خیلی ها راه و هدف خود را در زندگی آینده ، بر مبنای تحصیل و درس خواندن بنا می کنند و ترقی ، پیشرفت و توسعه ی فردی ، اجتماعی ، علمی ، درسی و شغلی خود را در کنکور دادن و تحصیل در دانشگاه جستجو می کنند . اما این پیشرفت خواهی و به قولی توسعه خواهی تنها آغاز مسیر است.
« قلم گفتا که من شاه جهانم
قلمزن را به دولت می رسانم »
کیست که خواهان پیشرفت نباشد؟و حسرت و آرزوی پیشرفت را نداشته باشد ؟اما پیشرفت خواهی به تنهایی کافی نیست .بلکه باید از این مرحله عبور کردو به مراحل بالاتری همچون « پیشرفت آگاهی» و« پیشرفت آفرینی » رسید .
یکی از شروط لازم برای پیشرفت آفرینی ، دیسیپلین و انضباط است .
احتمالا همه ما کلمه دیسیپلین را شنیده ایم و با تعاریف و ترجمه های متفاوتی از آن برخورد داشته ایم.
اما در این مطلب ، دیسیپلین را در یک چارچوب متفاوت مطرح می کنیم :
مثلث طلایی زمان – قاعده – برنامه
چگونه می توان به این سه اصل احترام گذاشت ؟
✓ زمان باید محترم باشد.
فی المثل تفاوت هفت و هفت و پنج دقیقه کاملا درک شود و بدانیم که یک اختلاف ۳۰۰ ثانیه ای! بین این دو وجود دارد.
و دغدغه ی زمان و استفاده ی حداکثری از آن در ما نهادینه شود ؛ چرا که وقت کشی ، خودِ خودِ خودکشی است !!!
✓ قاعده باید محترم شمرده شود.
یعنی اینکه تصمیمات و اقدامات ما
بر اساس یک مبنای مشخص، معقول و مقبول باشد و سلیقه و هیجان بر شئونات ما تاثیر نگذارد.
قاعده سالاری یعنی طوری فکر و برنامه ی خود را پیاده سازی کنیم که در آینده پیش بینی پذیر باشد .
✓ برنامه باید محترم شمرده شود.
برای امور مهم، جدولی وجود داشته باشد که بگوید دقیقا چه کاری را؟ در چه زمانی؟ باید انجام داد و منجر به چه چیزی؟ و چه نتیجه ای می شود؟
بیایید کلمه برنامه را به لجن نکشیم و به هر ایده خامِ شفاهیِ تست نشده ای، برنامه نگوییم!!
احترام به مثلث طلایی
«زمان، قاعده و برنامه»
باعث می شود که در گذار زمان به این ویژگی ها آراسته شویم:
• ارائه برنامه مشخص مکتوب به خود
(و نه افکار و برنامه ریزی های ذهنی پراکنده ، شفاهی و مبهم)
• اجرای مبتنی بر برنامه
(و نه این که هر روز هر کاری به ذهن مان رسید انجام دهیم)
• پایش و ارزیابی سیستماتیک یادگیری مان (سنجش انحراف بین برنامه مکتوب و نتایج اجرا و تحلیل انحراف ها)
• گذار از تفکر و به قولی « رفتار و فرهنگ » شفاهی به مکتوب
(فرهنگ ، تفکر و برنامه ریزی ذهنی و شفاهی بسیار مستعد سه چیز است:
– فراموشی
– ابهام
– و زیر تعهدات خود زدن)
• تبدیل وعده هایی که به خود داده ایم به تعهدی پایدار و استوار
و اما فصل آخر سخنم ؛می توانیم این نوشته را بخوانیم و فراموش کنیمیا تصمیم بگیریم که؛خودمان از این به بعد در برنامه ریزی و زندگی شخصی خود و حتی از آن مهم تر در تعاملات اجتماعی خود ، به مثلث طلایی
زمان – قاعده – برنامه احترام بگذاریم.تا آنجا که می توانیم این مثلث طلایی را به دیگران منتقل کنیم و ترویج دهیم.مثلا به جای دادن وعده های شفاهی- هوایی!!! به خود و دیگران ، تعهدات عملی – مکتوب بدهیم.
نخواهیم و انتظار نداشته باشیم که یک شبه پیشرفتی شگفت آور داشته باشیم !ناگهان به ترازی ایده آل در آزمون آزمایشی دست پیدا کنیم !و همه ی شرایط فی الفور باب میل شود !در عوض هدف گذاری های کوتاه مدت و گام به گام داشته باشیم و پایبندی به سه اصل فوق را ابتدا با آن ها تمرین و تجربه کنیم .
فردی که به این مثلث طلایی بی احترامی کند، به آینده خودش بی توجهی کرده است.
سپاس از توجه و زمانی که صرف کردید
موفق بمانید !
علیرضا یزدانی
(باتغییر و اقتباس از دکتر مجتبی لشکربلوکی )