دوست من! هرچه ساعت انجام يك فعاليت مشخص، در طي روزهاي مختلف، ثابتتر باشد، ساعت زيستي درون بدن شما فرصت بيشتري براي تنظيم خود پيدا خواهد کرد. مثلاً اگر فردي هميشه ساعت 6 صبح از خواب بيدار شود، ساعت زيستي وي به گونهاي فعاليت خواهد كرد كه نياز فرد به خواب در طي مراحل عميق خواب تا قبل از ساعت 5:10 صبح به طور كامل بر طرف شود. ساعت زيستي از حدود ساعت 5:15 عمق خواب فرد را كاهش ميدهد. از حدود ساعت پنج و نيم ترشح گروه خاصي از هورمونها آغاز ميشود، قند خون بالا رفته و فشار خون افزايش مييابد. از حدود 5 دقيقه به 6 صبح ضربان قلب افزايش پيدا ميكند بهگونهاي كه فرد در ساعت 6 صبح بدون نياز به هيچ ساعت زنگداري به راحتي از خواب بيدار ميشود و احساس ميكند خستگي روز قبل به طور كامل از بدن وي خارج شده است. اما اگر همين فرد كه به بيدار شدن در ساعت 6 صبح عادت كرده است، روز بعد يكساعت زودتر به بستر برود و اين بار صبح ساعت 5 صبح به كمك يك ساعت زنگدار از خواب بيدار شود، با توجه به آماده نبودن شرايط بدني و ذهني، در هنگام بيدار شدن از خواب، به سختي از رختخواب جدا ميشود و تا مدتي احساس كسل بودن و خواب آلودگي ميکند و ممكن است همين به هم خوردن ساعت زيستي فرد، برنامهي روزانهي وي را خراب كند.
حالا سؤال اين است كه براي استفادهي بهينه از چنين مكانيسم قدرتمندي كه در درون بدن همهي ما وجود دارد چه بايد كرد؟ بدون شك بهرهگيري صحيح از چنين روشهايي بهخصوص در شرايط زماني فشردهي امسال براي موفق شدن در اجراي يك برنامهريزي صحيح زماني كاملاً ضروري است.
در به كارگيري اين روشهاي مهم زيستي، توجه به يك شعار بسيار ساده اما بسيار كاربردي، حياتي است:
« ضروري است تا حد امكان براي تكتك كارهاي خود برنامهي زماني ثابتي داشته باشيد و به اين برنامه وفادار بمانيد.»
وجود اين برنامهي ثابت زماني، به ساعت زيستي شما امكان ميدهد شرايط مناسبي از نظر بدني و ذهني براي شما پيش از اجراي هر فعاليتي، فراهم كند. شما با ثبت عملکرد روزانهي خود و سعي در ثابت نگاه داشتن زمان فعاليتهاي مهم زيستي، نظير خوابيدن و غذا خوردن به عملکرد ساعت دروني خود نظم داده ايد و با احترام به اين سازوکار مهم دروني، بدن خود را در افزايش بازدهي و کارآيي روزانه ياري خواهيد كرد.
مقاله مطرح شده از کتاب همراه من است!