تا حالا دقت کردین بعضی آدم ها چقدر بدبخت به نظر میرسند؟ چقدر راجع به زندگی و کار و روابطشون نق میزنند و شکایت میکنند؟
اصلا انگاری یه چیز عادی شده که از وضع دور و برمون راضی نباشیم. دلیلشم ساده است؛ همش از همرنگ جماعت شدن نشأت میگیره… اکثر آدم ها زندانی افکار دیگرانند؛ میترسند خودشون باشند.
لحظه ای که تفکر دیگران براتون مهم نباشه درست همون لحظه ای است که آزادی را بدست آوردید. این تفکر من باعث شد به چیزی دست پیدا کنم که قبلا فکر میکردم محال است. نه تنها من، هرشخص موفقی را بخواهید گذشته اش را بررسی کنید خواهید دید کاری را کرده است که همه ابتدا او را دیوانه خطاب میکرده اند !
انجام کارهایی که باعث شادی و سعادتتون میشه ؛خیلی سخته اما من پیشنهاد میکنم شروع کنید کمی بیشتر بهش فکر کنید… شاید ارزشش رو داشته باشه.
استیو جابز محصولی را که نداشت فروخت
بیل گیتس با توجه به اینکه از یک خانواده تحصیل کرده بود از دانشگاه انصراف داد
مایکل دل از رفتن به مدرسه طفره میرفت و عاشق تعمیرات وسایل الکتریکی شده بود.
درس هایی برای اینکه آزادی فردیتان را بدست آورید و با نهایت وجود زندگی کنید :
درس شماره 1 : مردم شما را تحسین خواهند کرد.
متفاوت بودن را بپذیرید. شاید فکر کنید سخت است چون نمیدانید مردم درمورد شما چه فکری خواهند کرد؛ اما مردم غبطه میخورند به دل و جرأتتون که کاری متفاوت انجام میدهید.
شاید، شاید، شاید مردم شما را مسخره کنند یا انتقاد کنند. برای من هم پیش آمده چند مورد اما واقعیتی که در وجودشون نهفته حسادتی است که نسبت به شما دارند؛ آرزو خواهند کرد مانند شما جرأت اینکار را داشتند.
پس ازینکه از کاروان جدا شوید نترسید، راهی که خودتون دوست دارید را بروید خیلی جالب تر خواهد بود.
درس شماره 2 : زبان بدن
این یکی اعتماد بنفس عظیمی براتون میسازه. این محرمانه ترین راز من است پس لطفا به کسی نگید.اما راز من چیست؟
ذهن انسان نمیتواند در مسیری فکر کند اگر بدن انسان در مسیری دیگر است. وقتی استرس دارید و عصبی هستید، بدن شما هم منقبض خواهد شد.
دفعه دیگه که احساس ناراحتی کردید، به انقباضی که در ماهیچه هاتون وجود دارد دقت کنید. حالا چیکار کنیم؟
وقتی احساس میکنم ناراحتیم داره افزایش پیدا میکنه، شروع میکنم به جزء جزء بدنم توجه کنم. چشمام رو میبندم و شروع میکنم تمام قسمت های بدنم را شل کنم. با دقت تنفسم را کنترل می کنیم چون کمک عظیمی برای بدست آوردن آرامش و افزایش اعتماد به نفسم میکنه.
بعد, بدنم را در مطمئن ترین حالت ممکنم در خواهم آورد. چجوری؟ شانه ها به سمت عقب, سینه جلو, دهان بسته + حتی لبخند میزنم.
من اینکار را وقتی میخواهم سخنرانی کنم و یا با شخصی مهم میخواهم صحبت کنم یا حتی میخواهم ماشین برونم انجام میدم.در طی روز زیاد انجام میدم.
ذهنتان شروع میکند آرامتر شود وقتی بدنتان دارد آرامش پیدا میکند .پس بیش از حد به ذهنتان توجه نشان ندهید، به بدنتان توجه کنید.
درس شماره 3 : 5% باشید.
عادلانه است اگر بگوییم فقط افراد غیرعادی که نتیجه بازی را عوض میکنند و کاری خارق العاده انجام میدهند فقط 5% از جمعیت کل هستند. دلیل اینکه این افراد به هرچی میخواهند میرسند اینه که جرأت آن را دارند کاری متفاوت انجام دهند.
این واقعیت ساده را به خاطر بسپارید. اگر شما کاری را انجام بدهید که 95% مردم دنیا آنرا انجام میدهند, پس نتایجی را بدست خواهید آورد که 95% مردم دنیا بدست می آورند.
فقط نسبت ها را در آمار طلاق یا آمار افسردگی در جوانان دقت کنید …آیا شما هم این نتایج را میخواهید؟
درس شماره 4 : اکثر افراد نا مطمئنند
دلیل اصلی اینکه مردم جرأت انجام کاری غیر نورم و متفاوت را ندارند؛ اهمیتی است که به جمله “دیگران چی فکر خواهند کرد؟” میدهند. دیگران هیچ اهمیتی نمیدهند, باور کنید.
مردم اونقدر درگیر زندگی شخصی و کار خودشون هستند که اصلا براشون مهم نیست به کار شما توجه کنند, باور نمیکنید؟
آیا شما براتون مهمه دور و بری هاتون چیکار میکنند؟ اگر ببینید یکی تو پیاده رو میخوره زمین, شاید برای چند دقیقه بخندید بهش اما در آخر روز به کلی فراموش خواهید کرد اون شخص رو.
مردم تمام توجهشون به زندگی خودشونِ. ازین به بعد نباید به تفکر دیگران راجع به خودتان اهمیت بدید؛ واقعا اصلا براشون مهم نیست !!!
