بسیاری از فارغ تحصیلان دانشگاهی به ویژه آنها که در رشتۀ مورد علاقه شان پذیرفته شده اند معتقدند که دوران دانشگاهی، دوست داشتنی ترین دوران تحصیل است؛ زیرا انسان درس های مورد علاقه اش را میخواند و در ضمن به کی بلوغ فکری رسیده است و میتواند دوستان بهتری را انتخاب کند و رابطه ای صمیمانه تر و منطقی تر با آنها داشته باشد؛ دورانی پر از شور، نشاط، حس جوانی و اوقات فراغت بیشتر برای لذت بردن از زندگی در این میان، دانشجویانی که در شهری ديگر به دور از خانواده شان تحصیل میکنند شرایط ویژه تری دارند و برایشان دوران دانشجویی، به یادماندنیتر است. جوانی که در سن هجده سالگی از خانه و خانواده دور میشود، بی شک با چالشهای بیشتری روبرو می شود و باید خود را برای کی زندگی گاه سخت و گاه شیرین، و مطمئناً متفاوت با آنچه تا کنون داشته است، آماده کند.
احساس تنهایی، حسی آشنا برای دانشجویان ترم
ترم اول در ترم اول، بیشتر دانشجویانی که بومی دانشگاه نیستند، از هر فرصتی برای رفتن به شهر و دیار خود بهره میبرند، و اگر به دلیل حجم دروس، امتحانات یا فاصله زیاد بین دانشگاه و محل زندگی، نتوانند به خانه بروند، افسرده میشوند، در خود فرو میروند و کمترین ارتباط را با دیگران برقرار میکند کی متخصص روان شناسی، در این زمینه میگوید: «وقتی فرد در محیط خانواده قرار دارد، چون اعضای خانواده از او شناخت دارند و او را درک میکند، از بعد روانی به طور معمول از امنیت بالایی برخوردار است؛ زیرا ترس از سوء برداشت از حرکت و رفتارش ندارد و همچنین از نظر عاطفی تأمین می شود و به طور کامل مورد پذیرش قرار دارد؛ اما اگر این فرد، بدون اینکه مهارت های لازم را از سوی خانواده یاد بگیرد، به ناگاه وارد محیطی شود که، علاوه بر مشکلات عاطفی و دلتنگی های ناشی از دوری از خانواده مشکلات برقراری ارتباط با محیط جدید را هم داشته باشد، امنیت روان شناس در خطر یافتد. »
این متخصص به خانواده ها توصیه میکند که فرزندان خود را، تا آنجا که می توانند،با مهارت های ارتباطی و اجتماعی آشنا کنند تا در هر محیطی که قرار میگیرند، بتوانند، با توجه به آن مهارت ها، با محیط و اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند.وی همچنین معتقد است که دوری از خانواده و نبود حمایت کامل عاطفی و روانی آنها می تواند سلامت روان دانشجو را به خطر بیندازد و همین مسأله تأثیر مستقیم برای یادگیری و پیشرفت تحصیلی اش داشته باشد؛ از همین رو، افت نمرات در ترمهای اول و احساس ضعف و بیماری های عصبی در این دسته از دانشجوها دیده میشود که برای رفع آن باید از خود خانواده ها هم کمک گرفت. به نظر میرسد كه گسترش مراکز مشاوره در خوابگاه ها و در داخل دانشگاه ها نيز برای کم کردن این عوارض ضروری است.
واقع بین بودن، ضرورت زندگی خوابگاهی شاید کی دانشجوی دور از خانه، در لحظه اول، از تصور اینکه قرار است چند سالدر فضایی پر از هم سن و سالانِ خود، که همگی شاد و هدفمند و مهربان هستند،زندگی کند، ذوق زده شده و از فکرِ برنامه های گروهی و تفریحاتِ سرگرم کننده و رقابتها و رفاقت ها هیجان زده شود؛ اما باید واقع بین بود.کی جوان هجده ساله قرار است به شهری که حتی اسم خیابانهایش را نمیداند، برود و به ساختمانی که در بهترین حالت، از امکاناتی پایین تر از امکانات رفاهیِ خانه اش برخوردار است،و به اتاقی کوچک که آن را حداقل با چهار هم اتاقیِ دیگر از چهار شهر و فرهنگِ مختلف شرکی است، نقل مکان کند. به همین دلیل، سکوت خانه در خوابگاه نیست و آن حریم شخصی داخل خانه پدری را نمی توان داشت در واقع، ماجرا آن قدرها هم هیجا نانگیز و شیرین نیست و برای سختیهایش باید آماده و محکم بود؛ اما از طرف ديگر، نبايد موضع گرفت و با تلخی و بدبینی به سراغِ این تجربه جدید رفت چیزی که باید به آن باور داشت، اهمیت گفت و گو با هم اتاقی ها درباره تفاوت هاست؛
در ضمن هیچ کس نباید نظر خود را تنها نظر درست بداند.
قانونمند بودن، شرط آرامش در خوابگاه
نمی شود در خوابگاه، هر کس ساز خودش را بزند و هر کاری خواست بکند. بهترین کار این است که افراد حاضر در کی اتاق، در کی دورهمی دوستانه با وضع کی مجموعه از قوانین، به توافقهایی برسند و حتماً به آنها وفادار باشند. مهم ترین قانون،ساعت خواب است. باید کی ساعتی را ساعت خاموشی اعلام کرد و رأس آن ساعت، چراغ ها را خاموش نمود، و اگر کسی کاری داشت، یا باید پیش از آن ساعت کارش را تمام کند یا بعد از آن باید برود و کارش را در کتابخانه یا نمازخانه خوابگاه یا هر جای دیگر انجام دهد.در مورد شیوه برخورد با مهمان هم میتوان قانون گذاشت. به هر حال هر دانشجویی احتمال دارد كه مهماندار شود و خوب است باقی هم اتاقی ها هم بدانند كه: در مدت حضور او چه کنند؟ مهمان کجا بخوابد؟ غذایش و خرجش چگونه است؟ در مورد شرایط شستن ظرف ها هم، مثلاً این قانون که هرکس بلافاصله بعد از استفاده از ظرفها باید آنها را بشوید، اگر مورد توافق همه باشد، می تواند قانون خوبی باشد. همچنین خوب است که محل مشترکی برای پرداخت هزینه ها در نظر گرفتو به طور برابر خرج نمود، و در نهایت باید پذیرفت که هر چند قانونمداری، خوب و ضروری است، اما باید اهل مدارا بود؛ زیرا زندگی زیر کی سقف، با خط کشی های سخت، چندان خوشایند نخواهد بود. خوب است که قانو نهايي هم براي نظم بخشي به امور در نظر گرفت، اما ضمن آن، بايد پذيرفت كه اگر کی بار دانشجویی به جای هم اتاقی اش ظرف ها را بشوید، آسمان به زمین نمی آید یا اگر شبی به خاطر پروژۀ خاص يك هم اتاقی، بعد از ساعت خاموشی هم چراغها خاموش نشد، باز هم زمین به آسمان نخواهد رفت
شناخت وسایل ضروری برای خوابگاه وسایل مورد نیاز خوابگاه های دانشجویی،
بسته به هر خوابگاه، متفاوت است. بعضی از خوابگاه ها امکانات بیشتری دارند و برخی از خوابگاه ها از لحاظ داشتن امکانات ابتدایی نیز کمبودهایی دارند؛ اما در کل، زندگی در خوابگاه به دانشجویان یاد میدهد که میشود با وسایلی بسیار کمتر از چیزی که در خانه پدری دارند، نیز روزگار را بگذرانند؛ در واقع، خوابگاه، تمرین زندگی با کمترین وسایل است؛ اما در کل، وسایل زیر را میتوان به عنوان وسایل ضروری یا مفید در خوابگاه نام برد:
* مدارک شخصی، مثل: شناسنامه، کارت ملی، کارت دانشجویی، دفترچه بیمه,کارت بانکی. تشک، پتو، بالشت و ملحفه.
* ظروف لازم، مثل: ماهی تابه، قابلمه کوچک، بشقاب، کاسه، قوري، كتري، قاشق،چنگال و لیوانِ نشکن.
* وسایل شخصی، مثل: لباس، کفش و دمپایی، جوراب، کلاه و عینک، سجاده وکتاب دعا، لوازم حمام، کی لگن برای شست و شوی لباس، مسواک و خمیردندان.
* خوردنی هایی که خانگی شان مرغوب تر است؛ مثل: ادویه، سبزیجات خشک دمنو شهای گیاهی، برنج و حبوبات.
* لوازم برقی، مثل: اتو، سشوار و چراغ مطالعه.
* لوازم تحریر و مطالعه، مثل: کتاب، دفتر، لپ تاپ، هارد و فلش.
* داروها و وسایل مورد نیاز برای وقتهای بیماری، مثل: چسب زخم یا یکسه آب گرم.خوابگاه، فرصت تجربه و پختگی زندگی در خوابگاه، فرصتی برای بیرون آمدن از لاکِ تنهایی و تجربه يك زندگیِمستقل است؛ فرصتی که با پرورش روحیه مسؤلیتی پذیری، انعطاف پذیری،سازگاری، همکاری، واق عبینی و ... فرد را برای ورود به دنیای گاهی زمختِ خارج ازخانواده، آماده میکند. زندگی در خوابگاه، ناخودآگاه، تمام ابعاد وجود دانشجو را درگیر و ظرفیت های وجود یاش را بالفعل میکند در خوابگاه، کی جوان فقط دانشجو نیست؛ برای مثال، دختران دانشجوی بسیاری را میشناسم که در خوابگاه کارهای فنی میکنند و اگر چاه روشویی بگيرد یا کی وسیله برقی خراب میشود خودشان آن را درست میکنند. همچنین پسران دانشجو، آشپزی را حداقل در حد ابتدایی یاد گرفته و مسؤولیت نظافت اتاق خود را برعهده م یگیرند. فقط کی جوانِ دانشجو نیستید. اگر دخترید، گاهی با آشپزی و نظافت و مراقبت از بقیه، مادری میکند همچنين گاهی با شنیدنِ درد دل هم اتاقی ها و آرام کردنشان،خواهری میکنند و گاهی هم با انجامِ خریدهای روزانه اتاق،حتی برادری میکنند خلاصه اگر عاقل باشید، زندگی در خوابگاه، دوره فشرده ای است برای یادگیریِ مدیریت تمام ابعاد زندگی و پختگی و کسب تجربههای رنگارنگ؛ پس قدر بدانید؛ البته دقت کنید كه در ازای کسب بعضی از تجربه ها،چه چیزهایی را از دست میدهند دانشگاهی به نام خوابگاه شاید برخی از درس های دانشگاه، بعد از چند سال فراموشتان شود، اما در خوابگاه، می توان مهارت های بسیاری را یاد گرفت که در آینده، برايتان بسیارمفید خواهند بود؛ برای مثال، حتی هم اتاقی شدن با صمیمی ترین دوست، با تعارض و اختلاف نظر همراه است.درخوابگاه میتوان مذاکره کردن و شیوه بده و بستان و امتیاز دهي و امتياز گيري را فرا گرفت؛ اینکه هر فردی لازم است گاه از مواضعش عقب برود؛ زیرادر زندگی زیر کی سقف در هر نوعی تنها دو مدل نتیجه وجود دارد: برد- برد یا باخت- باخت؛ یا هر دو راضی هستند و از بودن در کنار هم خشنود، و یا هر دو ناراضی و دلگیر. همچنین کی خوابگاهی میتواند در عنفوان جوانی، تصمییم گیری و مدیریت بحران را یاد بگیرد.