زندگی همانقدر ساده یا سخت می شود که خودمان بخواهیم. (دونا اسمالین)
حتی فکر کردن به کلماتی مثل بی نظمی، آشفتگی و به هم ریختگی هم باعث افزایش استرس می شود. هیچ کس نمی تواند این موضوع را انکار کند؛ همه به نحوی با آن سروکار داشته اند؛ چه در کمد دیواری، چه در محل کار و چه در نوع پوشش. اما بدترین و آزاردهنده ترین بی نظمی ممکن چیزی است که در ذهن های ما رخ می دهد.
حتما احساسش کرده اید. از یاد بردن قرارهای ملاقات یا تاریخ های مهم، باز گذاشتن شیر آب یا روشن گذاشتن اجاق گاز، کلنجار رفتن با لغات و پیدا نکردن کلمه مناسبی که کارتان را راه بیندازد. وقتی که اسیر ترس و نگرانی هستیم، نمی توانیم حضور ذهن داشته باشیم. وقتی حضور ذهن نداشته باشیم، ارتباطمان با خودمان، محیط اطراف مان و زندگی های مان را از دست می دهیم. مشکلات ذهنی ما را از مسیر درست منحرف کرده و تعادل مان را به هم می ریزند. شاید آنقدر حواس مان را پرت کنند که ناگهان به خود بیاییم و ببینیم که یک ساعت داشتیم فیلم می دیدیم اما هیچ چیز از آن نفهمیده ایم.
سازماندهی ذهنی موجب می شود که کارها را به شکلی خودآگاه انجام دهیم و بدانیم که واقعا داریم روی چه چیزی متمرکز می شویم و چطور باید زمان و انرژی مان را صرف کنیم. در ادامه نکاتی در این راستا با شما در میان می گذاریم:
1. زمان منظمی را به قدردانی اختصاص دهید
قدردانی یعنی برشمردن و تحسین کردن چیزهایی که دارید. هر روز وقت مشخصی را در نظر بگیرید و موهبت های زندگی تان را یک به یک برشمرید تا تعادل به زندگی تان بازگردد. شما نمی توانید در آن واحد هم قدردان باشید و هم عصبانی!
هر روز پنج دقیقه را به قدردانی از حداقل پنج مورد از داشته های تان اختصاص دهید؛ داشته هایی نظیر دوستان خوب، پاداشی که دریافت کرده اید، کمربند ایمنی که از شما مراقبت می کند، نفس کشیدن، رنگ های زنده و شادابی که در پارک می بینید و حتی زیبایی نهفته در روزهای بارانی.
2. خاطره نویسی کنید
خاطره نویسی و روزمره نویسی، چه به شکل دیجیتال، چه روی کاغذ، روشی عالی برای آزاد کردن افکار در هم ریخته ذهنی تان است. با نوشتن افکار، نگرانی ها، امیدواری ها و تجارب تان از شر مکالمات درونی خسته کننده تان راحت می شوید.
اگرچه هنگام نوشتن باز هم به این موضوعات فکر می کنید اما با نوشتن باعث می شوید که مسائل را از فاصله ای دورتر مورد بررسی قرار داده و دیگر از لحاظ احساسی جذب شان نکنید. سعی کنید هر روز دقایقی را به نوشتن اختصاص دهید. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، سریع تر به آرامش می رسید. همانطور که در علم روانشناسی گفته می شود، رها کردن و بیان کردن نوعی درمان است زیرا فرد را از بار ناشی از موضوعات ناراحت کننده نجات می دهد.
3. بخندید
می گویند خنده بهترین درمان استرس است. اصلا خنده بر هر درد بی درمان دواست. زیرا برطرف کننده حالت تدافعی، تلطیف کننده روح و از بین برنده استرس است. خنده تعادل روحی شما را باز می گرداند.
سعی کنید خودتان و زندگی را خیلی جدی نگیرید و بیشتر اوقات بخندید. واقعا بخندید. قهقهه زنان و از ته دل. فیلم های کمدی ببینید، با دوستان با مزه تان رفت و آمد کنید. کتاب های طنز بخوانید و با بچه های تان بازی کنید. با این همه گزینه جالب و مفرح دیگر فرصت فکر کردن به استرس را نخواهید داشت.
4. استراحت مطلق داشته باشید
لحظاتی در روز را به ذهن تان استراحت مطلق بدهید. یعنی بار مسئولیت پردازش و به کارگیری اطلاعات را از روی دوش مغزتان بردارید. نه تلویزیون ببینید، نه کتاب بخوانید، نه حرف بزنید و نه فکر کنید.
کارهای روزانه تان را کنار بگذارید. نفس عمیق بکشید و ذهن تان را خاموش کنید. دقایقی را به این شکل بگذرانید و سپس کارتان را ادامه دهید. خواهید دید که تمرکز بهتری دارید و ذهن تان دوباره شاداب شده است.