عوامل متعددي بر انتخاب رشته دانشگاهي تاثير ميگذارند. بعضي از اين عوامل به فرد و برخي ديگر به جامعه برميگردند كه برخي از مهمترين عوامل موثر در انتخاب رشته تحصيلي و دانشگاه محل تحصيل به شرح زير است.
• علاقه
يكي از مهمترين مسائلي كه هنگام انتخاب رشته بايد مورد توجه قرار گيرد علاقه فرد است. ميل و علاقه در هر كار سبب مي شود شخص با انرژي بيشتري فعاليت كند. بسياري از دانشجويان به خاطر آنكه به رشته تحصيلي خود علاقه نداشتهاند، ترك تحصيل كردهاند و تعدادي ديگر نيز نتوانستهاند در رشته خود موفق باشند. داوطلبان دانشگاهها بهتر است قبل از هر چيز زمينه علايق خود را شناسايي كنند و هنگام انتخاب رشته به آن توجه داشته باشند.
• شناخت
در صورتي علاقه به رشته ميتواند افراد را در انتخاب رشته صحيح ياري كند كه از رشتههاي تحصيلي و مراكز آموزشي آگاهي داشته باشد. شناخت و آگاهي داشتن از رشته تحصيلي سبب ايجاد انگيزه در فرد ميشود. بعضي افراد نسبت به رشتهها و دانشگاههايي ابراز علاقه ميكنند، ولي وقتي مشغول به تحصيل ميشوند، احساس ميكنند كه در انتخاب خود دچار اشتباه شدهاند. دليل اين امر نداشتن اطلاع و آگاهي مناسب از رشتههاي تحصيلي و مراكز آموزشي است.
• توانايي علمي
در حال حاضر تعداد داوطلبان از ظرفيت دانشگاهها بيشتر است. بنابراين همه داوطلبان نميتوانند ادامه تحصيل دهند. آنان بايستي در آزمون شركت كنند. بر حسب توانايي داوطلبان به آنها اجازه داده ميشود به رشتههاي تحصيلي خاصي وارد شوند. اگر همه افراد ميتوانستند وارد دانشگاه شوند شرايط فرق ميكرد اما در حال حاضر افراد بايد براي ورود به دانشگاه مورد ارزشيابي قرار گيرند. درست است كه علاقه فرد يكي از مهمترين ملاكهاي انتخاب رشته است اما توانايي فرد نيز تعيين كننده است. از آنجا كه در مسابقه ورود به دانشگاه هميشه افرادي كه توانايي بيشتري دارند انتخاب ميشوند،لازم است داوطلبان به نمرات خود توجه كرده و با واقع بيني هرچه بيشتر رشته و محل تحصيل خود را انتخاب كنند.
• توان اقتصادي خانوادهها
گاهي اوقات لازم است كسي كه در دانشگاه پذيرفته ميشود براي تحصيل به شهري مسافرت كند كه از محل اقامتش دور است. از طرف ديگر تحصيل در رشتههاي مختلف هزينههاي متفاوتي را در بر دارد. رشتههاي شبانه و دانشگاههاي غير انتفاعي نيازمند وضعيت اقتصادي مناسب خانوادهها است. بنابراين افرادي كه قادر به تامين هزينه رشتهها و دانشگاهها هستند ميتوانند آنها را انتخاب كنند.
• امكانات مراكز آموزشي
تعداد زيادي از مراكز آموزشي امكانات مناسبي در اختيار دانشجويان خود قرار ميدهند. به طور مثال براي دانشجويان خوابگاه تدارك ميبينند و در برخي موارد كمك هزينههاي تحصيلي يا بن كتاب در اختيار آنان قرار ميدهند. در عوض بعضي از مراكز آموزشي و دانشگاهها نميتوانند براي دانشجويان خود خوابگاه تهيه كرده و امكانات ديگر را برايشان فراهم آورند. توجه به اين مساله هنگام انتخاب محل تحصيل مهم است.
• آينده شغلي
بي شك بسياري از داوطلبان براي آن كه بتوانند شغل بهتري پيدا كنند يا اينكه احتمال اشتغال آنان افزايش يابد به دانشگاه وارد ميشوند. همه رشتههاي تحصيلي از وضعيت شغلي يكساني برخوردار نيستند. بنابراين بازار كار آنها اشباع شده است. از طرفي بعضي از رشتههاي تحصيلي زمينه شغلي مناسبي ندارند چرا كه يا شناخته شده نيستند يا ضرورت آنها در حال حاضر احساس نشده است. واقع بيني و دوري از تعصب، داوطلبان را ياري ميكند رشته مناسبي انتخاب كنند.
• هدف داوطلب
ميتوان هدفهاي مختلفي را براي تحصيل در دانشگاه تصور كرد. برخي بر اين باورند كه بايد حتي الامكان تا آخرين مقطع تحصيلي ادامه بدهند و به اصطلاح تا آخر خط بروند. در اين صورت بايد به طبيعت رشته تحصيلي مورد نظر نيز توجه داشت چرا كه امكان ادامه تحصيل در بعضي از رشتهها وجود ندارد يا اينكه فقط در كشورهاي ديگر ميتوان در آن رشته تحصيلات خود مقاطع بالاتر را ادامه داد. برخي ورود به دانشگاه را راه حلي موقت ميدانند . به عبارت ديگر براي گريز از برخي مسائل و رويدادهاي آتي اين كار را انجام ميدهند. به طور مثال امروزه بسياري از داوطلبان دانشگاهها براي آن كه دوران سربازي خود را به تعويق بياندازند يا با گرفتن مدارك بالا و دريافت بورس از موسسات از انجام وظيفه عمومي معاف شوند تلاش خود را براي ورود به دانشگاه متمركز ميكنند. بديهي است اين افراد به دنبال علاقه خود نيستند و هنگام انتخاب رشته هم، رشتهها و دانشگاههايي را بر ميگزينند كه احتمال قبول شدن خود را در آنها زياد ميبينند. اين امر پيامدهاي منفي به همراه دارد. از جمله ميتوان به افت كيفيت آموزش عالي اشاره كرد. اين عده نه تنها هنگام ورود به دانشگاه موفقيت تحصيلي چنداني نخواهند داشت بلكه روي دانشجويان ديگر نيز اثرات منفي به جاي ميگذارند. با اين كار حق كسي كه داراي علاقه و انگيزه ادامه به تحصيل در يك رشته است ضايع ميشود.
• سهميه پذيرش
گزينش دانشجو در بيشتر رشتهها به صورت بومي در استان يا ناحيه يا قطب ميباشد. مثلا 70 درصد ظرفيت رشتههاي پزشكي دانشگاههاي هر ناحيه مختص داوطلبان ساكن آن ناحيه اعم از داوطلبان سهميه مناطق يا نهادها بوده و 30 درصد بقيه به صورت آزاد است. بنابراين پيشنهاد ميشود كه داوطلبان حتي الامكان از انتخاب محلهايي كه در خارج از مناطق بومي داوطلب است خودداري نمايند. شانس قبولي داوطلبي كهرشتههاي تحصيلي و دانشگاههاي شهر يا استان خود را انتخاب ميكند بيشتر از داوطلبي است كه در شرايط تقريبا مشابه دست به انتخاب رشتهها و دانشگاههاي مربوط به شهرها يا استانهاي ديگر ميزند.
• آزادي عمل
پيش نياز هر انتخاب، داشتن آزادي عمل است. اگر دست كسي را با طناب ببندند نخواهند توانست از ميان دو شي يكي را انتخاب كند و بردارد. بايد به داوطلبان اجازه داده شود تا در رشته تحصيلي و محل تحصيل مورد نيز خود اطلاعاتي را كسب كرده و با توجه به اين اطلاعات دست به انتخاب بزنند. مشاهده شده است كه در پارهاي موارد والدين، فرزندان خود را مجبور ميكنند تا رشته تحصيلي خاصي را انتخاب كنند. اين والدين شايد به دنبال آرزوهاي خودشان هستند. آرزوهايي كه به آنها نرسيدهاند و فكر ميكنند فرزندان آنها مسئوليت دارند تا آرزوي والدين را برآورده كنند. منظور از اين گفته كه والدين نبايد فرزندان خود را وادار به انتخاب رشته خاصي كنند، به هيچ وجه به معني مشاركت نداشتن آنان در سرنوشت فرزندشان نيست. داوطلبان ورود به دانشگاه بايد از افراد مختلف از جمله پدر و مادر كمك بگيرند و از تجربيات آنان در انتخاب رشته استفاده كنند. علاقه فرد به رشته، مهمترين عامل انتخاب رشته است. نبايد به هنگام انتخاب رشته تفكر داوطلب اين باشد كه به هر قيمت در دانشگاه قبول شود.