ش در مساحتي به وسعت 21 هکتار تاسيس شد. دراين مجموعه ساختمان دانشکده هاى:
هنرهای زیبا، ادبیاتت و علوم انسانی، علوم، فنی، حقوق و علوم سیاسی، پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی و ساختمان کتابخانه مرکزی که از مهم ترین کتابخانه های کشوربه شمار می آید و مسجد دانشگاه واقع شده است. اداره امور دانشجویی، مرکز بهداشت و درمان دانشجویان، دانشکده محیط زیست، جغرافیا و... نیز در خیابان های اطراف دانشگاه قرار دارند. نیز دانشکده های علوم اجتماعی ، علوم تربیتی، کوی دانشگاه، اقتصاد، الهیات و معارف اسلامی به ترتیب در امیرآباد شمالی و خیابان مطهری واقع شده اند.
هم چنانکه شماري ديگر از دانشکده هاو مراکز تحقيقاتي و پژوهشى دانشگاه تهران در بيرون از تهران درشهرهاي قم ، کرج ، پاکدشت، سارى ، چوکا و نشتارود واقع شده اند.