چگونه بر ناامیدى خود غلبه کنیم؟ به گفته نویسنده معروف، پایولو کوییلو: “آن لحظه معجزه آسا به ما کمک میکند تا خود را تغییر دهیم و ما را به سمت رسیدن به آرزوهایمان سوق میدهد. بله، ما سختى مى کشیم، لحظات سخت خواهیم داشت و ناامیدى هاى بسیارى را تجربه خواهیم کرد، ولى تمام اینها گذراست و هیچ اثر دایمى باقى نمیگذارد. و یک روز با افتخار و امید به مسیرى که پیمودهایم نگاه خواهیم کرد.”
ناامیدى یک اتفاق طبیعى است و همه در بخشهایى از زندگى خود آن را تجربه میکنیم؛ زیرا گاهى انتظارات ما با آنچه در واقعیت اتفاق میافتد همخوانى ندارد. ناامیدى احساسى است که بسیارى در کنترل و مدیریت آن دچار مشکل میشوند و دانستن اینکه چگونه با ناامیدیهایمان کنار بیاییم، خود بخش مهمى از زندگى ماست؛ به عنوان مثال، اگر نتیجه مطلوب خود را در کنکور کسب نکرده باشیم ممکن است که دچار این احساس تلخ شویم.
گاهى زندگى، ما را در شرایطى قرار میدهد که کنترلى روى آن نداریم؛ ولى در سایر مواقع، اعمال ما هستند که سبب به وجود آمدن این چنین شرایطى میشوند. اینکه ما چگونه با این شرایط برخورد کنیم مهم است؛ زیرا این موضوع، کیفیت زندگى ما را به میزان زیادى تحت تاثیر قرار خواهد داد. اجازه ندهیم که ناامیدیهاى امروز، روى آرزوهاى فرداى ما سایه بیفکند.
این مقاله کمک میکند تا استراتژیهایى ساده، ولى کارآمد را به کار گیریم تا بتوانیم بر ناامیدى خود غلبه کنیم.
هنگامی که در زندگى با موقعیتهاى سخت و احتمالاً پیشبینى نشده مواجه میشویم، باید عکسالعمل احساسى خود را نسبت به آن اتفاق تجربه کنیم و این اجازه را به خود بدهیم که بفهمیم این اتفاق چه معنایى براى ما داشته است. از بروز احساسات خود نترسیم. ناراحتى به دلیل نرسیدن به هدفى که داشتهایم امرى کاملاً طبیعى است. با نزدیکان و دوستان خود درد دل کنیم و با آنها مشورت کنیم؛ حتى نوشتن احساساتمان، براى غلبه بر خشم و ناراحتیمان بسیار مفید خواهد بود. اگر واقعاً نیاز به کمک داریم، با یک مشاور صحبت کرده و مشکلات خود را حل کنیم. “پذیرفتن” را با خود تمرین کنیم. پذیرفتن آنچه پیش آمده، یکشبه اتفاق نمیافتد، ولى در نهایت با تمرین زیاد، زمانى خواهد رسید که دیگر با فکر کردن به موضوعى که پیش آمده است، احساس خشم نخواهیم کرد. هیچگاه به خاطر شکست خود، دیگران را سرزنش نکنیم و بهتر است که هیچ تصمیم مهمى را در زمانى که ناراحت و ناامید هستیم نگیریم یا بر اساس احساساتمان کارى را انجام ندهیم. ممکن است که ساعتها یا حتى روزها طول بکشد تا ما بتوانیم آرام شویم، ولى تنها آن زمان است که میتوانیم تصمیمات درستى را اتخاذ کنیم.
قوانین و انتظارات خود را دوباره تعریف کنیم
احتمالش خیلى زیاد است ناامیدى ما به این خاطر باشد که براى خود یک “قانون” درونى ساختهایم که قدرت را از ما میگیرد و ما را در گردابی از افکار منفى گرفتار میکند؛ یک قانون که میگوید تنها با وجود یک مجموعه از شرایط خاص است که ما میتوانیم احساس شادی یا موفقیت کنیم؛ به عنوان مثال، اگر ما قانونى را براى خود داشته باشیم که میگوید باید از همه نظر کامل و بهترین باشیم، از آنجایی که هیچکس کامل نیست، احتمال اینکه زمان زیادى از وقتمان را با احساس غم و ناامیدى و دل شکستگى بگذرانیم بسیار زیاد است. اگر قانون ما براى احساس شادى و موفقیت، نیازمند ایجاد شرایطى است که کاملاً از کنترل ما خارج است یا تنها زاییده تخیلات ماست و با واقعیت فاصله دارد، به احتمال زیاد ناامید خواهیم ماند؛ پس هنگامی که احساس ناامیدى میکنیم، بهتر است که قانون درونى و انتظارات خود را مرور کرده، واقع بینانهتر نگاه کنیم یا حتى قانونمان را تغییر دهیم. یک قانون قدرت بخش چیست؟ با خود بگوییم من احساس شادى و موفقیت میکنم زمانى که نهایت تلاش خود را کرده باشم.
دلایل خود را فراموش نکنیم
اینکه چرا یک هدف یا نتیجه خاص را دنبال میکنیم، ممکن است دلایل زیادى داشته باشد. این دلایل ما هستند که قدرت درونى پشتکار را به ما میدهند، و همین دلایل هستند که جرات مواجهه با ناامیدى و تلاش دوباره را در ما ایجاد میکنند. در زمان ناامیدى، مرور و یادآورى دلایلمان براى رسیدن به هدف نهایى، بسیار مؤثر خواهد بود. هنگامی که این دلایل را به خاطر میآوریم، به احتمال زیاد تعهد خود را تجدید کرده و در ناامیدى غرق نمیشویم.
به هدف خود متعهد باشیم
زمانهایى هستند که احساس ناامیدى آن چنان بر ما غلبه میکند که فکر میکنیم آخر دنیاست. ناامیدى، آخر راه نیست، ولى ممکن است که ما را از قدم گذاشتن در راهى که در نهایت ما را به موفقیت میرساند منصرف کند؛ پس زمانی که چنین موانع و شکستهایى را تجربه میکنیم یا انگیزه خود را از دست میدهیم، باید به تصویر بزرگتر فکر کرده و بار دیگر به هدف نهایى و رسیدن به آن هدف، متعهد شویم. ناامیدى حتى میتواند تجربهاى ارزشمند باشد؛ زیرا میتوانیم از تجربه خود درس گرفته و براى مواجه شدن با آنچه در آینده در انتظارمان است قویتر شویم؛ به عنوان مثال، اگر ما تلاش زیادى براى موفقیت در کنکور کرده، ولى نتیجه مطلوب را به دست نیاوردهایم، این ناامیدى نشان میدهد که آن میزان تلاشى که فکر میکردیم کافی است تا به هدف مورد نظر برسیم، کافى نبوده و به ما کمک میکند تا تلاش خود را بیشتر کرده یا راه و روش قبلى خود را تا حدى تغییر دهیم.
مسایل را شخصى نکنیم
بسیارى منتظرند تا هرگونه اتفاق منفى در زندگى را به شکستهاى شخصى خود ربط دهند و خود را مستحق آن میدانند یا حتى با خود میگویند که به اندازه کافى خوب نیستند که بتوانند موفق شوند. واقعیت این است که هنگامی که موضوعى را شخصى میکنیم، دیدگاه ما محدود شده و این اجازه را به ما نمیدهد تا موضوع را از زاویهاى عمیقتر، گستردهتر و پر معناتر نگاه کنیم و به اشتباهات خود پی ببریم. اینکه مسایل را بتوانیم عمیقتر بررسى کنیم، به ما کمک میکند تا به جاى آنچه که خود در ذهنمان ساختهایم، بتوانیم دلیل اصلى شکستمان را بیابیم.
همه چیز را از اول شروع کنیم
بعد از همه این مراحل، وقت آن است تا در مورد اینکه چه باید بکنیم، یک تصمیم بزرگ بگیریم. دوباره آغاز کردن، یک رفتار شجاعانه است. شروع دوباره، به معناى پذیرفتن آن چیزی است که اتفاق افتاده و حرکت رو به جلو است. ما در گذشته زندگى نمیکنیم؛ بلکه ما از آنچه گذشته به ما درس میدهد، تجربه کسب میکنیم و با این حال به تلاش خود ادامه میدهیم. ما فرداى آن روز طورى از خواب بر میخیزیم که انگار تجربهاى تازه در انتظار ماست. هیچ اتفاقى در گذشته، نمیتواند ما را از رسیدن به هدفمان و آنچه که استحقاقش را داریم باز دارد؛ پس به جاى اینکه گوشهاى بنشینیم و دلمان به حال خودمان بسوزد، با شروع و ایستادن دوباره، امکان رسیدن به موفقیت را براى خود فراهم کنیم.