رشتهاي كه اسمش براي دانشآموز معرف اصطلاحات مشكل و غير قابل فهم است و به اصطلاح يك رشته كاملاً استدلالي و آميخته با منطق است. پيچيدگيهاي فلسفي گاه ساخته بشر و گاه در ذات اين علم نهفته است.
فيلسوفان معمولاً اين هنر را نداشتهاند كه بتوانند اين علم را به زبان آسان براي علاقمندان آن بيان كنند و آن كس كه در عصر ما به خوبي از عهده اين كار برآمده، شهيد مطهري است.
در تعريف فلسفه گفتهاند كه فلسفه رويكرد و توجه به واقعيتهاي جهان هستي است كه با عبور از واقعيات شكل ميگيرد و دو بحث عمده وجود و شناخت همه فلسفه را پر كرده است.
در رشته فلسفه بيشتر روي فلسفه غرب تاكيد ميشود.
كسي كه اين رشته را انتخاب ميكند بايد حوصله تحقيق و بيان و حافظه قدرتمندي داشته باشد. بنابر همين اصل ضريب درس رياضي براي دانشآموزان ورودي اين رشته 4 و دروس اقتصاد و فارسي 2 و بقيه يك ميباشد.
آشنایی با رشته فلسفه
برای تعریف فلسفه بهتر است که تفاوت آن را با سایر علوم توضیح داد چرا که سایر علوم هر یک به بخشی از موجودات عالم هستی میپردازند و آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند.
برای مثال یک گیاهشناس از بین همه موجودات هستی فقط گیاه را گزینش کرده و درباره آن سخن میگوید یا یک ستارهشناس تنها اجرام آسمانی را مطالعه میکند، اما فلسفه درباره یک موجود گزینش شده سخن نمیگوید. بلکه همه امور را در عالم هستی مورد بررسی قرار داده و با تمام موجودات سر و کار دارد. مثلاً در فلسفه از خدا گرفته تا انسان، از عالم طبیعت گرفته تا ماوراء طبیعت و از روح انسان و موجودات غیرمادی گرفته تا اجسام، مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد. تفاوت دوم فلسفه با سایر علوم در این است که در فلسفه مسائلی عام و کلی که درباره هرموجودی قابل طرح است، مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرد. برای مثال این سوال که یک موجود مادی است یا غیرمادی، درباره هر موجودی از خدا گرفته تا یک تکه سنگ قابل طرح است. این دو فرق اساسی فلسفه با سایر علوم باعث شده که این علم بتواند به سوالاتی پاسخ دهد که پاسخش بر عهده هیچکدام از علوم خاص به خصوص علوم تجربی نیست و در واقع وظیفه این علوم پاسخ به این گونه سوالها نیست. در حالی که اینگونه سوالها برای انسان کنجکاو مطرح است و نمیتوان به انسان دستور داد که درباره این مسائل فکر نکند. بلکه دانش خاصی لازم است که عهدهدار و پاسخگوی سوالهایی درباره هستی، موجودات و حقیقت انسان باشد و فلسفه همین دانش خاص است. رشته فلسفه نیز یک رشته آموزشی است که کلیه پرسشهای بنیادی انسان را نسبت به مسائل وجود، هستی، جهان پیرامون انسان و حقیقت انسان بررسی میکند. پرسشهایی که زمانی به ارزشهای دینی و معنوی برمیگردد که همان فلسفه دینی است و زمانی مربوط به ارزشهای اخلاقی و مبانی ارزشهای اخلاقی است که به عنوان فلسفه اخلاق آن را میشناسیم و گاه مبانی نظام حکومتی را در برمیگیرد که همان فلسفه سیاسی است و گاهی نیز شامل مبانی هنر و زیباشناسی و موضوعاتی از این دست میشود. البته در دوره کارشناسی رشته فلسفه، دانشجویان بیشتر شناخت مفصلی درباره تاریخ فلسفه غرب به دست میآورند؛ یعنی سیر تاریخی فلسفه را از فلسفه یونان تا زمان حاضر و تا حدودی نیز سیر تاریخی فلسفه اسلامی را مطالعه و بررسی میکنند. گفتنی است که در کشور ما فلسفه اسلامی و فلسفه غرب به عنوان دو گرایش تحصیلی متفاوت ارائه شده است؛ یعنی رشته فلسفه در معنای عام آن به فلسفه غرب میپردازد و رشته الهیات گرایش فلسفه اسلامی، فلسفه و حکمت اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. سیستم آموزشی نیز دراین دو رشته تا حدودی تفاوت دارد؛ چون سیستم آموزش فلسفه غرب در کشور ما بیشتر براساس سیر تاریخی است اما سیستم آموزش فلسفه اسلامی براساس مکاتب فلسفی مثل فلسفه مشّاء، اشراق یا ملاصدرا میباشد. هر چند که دانشجویان هر یک از این دو رشته مطالعات محدودی نیز در زمینه فلسفه دیگر دارند؛ یعنی دانشجویان فلسفه غرب واحدهایی را در زمینه فلسفه اسلامی و دانشجویان فلسفه اسلامی واحدهایی را در زمینه فلسفه غرب میگذرانند.
تواناییهای لازم
یکی از راههای موفقیت در فلسفه، آشنایی اولیه با ریاضیات و مباحث ریاضی است. در واقع ریاضیات پلی مناسب برای رفتن به طرف فلسفه است. علاقهمندی به فلسفه نیز یکی دیگر از عوامل موفقیت در این رشته است. آشنایی کامل به زبان انگلیسی برای دانشجویان فلسفه غرب و آشنایی به زبان عربی برای دانشجویان فلسفه اسلامی ضروری است.